برخی انسانها به دلایلی چون تقدیر الهی و محیط اجتماعی از ایمان دوری میکنند.
ایمان یکی از مهمترین اصول و ارزشهای زندگی انسانی در دین اسلام است. در قرآن کریم، مساله ایمان و کافر شدن در قالب آیات مختلف بهشتی و جهنمی بیان شده است. یکی از دغدغههای اصلی خداوند در قرآن، هدایت انسانها به سوی ایمان است و همچنین بررسی عواملی که ممکن است مانع این هدایت شوند. در این مقاله به بررسی دلایل کافر شدن و چالشهای ایمان در انسانها میپردازیم و راهحلهایی برای بازگشت به سوی ایمان ارائه خواهیم داد. در سوره بقره، آیات 6 و 7 خداوند میفرماید: "إن الذين كفروا سواء عليهم أأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (6) ختم الله على قلوبهم وعلى سمعهم وعلى أبصارهم غشاوة ولهم عذاب عظيم (7)". این آیات به وضوح نشان میدهند که برخی افراد به واسطه سختیهای درونی و بیرونی، هیچگاه به ایمان نمیرسند. این قفل شدگی که بر دل، گوش و چشمانشان حاکم است، باعث میشود که هر نوع تذکری بیثمر باشد. Причиниی که میتوانند به این قفل شدگی منجر شوند، متنوع هستند. یکی از این عوامل فطرت انسانی است. هر فردی با فطرتی که از جانب خداوند به او داده شده، به دنیا میآید. اما این فطرت در طول زمان و به واسطه عوامل محیطی و اجتماعی تحت تأثیر قرار میگیرد. برای مثال، افرادی که در خانوادهها و جوامع بیاعتقاد به دنیا میآیند، ممکن است نتوانند درک درستی از مفهوم ایمان و تعالیم دینی داشته باشند. علاوه بر این، محیط اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی در تعیین اعتقادات انسانها دارد. فردی که در جامعهای که به شدت مذهبی و با طرز فکر ناسیونالیستی بزرگ شده است، با مفاهیمی از قبیل نیروهای مخرب مذهبی، سرکوب عقاید مخالف و فشار بر روی اعتقادات مواجه است. این عوامل ممکن است زمینهای برای سردرگمی و دوری از ایمان ایجاد کنند. از طرف دیگر، فرایند جستجوی حقیقت و فهم درست دین نیز میتواند تحت تأثیر قرار گیرد. کافر شدن یا دوری از ایمان ممکن است به نوعی واکنشی به فشارهای اجتماعی باشد که افراد ناچارند با آن مواجه شوند. در سوره مائده آیه 41 خداوند میفرماید: "يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ من الذين قالوا آمنا بأفواههم ولم تؤمن قلوبهم". در این آیه، تأکید بر این است که برخی افراد به صورت ظاهری ایمان را قبول دارند ولی در واقعیت تا به حال به آن نرسیدهاند. این فرد نشاندهنده تناقضی در آنچه میگوید و آنچه در دلش میگذرد، میباشد. این مخالفت درونی میتواند به عدم صداقت در ایمان منجر شود و به مرور زمان، به کافر شدن نزدیکتر شوند. از یک طرف، این شرایط ممکن است فرد را به چالش بکشد و سطحی از سردرگمی و استرس را در زندگیاش به وجود آورد. بنابراین، برای افرادی که از ایمان دوری میکنند، لازم است فضایی فراهم شود که بتوانند در آن احساس امنیت کنند. این فضا باید به گونهای باشد که افراد بتوانند سوالات و نگرانیهای خود را مطرح کنند و به آرامی در جستجوی حقیقت گام بردارند. برخی افراد نمیتوانند به راحتی به ایمان بازگردند، اما مهم است که به آنها فضای محبتآمیز و پذیرش داده شود. باید به یاد داشت که برگرداندن افراد به ایمان، نیازمند زمان و کوشش است. به همین دلیل، نیاز به ایجاد جوامع محبتآمیز و انفاق و تعاون در بین اعضای خانواده و دوستان وجود دارد. باید بر روی خوبیها و محبتها تمرکز کنیم تا به افرادی که دور هستند، کمک کنیم تا به سمت ایمان بازگردند. به طور کلی، ایمان یک سفر است که نیاز به وقت، صبر و تلاش دارد. آزادی عقیده و فضای مساعد میتواند به افراد کمک کند تا به آرامی در این سفر گام بردارند و از سردرگمی و ترس خود فاصله بگیرند. همچنین، مهم است که والدین و معلمان در فضایی که بزرگترها در آن بزرگ میشوند، بر اصول دینی و اخلاقی تأکید کرده و الگویی برای جوانان باشند. ایجاد یک محیط سالم و متعادل برای جوانان، میتواند زمینهساز افزایش ایمان و دوری از کفر باشد. در نهایت، آنچه که باید در نظر داشته باشیم این است که ما نمیتوانیم در انتخاب دیگران هیچ نیرویی داشته باشیم، اما میتوانیم به انتخاب خودمان و دیگران کمک و حمایت کنیم. ایجاد فرصتهایی برای بحثهای سالم و صادقانه در مورد ایمان و الهیات میتواند به کاهش سردرگمی و تقویت ایمان منجر شود. در این راستا، باید کمک کرده تا افراد احساس کنند که مقبول هستند و مورد محبت قرار میگیرند تا به دوری از کفر و بازگشت به ایمان تأثیرگذار باشند.
کسانی که کافرند، چه هشدارشان بدهی و چه هشدار ندهی، ایمان نخواهند آورد.
خدای تعالی بر دلها و گوشها و چشمهای آنان پردهای نهاده و برای آنها عذابی بزرگ است.
ای پیامبر، تو را غمگین نکند کسانی که به کفر شتاب میکنند از کسانی که با دهانشان گفتند ایمان آوردیم ولی دلهایشان ایمان نمیآورد.
روزی روزگاری، مردی به نام علی در دلش تردید داشت و به دنبال حقیقت بود. او از وقتی وارد جهان شگفتانگیز ایمان شده بود، دیگر حس نداشت که کسی او را درک کند. اما روزی به یک مجلس دعای خیری رفت و با جمعی از مؤمنان آشنا شد. آنها با محبت، معنای ایمان را برای او روشن کردند و او دیگر از ایمان فاصله نگرفت. علی با لبخند و دل پر از ایمان، تصمیم گرفت که هر روز در جستجوی حقیقت باشد و دیگر از گام برداشتن به سمت ایمان نترسد.