فرار از دین به دلیل ناآگاهی، فشارهای اجتماعی و عدم شناخت عمیق از آموزههای دینی است.
مقدمه دین بهعنوان یک عنصر مهم در زندگی بشر، همواره تأثیر عمیقی بر جامعه و فرهنگ داشته است. با این وجود، در عصر حاضر، شاهد فرار برخی از مردم از دین و بیتوجهی آنان به آموزههای مذهبی هستیم. این آمار، بهخصوص در جوامع مدرن و تحت تأثیر رسانهها، رو به فزونی است. قرآن کریم، بهعنوان کتاب آسمانی مسلمانان، به وضوح به این مسائل پرداخته و دلایل این بیاعتنایی به دین را مطرح میکند. این مقاله به تحلیل آیات قرآن کریم در خصوص بیاهمیتی به دین و فرار از آن میپردازد و به بررسی عوامل مؤثر بر این پدیده خواهد پرداخت. بیاهمیتی به دین یکی از مهمترین آیات که به بیاهمیتی به دین اشاره دارد، سوره هود آیه 116 است. در این آیه، خداوند میفرماید: "و اگر اهل آن دیار، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برای آنها در های رحمت را میگشودیم و برکاتی از آسمان و زمین برایشان مینمودیم؛ اما آنها دروغ را دروغ بازاندیشی کردند." این آیه نشاندهنده آن است که بیتوجهی به دین و آموزههای آن، تنها مختص به یک زمان یا مکان خاص نیست بلکه یک پدیده عمومی است که در طول تاریخ اتفاق افتاده است. عدم شناخت صحیح از اسلام یکی از دلایل اصلی فرار از دین، فقدان شناخت صحیح از آن است. بسیاری از افراد با تصاویر نادرست و ناقص از دین آشنا میشوند و این موضوع موجب میشود تا آنها بهجای درک عمیق از اسلام، به برداشتهای سطحی اکتفا کنند. در حقیقت، عدم آگاهی و شناخت صحیح از اصول و بنیادهای دین موجب میشود که افراد به سادگی از آن روی برگردانند و جستجوی خود برای یافتن مقاصدی غیر از دین را آغاز کنند. فشارهای اجتماعی و نفوذ رسانهها از دیگر عواملی که موجب فرار مردم از دین میشود، فشارهای اجتماعی و تأثیرات رسانهها هستند. در دنیای امروز، با گسترش فناوری اطلاعات و رسانههای اجتماعی، ارزشهای غیر دینی بهسادگی در میان مردم منتشر میشود. این ارزشها غالباً با زندگی آزاد و بدون محدودیت همراه هستند. وقتی افراد با این نوع زندگی مواجه میشوند، این احساس در آنها ایجاد میشود که دین را بهعنوان مانعی در راه دستیابی به آزادی میبینند. عدم درک و فهم صحیح در سوره اعراف آیه 46، خداوند به این موضوع اشاره میکند که "و میان هر گروهی [از عاقلان] و بیعقلان پردهای است." این پرده ناآگاهی و عدم فهم درست از دین میتواند سبب افزایش انزجار نسبت به آن شود. در واقع، وقتی افراد نمیتوانند ارتباط درستی با دین برقرار کنند، بیشتر به سمت اعتقادات غیر دینی و زندگی بدون ضوابط دینی میروند. بنابراین، تقویت درک و آگاهی از دین باید یکی از اولویتهای جامعه باشد. معانی عمیق دین سوره بقره آیه 26 نیز به وضعیت افرادی که از معانی عمیق دین دور میشوند، اشاره دارد. خداوند در این آیه میفرماید: "زبان به میخواره فتح یابند، وکنندگان در حیا، اما نفعی عایدشان نمیشود." این آیه نشان میدهد که کسانی که بهدنبال لذتهای زودگذر دنیوی هستند، در نهایت بهجای نفع و فایده، صرفاً به نقصان و زیان خواهند رسید. این نکته بهروشنی بیان میکند که فرار از دین نه تنها بر اساس اعتقادات شخصی نیست، بلکه به ناآگاهی و تأثیرات محیطی مربوط میشود. عوامل روانی و اجتماعی عوامل روانی نیز نقش مهمی در بیاعتنایی به دین ایفا میکنند. افرادی که دچار شکستهای زندگی، ناامیدی و یا اضطرابهای اجتماعی هستند، ممکن است دین را بهعنوان یک عامل محدودکننده در نظر بگیرند. در این شرایط، دین بهجای آرامشبخش بودن، بهعنوان یک عامل فشار روانی تلقی میشود و به همین دلیل اشخاص تمایل مییابند از آن دور شوند. نتیجهگیری در بررسی دلایل فرار از دین، به وضوح مشاهده میکنیم که عوامل متعددی در این پدیده مؤثرند. آیات قرآن کریم بهطور مشروح به این مسائل اشاره دارند و با بیان آثار عدم ایمان و تقوا، انسانها را به تفکر و تأمل در مورد دین و آموزههای آن فرا میخوانند. تنها با شناخت صحیح و عمیق از دین، و همچنین حاکم کردن فرهنگ دینی در جامعه، میتوانیم به گسترش و ترویج آموزههای دین پرداخته و از انزوا و بیاعتنایی به آن جلوگیری کنیم. گام بعدی جستجو برای ایجاد فضای گفتوگو و تبادل نظر بین مذهبزدگان و غیرمذهبیهاست تا درک بهتری از دین و ارزشهای آن در جامعه بهوجود آید.
و اگر اهل آن دیار، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برای آنان درهای رحمت را میگشودیم و برکاتی از آسمان و زمین برایشان مینمودیم؛ اما آنها دروغ را دروغ بازاندیشی کردند.
و میان هر گروهی [از عاقلان] و بیعقلان پردهای است.
خداوند از بیان مثلهایی نمیترسد، حتی اگر مثل مگسی باشد؛ اما مؤمنان میدانند که حق است از جانب پروردگارشان؛ اما کسانی که کافرند میگویند: خداوند چه ارادهای از این مثل دارد؟ او بسیاری را گمراه میکند و بسیاری را هدایت میکند و او جز فاسقین را گمراه نمیکند.
روزی روزگاری، جوانی به نام علی به دنبال معنا و هدف زندگیاش بود. او در جامعهای بزرگ شده بود که نسبت به دین و آموزههای آن بیعلاقه بودند. علی دلیل این بیعلاقگی را نمیفهمید و به این نتیجه رسید که باید از خود درس بگیرد. در یکی از روزها به صحبتهای یک مفسر قرآن گوش کرد و نکاتی درباره محبت و درک عمیق دین یاد گرفت. این تجربه باعث شد تا علی دوباره به دین نزدیک شود و احساس آرامش و شادی بیشتری کند.