چرا بعضی آدم‌ها با اینکه دین‌دارند، بی‌رحمند؟

بی‌رحمی در برخی افراد دین‌دارنما ناشی از عدم درک عمیق روح دین، اکتفا به ظواهر، و غلبه هوای نفس است، زیرا دین حقیقی بر پایه رحمت و احسان بنا شده و تجلی آن در رفتار با خلق است.

پاسخ قرآن

چرا بعضی آدم‌ها با اینکه دین‌دارند، بی‌رحمند؟

سوالی که مطرح شد، به یکی از چالش‌برانگیزترین تناقضات ظاهری در جامعه می‌پردازد؛ تناقض میان ادعای دین‌داری و بروز بی‌رحمی. در نگاه اول، این دو مفهوم، یعنی دین‌داری و بی‌رحمی، کاملاً در تضاد با یکدیگر به نظر می‌رسند. چرا که جوهر تمامی ادیان الهی، به‌ویژه دین مبین اسلام، بر پایه رحمت، شفقت، عدالت، و احسان بنا نهاده شده است. قرآن کریم بارها بر این مفاهیم تأکید کرده و پیامبر اکرم (ص) نیز نماد اعلای رحمت برای جهانیان معرفی شده‌اند. پس چگونه ممکن است فردی خود را دین‌دار بنامد، اما از مهرورزی و شفقت بی‌بهره باشد و حتی قساوت قلب نشان دهد؟ پاسخ این پرسش در گرو درک عمیق‌تر از مفهوم «دین‌داری حقیقی» و تمایز آن از «دین‌داری ظاهری یا سطحی» است. در دیدگاه قرآنی، ایمان صرفاً به مجموعه‌ای از اعتقادات ذهنی یا انجام مناسک ظاهری محدود نمی‌شود. ایمان حقیقی حالتی از قلب است که به عمل و رفتار تجلی می‌یابد. خداوند متعال در قرآن کریم خود را با صفت «الرحمن الرحیم» معرفی می‌کند و رحمت خویش را بر همه چیز گسترانیده است. پیامبر اسلام (ص) نیز به عنوان «رحمة للعالمین» (رحمتی برای جهانیان) مبعوث شدند. این خود نشان می‌دهد که رحمت، ستون فقرات تعالیم الهی است. پس، دین‌داری بدون رحمت و شفقت، مانند درختی بدون میوه است؛ ظاهری زیبا دارد، اما از هدف اصلی خویش که باروری و فایده‌رسانی است، تهی است. یکی از دلایلی که برخی افراد دین‌دار به نظر، بی‌رحم هستند، عدم درک عمیق و صحیح از آموزه‌های دینی است. دین برای این افراد، به جای یک سیستم ارزشی جامع و تحول‌آفرین که اخلاق و رفتار را شکل می‌دهد، به مجموعه‌ای از شعائر و مناسک خشک و بی‌روح تبدیل شده است. این افراد ممکن است نماز بخوانند، روزه بگیرند، و حج به جای آورند، اما جوهره اصلی این عبادات که تزکیه نفس، تلطیف روح، و ایجاد حس همدلی با همنوعان است، در آن‌ها شکل نگرفته است. قرآن کریم در سوره ماعون، نمازگزارانی را سرزنش می‌کند که از نماز خود غافل‌اند و از کمک‌های کوچک به دیگران نیز دریغ می‌کنند. این آیات به وضوح نشان می‌دهد که صرف ادای نماز، ضامن دین‌داری حقیقی نیست، بلکه ارتباط آن با کمک به نیازمندان و مهربانی با خلق است که ارزش می‌یابد. دلیل دیگر، گرفتاری در دام هوای نفس، تکبر، و حب دنیاست. وقتی انسان به مال، مقام، یا قدرت دلبسته می‌شود، این دلبستگی‌ها می‌توانند قلب او را سخت کرده و از دیدن رنج دیگران و احساس همدردی با آن‌ها بازدارند. قرآن بارها به آفت قساوت قلب اشاره کرده و آن را نتیجه گناهان، غفلت، و دوری از یاد خدا دانسته است. قلب سخت‌شده، دیگر قادر به دریافت نور الهی و تأثیرپذیری از آیات و نشانه‌های الهی نیست. چنین فردی حتی ممکن است تعالیم دینی را برای توجیه اعمال بی‌رحمانه خود به کار گیرد، در حالی که کاملاً از روح اصلی دین فاصله گرفته است. این سوءاستفاده از دین، از خطرناک‌ترین انحرافات است. علاوه بر این، ممکن است دین‌داری فرد، آمیخته با ریا و نفاق باشد. ریاکار، کسی است که ظاهر اعمال خود را برای جلب تحسین مردم نیکو می‌گرداند، در حالی که باطن او فاسد است. چنین فردی تنها به دنبال کسب اعتبار اجتماعی یا منافع شخصی است و نه رضای الهی و نه رستگاری اخروی. نفاق نیز حالتی است که فرد ظاهراً ایمان آورده، اما در باطن کافر است یا با حق عناد دارد. در هر دو حالت، رحمت و عطوفت که از ثمرات ایمان راستین هستند، جایی در قلب این افراد ندارند. آموزه‌های اسلامی تأکید فراوانی بر «حق‌الناس» دارند؛ حقوقی که انسان‌ها بر گردن یکدیگر دارند. پایمال کردن این حقوق، ظلم و بی‌عدالتی، و نشان‌دادن قساوت در برابر ضعیفان، از بزرگ‌ترین گناهان شمرده شده است. حتی اگر فردی تمام عبادات خود را به نحو احسن انجام دهد، اما در حق مردم ستم کند، دین‌داری او ناقص و معیوب خواهد بود. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «کسی که به مردم رحم نکند، خدا نیز به او رحم نمی‌کند.» این حدیث شریف به صراحت نشان می‌دهد که رحمت متقابل، پایه‌ای برای دریافت رحمت الهی است. در نهایت، بی‌رحمی در میان برخی افراد دین‌دارنما، نه ریشه در دین، بلکه در ضعف ایمان، نقص در تربیت نفس، تأثیرات محیطی، و گرایش‌های شخصیتی آن‌ها دارد. دین اسلام، به عنوان یک راهنمای کامل زندگی، همواره انسان‌ها را به تزکیه نفس، کسب فضایل اخلاقی، و اجتناب از رذایل دعوت می‌کند. هدف نهایی دین، ساختن انسانی است که تجلی‌گاه صفات الهی، به‌ویژه رحمت و محبت، در زمین باشد. بنابراین، قساوت قلب یا بی‌رحمی، نه تنها نشانه‌ای از دین‌داری نیست، بلکه در تضاد کامل با روح و حقیقت اسلام قرار دارد. این افراد در واقع دین را ابزاری برای مقاصد شخصی خود قرار داده‌اند و از مسیر اصلی هدایت خارج شده‌اند. برای غلبه بر این پدیده، باید بر اهمیت تزکیه نفس، درک عمیق آموزه‌های قرآنی، و نهادینه کردن اخلاق اسلامی در جوامع تأکید شود تا دین‌داری از سطح ظاهر به عمق جان افراد نفوذ کند و تجلی‌بخش رحمت و انسانیت باشد.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

گویند در زمان‌های دور، مردی بود که به ظاهر بسیار دین‌دار می‌نمود. او هر روز در مسجد پیش از همه حاضر می‌شد و تا دیروقت به عبادت می‌پرداخت، همیشه تسبیح در دست و ذکر بر لب داشت. مردم او را زاهدی وارسته می‌پنداشتند. روزی او در راه، کودکی یتیم را دید که از سرمای زمستان می‌لرزید و جز تکه پارچه‌ای کهنه بر تن نداشت. کودک با چشمانی پر از اشک به او نگریست، اما مرد به سرعت از کنارش گذشت و زیر لب گفت: «خداوند خود روزی‌رسان همه مخلوقات است.» و سرش را به سوی آسمان گرفت و باز مشغول ذکر شد. همان لحظه، از قضا، درویشی ساده‌دل و بی‌ریش و لباس از آنجا می‌گذشت. او نه عبادات طولانی آن مرد را داشت و نه ظاهری آراسته. اما چون نگاهش به کودک افتاد، بی‌درنگ توقف کرد. جامه پشمی کهنه خود را از تن کند و با دستان مهربانش بر قامت نحیف کودک پوشاند و او را در آغوش گرفت تا گرم شود. سپس هر لقمه نانی که در توبره داشت، با او تقسیم کرد. سعدی شیرین‌سخن چه نیکو فرموده است: «نه هر که سر بتراشد قلندری داند، کمال دین به مهرورزی است نه به ظاهر‌سازی.» این حکایت دلنشین به ما می‌آموزد که دین‌داری حقیقی، در مهر و عطوفت و دستگیری از نیازمندان است، نه فقط در ظواهر عبادات و نمایش بندگی.

سوالات مرتبط