ترس از قضاوت الهی نشانهای از آگاهی وجدان نسبت به مسئولیتهایمان است که ریشه در مفهوم حسابرسی روز قیامت و آگاهی از گناهانمان دارد. این ترس باید با امید به رحمت بیکران الهی متعادل شود تا به تقوا و عمل صالح بینجامد و نه یأس.
پرسش «چرا از قضاوت الهی میترسم؟» سؤالی عمیق و پرمغز است که به جوهره ایمان و رابطه انسان با پروردگار متعال میپردازد. این احساس ترس، در بسیاری موارد، نه تنها یک واکنش طبیعی انسانی است، بلکه نشانهای از آگاهی و بیداری وجدان نسبت به عظمت خالق و جدیت مسئولیتهای ما در این دنیا محسوب میشود. قرآن کریم، این ترس را در چارچوب مفهومی وسیعتر به نام «تقوا» تبیین میکند. تقوا صرفاً به معنای ترسیدن نیست، بلکه به معنای خویشتنداری، پرهیزگاری، و مراقبت دائم از اعمال و نیات در محضر الهی است. این ترس، برخلاف ترسهای عادی، ترسی فلجکننده و ناامیدکننده نیست؛ بلکه ترسی سازنده است که انسان را به سمت خوبیها سوق داده و از بدیها بازمیدارد و او را به سمت کمال و رضایت الهی هدایت میکند. این ترس، به واقع یک نوع احترام عمیق و هوشیاری دائمی نسبت به حضور و علم مطلق خداوند است. یکی از اصلیترین دلایل این ترس، درک عمیق از مفهوم «حسابرسی» و «قیامت» است. قرآن بارها و بارها به روز قیامت، روزی که هیچ کس جز خداوند بر سرنوشت دیگری حکم نمیراند و هر نفسی جزای عمل خویش را میبیند، اشاره میکند. در آن روز، تمام اعمال کوچک و بزرگ، حتی به اندازه ذرهای ناچیز، به حساب آورده میشوند، چنانچه در سوره زلزال آمده است: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» (هرکس به اندازه ذرهای کار نیک انجام دهد، آن را میبیند؛ و هرکس به اندازه ذرهای کار بد انجام دهد، آن را میبیند). آگاهی از این واقعیت که هیچ چیز از دید خداوند پنهان نمیماند و هر عملی، چه نیک و چه بد، پیامدی عادلانه خواهد داشت، به طور طبیعی احساس نگرانی و ترسی موجه در دل انسان ایجاد میکند. انسان با خود میاندیشد: آیا به وظایف خود در قبال خداوند، خود و دیگران عمل کردهام؟ آیا از محرمات دوری جستهام؟ آیا حقوق دیگران را رعایت کردهام؟ این پرسشهای بنیادین و نگرانیهای ناشی از آنها، ریشههای اصلی ترس از قضاوت الهی هستند. علاوه بر این، انسان به ضعفها و کاستیهای ذاتی خود آگاه است. ما میدانیم که موجوداتی خطاکاریم و ارتکاب گناه و اشتباه در زندگیمان اجتنابناپذیر است. در مواجهه با عدالت مطلق الهی، که هیچ ظلمی در آن نیست و هیچ خطایی از نظر پنهان نمیماند، تصور میشود که چگونه میتوانیم از پس حسابرسی اعمال خود برآییم. این حس نقص، گناه، و آسیبپذیری، به ویژه وقتی با عظمت بینهایت خداوند، علم مطلق او به خفایای قلوب، و قدرت او بر مجازات همراه میشود، میتواند ترسی عمیق را در دل مؤمن ایجاد کند. آیات بسیاری در قرآن به این واقعیت اشاره دارند که انسان در دنیا در حال امتحان و آزمون است و هر آنچه میکند، ثبت و ضبط میشود تا در روز حساب ارائه گردد. این ثبت دقیق اعمال و گفتار، حس پاسخگویی را تشدید میکند و به تبع آن، ترس از روز حساب پدیدار میشود و در نهایت، انسان را به تفکر وامیدارد که چگونه خود را برای آن روز آماده سازد. با این حال، این ترس، تنها یک روی سکه است و نباید به یأس و ناامیدی منجر شود. قرآن کریم همزمان با تأکید بر عدالت و حسابرسی، به رحمت و مغفرت بیکران الهی نیز اشاره میکند. در واقع، ترس از قضاوت الهی باید همواره با «امید» به بخشش و رحمت الهی متعادل شود. این تعادل ظریف و حیاتی بین «خوف و رجاء» (ترس و امید) یکی از ستونهای اصلی ایمان در اسلام است. خداوند خود را «ارحم الراحمین» (مهربانترین مهربانان) و «غفور رحیم» (بخشنده و مهربان) معرفی میکند و در آیاتی مانند «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (ای بندگان من که بر خود زیادهروی کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا خداوند همه گناهان را میآمرزد، اوست که آمرزنده و مهربان است) بابی از امید را به روی بندگان میگشاید. این وعدههای الهی است که به انسان امید میبخشد و ترس از قضاوت را به انگیزهای برای توبه، جبران خطاها و حرکت در مسیر درست تبدیل میکند. ترس از خدا، نه ترسی از یک «دشمن» که قصد آزار دارد، بلکه ترسی از «حقیقت» و «عدالت مطلق» است. این ترس، انسان را وامیدارد تا با دقت بیشتری در زندگی خود قدم بردارد، از حقوق دیگران محافظت کند، به واجبات الهی پایبند باشد و از محرمات دوری گزیند. این یک مکانیسم محافظتی است که به مؤمن کمک میکند تا در مسیر مستقیم باقی بماند و از انحرافات دوری جوید. به عبارت دیگر، ترس از قضاوت الهی موتور محرکی برای انجام اعمال صالح و اجتناب از گناهان است. وقتی میدانیم که هر لحظه و هر عملی تحت نظارت خداوند است، سعی میکنیم بهترین خود باشیم، با اخلاق عمل کنیم و در راه خیر گام برداریم. این مراقبت و خودداری، ثمرات بسیار مثبتی در دنیا و آخرت به همراه دارد و باعث ارتقاء روحی و معنوی انسان میشود. نتیجهگیری این است که ترس از قضاوت الهی یک پدیده کاملاً طبیعی و حتی ضروری در مسیر ایمان است، به شرطی که با امید به رحمت و مغفرت بیکران الهی همراه باشد. این ترس، انسان را به سوی توبه، اصلاح نفس، و حرکت در مسیر رضایت خداوند سوق میدهد و نه به سوی ناامیدی. بلکه به او یادآور میشود که هر عملی، هرچند کوچک، در روز حساب اهمیت دارد و تنها راه آرامش یافتن در آن روز، تلاش در این دنیا برای کسب رضایت و مغفرت الهی است. این تعادل بین خوف و رجاء است که سلامت روحی و ایمانی مؤمن را تضمین میکند و او را قادر میسازد تا با اطمینان و امید، اما در عین حال با حزم و احتیاط، به سوی پروردگارش گام بردارد. این رویکرد، نه تنها ترس را کاهش میدهد، بلکه آن را به ابزاری قدرتمند برای رشد معنوی و تقرب به خداوند تبدیل میکند. در نهایت، کسی که از خداوند میترسد، از هیچ چیز دیگری نمیترسد، زیرا میداند که پناهگاه واقعی و نهایی او در دستان پروردگارش است و با توکل بر او، میتواند از تمام سختیها گذر کند.
پس هرکس هموزن ذرهای نیکی کند، آن را میبیند.
و هرکس هموزن ذرهای بدی کند، آن را میبیند.
بگو: ای بندگان من که بر خود زیادهروی کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا خداوند همه گناهان را میآمرزد، اوست که آمرزنده و مهربان است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، آن گونه که شایسته است، از خدا بترسید (و تقوا پیشه کنید) و نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید.
گویند بازرگانی بود که در کنار کسب و کار پررونق خویش، گاهی نیز از راه حلال و حرام غافل میشد. روزی در بستر بیماری افتاد و اجل او را نزدیک دید. بیمی عظیم بر دلش افتاد، نه از مرگ، بلکه از آن حساب و کتابی که در پیشگاه خداوند داشت. پیوسته از خود میپرسید: با این همه گناه و خطا، چگونه توانم از پل صراط گذشت؟ درویشی صاحب دل به عیادتش آمد. بازرگان، سراسیمه، ترس خود را از قضاوت الهی بازگفت. درویش تبسمی کرد و فرمود: «ای دوست! آن قاضیِ مطلق، خود رحیم و غفور است. آری، عدالت او پابرجاست، اما رحمت او نیز بیکران است. آیا به خاطر داری که در همه عمر، عمل خالصی انجام داده باشی که جز برای رضای حق نبوده باشد؟» بازرگان اندکی تأمل کرد و به یاد آورد شبی را که در اوج سختی، یتیمان همسایهای را بیآنکه کسی بداند، طعام داده بود. درویش فرمود: «همین یک کار نیک، اگر با توبهای راستین همراه شود، دری از رحمت بیمنتهای الهی را بر تو خواهد گشود. از بزرگی گناهانت بترس، اما هرگز از عظمت مغفرت او ناامید مشو. که او کسانی را دوست میدارد که با دلی شکسته و توبه پذیر، به سوی او بازگردند.» بازرگان، از این سخنان آرامشی یافت و با دلی سرشار از امید و توبه، جان به جانآفرین تسلیم کرد.