احساس نگرانی در اوج رفاه میتواند ناشی از ضعف توکل به خدا، تعلق بیش از حد به دنیا، غفلت از شکرگزاری و کمبود یاد خدا باشد. راه حل آن تقویت ایمان، شکر و ذکر الهی برای رسیدن به آرامش قلبی است.
خواهر یا برادر عزیزم، این سوال شما یکی از عمیقترین تجربیات انسانی است که بسیاری از ما، حتی در اوج موفقیتها و آرامشهای ظاهری زندگی، آن را تجربه میکنیم. این احساس نگرانی یا اضطراب، با وجود اینکه همهچیز به ظاهر خوب پیش میرود، میتواند نشانهای از نیازهای عمیقتر روحی و معنوی باشد که قرآن کریم به زیبایی به آنها پرداخته است. اجازه دهید با هم به این موضوع از منظر آیات الهی بنگریم تا ریشههای این احساس را بیابیم و راهکارهایی برای دستیابی به آرامش حقیقی پیدا کنیم. یکی از مهمترین دلایلی که انسان با وجود رفاه و آسایش، دچار نگرانی میشود، میتواند ناشی از کمبود یا ضعف در «توکل به خداوند» باشد. قرآن بارها و بارها ما را به توکل واقعی و کامل به خداوند دعوت میکند. وقتی ما تکیهگاه اصلی زندگیمان را فقط بر اسباب و موفقیتهای دنیوی قرار میدهیم، همواره نگران از دست دادن آنها هستیم؛ نگرانیم که این نعمتها زوال پیدا کنند، موقعیتها تغییر کنند، یا شرایطی پیش آید که کنترل ما بر امور از دستمان خارج شود. این نگرانی طبیعی است، زیرا انسان ذاتاً ضعیف است و قدرت واقعی از آن خداوند متعال است. وقتی ایمان و توکل ما به خداوند قوی باشد و بدانیم که همه چیز در ید قدرت اوست و او خیر و صلاح ما را بهتر از هر کسی میداند، این احساس وابستگی و ترس از دست دادن کاهش مییابد. خداوند در قرآن میفرماید: «قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه: 51)؛ بگو: «هرگز چیزی به ما نمیرسد، مگر آنچه خداوند برای ما مقرّر کرده است؛ او سرپرست ماست؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه به ما اطمینان میدهد که هیچ اتفاقی بدون اذن الهی رخ نمیدهد و اگر توکل واقعی داشته باشیم، قلبمان آرام میگیرد. دومین عامل، «غفلت از ماهیت فانی دنیا و تعلق خاطر بیش از حد به آن» است. قرآن کریم بارها و بارها تأکید میکند که زندگی دنیا لهو و لعبی بیش نیست و متاع قلیل است و سرای حقیقی، آخرت است. وقتی انسان تمام همّ و غم خود را بر جمعآوری و حفظ مواهب دنیوی متمرکز میکند و از هدف اصلی خلقت و سرانجام ابدی خویش غافل میشود، حتی در اوج موفقیتهای دنیوی نیز یک خلأ و نگرانی درونی او را فرا میگیرد. این نگرانی از آنجاست که انسان در عمق وجودش میداند که این خوشیها پایدار نیستند و سرانجام آنها را ترک خواهد کرد. قرآن در سوره حدید آیه 20 میفرماید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ»؛ بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی میان شما و افزونطلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که گیاهانش کافران را به شگفت آورد، سپس خشک میشود و آن را زرد میبینی، سپس خرد و نابود میگردد؛ و در آخرت عذابی سخت است و مغفرت و رضوان از سوی خداوند؛ و زندگی دنیا جز متاع فریب نیست. این آیه به ما کمک میکند تا دیدگاه درستی نسبت به دنیا پیدا کنیم و اجازه ندهیم که دلبستگی افراطی به آن، آرامش درونیمان را سلب کند. سومین دلیل، «عدم شکرگزاری کافی و توجه به نعمتها» است. گاهی اوقات انسان در اوج نعمتها، به جای تمرکز بر شکرگزاری و قدردانی از آنچه دارد، ناخودآگاه نگران از دست دادن آنها میشود و یا به دنبال چیزهایی است که ندارد. این کفران نعمت، ولو درونی و ناآگاهانه، میتواند باعث سلب آرامش شود. خداوند در سوره ابراهیم آیه 7 میفرماید: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»؛ اگر شکرگزاری کنید، قطعاً [نعمتهایم را] بر شما میافزایم؛ و اگر ناسپاسی کنید، بیگمان عذاب من سخت است. شکرگزاری نه تنها موجب افزایش نعمت میشود، بلکه قلب را آرام و سرشار از رضایت و خشنودی میکند و از ترس و نگرانیهای بیمورد میکاهد. چهارمین و شاید مهمترین راهکار برای این نوع نگرانی، «ذکر و یاد خداوند» است. قرآن کریم به وضوح بیان میکند که آرامش حقیقی قلبها فقط در یاد خداست. «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد: 28)؛ آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابند. هنگامی که انسان در اوج موفقیتهای دنیوی نیز از یاد خدا غافل نشود، پیوندی ناگسستنی با منبع آرامش ابدی برقرار میکند. این ذکر میتواند شامل نماز، تلاوت قرآن، دعا، تسبیح و هر عملی باشد که دل را به یاد خداوند بیندازد. ذکر خدا باعث میشود که انسان از تمرکز صرف بر دنیا خارج شده و نگاهش را به ابدیت و قدرت بیپایان الهی بدوزد، در نتیجه ترس از دست دادن و نگرانی از آینده رنگ میبازد. در نهایت، این احساس نگرانی میتواند یک «امتحان الهی» باشد. آسایش و رفاه نیز همچون سختیها، امتحانی از جانب خداوند هستند تا میزان شکرگزاری، صبر در برابر نعمات و دلبستگی انسان به دنیا سنجیده شود. در سوره حدید آیه 23 میفرماید: «لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»؛ تا بر آنچه از دست شما رفته، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شده، شادمانی بیش از حد نکنید. و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد. این آیه به ما میآموزد که هم در هنگام سختیها و از دست دادنها و هم در هنگام راحتی و دریافت نعمتها، تعادل روحی خود را حفظ کنیم و نه از فقدانها بیش از حد اندوهگین شویم و نه از داشتهها بیش از حد مغرور و شادمان. این تعادل و اعتدال در احساسات، نشانهای از کمال ایمان و توکل است که خود مانع از نگرانیهای بیمورد میشود. پس، این نگرانی که شما تجربه میکنید، فرصتی است برای تأمل عمیقتر در رابطهتان با خداوند، بازنگری در میزان دلبستگیتان به دنیا، و تقویت ابعاد معنوی زندگیتان. با افزایش توکل، مداومت در ذکر الهی، تقویت روحیه شکرگزاری و درک صحیح از ماهیت دنیا و آخرت، میتوانید این نگرانیها را به آرامشی پایدار و اطمینانی عمیق تبدیل کنید. این آرامش، هدیهای از جانب خداوند است که قلبهای مؤمنان را در هر شرایطی، چه در سختی و چه در آسایش، سرشار از طمأنینه میسازد.
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابند.
بگو: «هرگز چیزی به ما نمیرسد، مگر آنچه خداوند برای ما مقرّر کرده است؛ او سرپرست ماست؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.»
تا بر آنچه از دست شما رفته، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شده، شادمانی بیش از حد نکنید. و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد.
روزی پادشاهی ثروتمند و قدرتمند، در کاخ خود نشسته بود و با اینکه همهچیز داشت، مدام نگران بود که مبادا روزی چیزی را از دست بدهد یا رقیبی بر او غالب شود. او دائم در اضطراب بود و هیچگاه روی آسودگی ندید. در همان شهر، درویشی سادهدل زندگی میکرد که هیچ مال و مقامی نداشت، اما همیشه چهرهای خندان و دلی آرام داشت. پادشاه از این حال درویش در شگفت ماند و او را به نزد خود خواند و پرسید: «ای درویش، من با این همه ثروت و قدرت، همیشه در نگرانی و بیم به سر میبرم، اما تو با این فقیرانه زندگی، همواره شاد و بیغم هستی! راز این آرامش چیست؟» درویش با لبخندی مهربان پاسخ داد: «ای پادشاه، تفاوت در همین جاست؛ شما نگرانِ از دست دادن چیزهایی هستید که دارید، اما من چیزی برای از دست دادن ندارم. دلم به خدایی بسته است که هرچه هست، از اوست و هرچه نباشد، نیز از حکمت اوست. دلبستگی به دنیا ریشه نگرانیهاست و دل کندن از آن، چشمه آرامش.» پادشاه از این سخن آگاهانه درویش بسیار متأثر شد و فهمید که آرامش واقعی در بینیازی از دنیا و توکل بر خداست، نه در داشتن آن.