چرا گاهی نسبت به قرآن بی‌اشتیاق می‌شوم؟

بی‌اشتیاقی نسبت به قرآن اغلب ریشه در تعلق به دنیا، غفلت از ذکر خدا، گناهان، وسوسه‌های شیطانی و عدم تدبر دارد. برای غلبه بر آن، باید به خدا پناه برد، ذکر را افزایش داد، توبه کرد و با تأمل عمیق قرآن را خواند.

پاسخ قرآن

چرا گاهی نسبت به قرآن بی‌اشتیاق می‌شوم؟

احساس بی‌اشتیاقی یا عدم شور و شوق نسبت به قرآن کریم، تجربه‌ای کاملاً رایج و قابل درک برای بسیاری از مسلمانان در مسیر روحانی‌شان است. بسیار مهم است که اذعان کنیم ایمان حالتی ثابت و ایستا نیست؛ بلکه در نوسان است، مانند امواج دریا که اوج می‌گیرند و فرو می‌نشینند. قلب‌های ما نیز ثابت نیستند؛ آنها پویا هستند و تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می‌گیرند. قرآن کریم، با حکمت عمیق خود، بینش‌های بی‌نهایتی را در مورد وضعیت انسانی و عوامل اساسی که ممکن است به این رخوت یا گسست معنوی منجر شوند، ارائه می‌دهد. این حالت بی‌تفاوتی عاطفی یا معنوی اغلب ناشی از تعامل پیچیده‌ای بین نیروهای درونی و بیرونی است که همه آن‌ها، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، در گفتمان قرآنی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. یکی از دلایل اصلی این شور و شوق کاهش‌یافته، تعلق بیش از حد به زندگی زودگذر دنیا است که اغلب از آن به «دنیا» تعبیر می‌شود. قرآن به‌طور مداوم و تأکیدآمیز به مؤمنان هشدار می‌دهد که بیش از حد در لذت‌های زودگذر، دارایی‌های مادی و مشغله‌های موقت این جهان فانی غرق نشوند. هنگامی که این جاه‌طلبی‌های دنیوی – مانند تعقیب ثروت، جایگاه اجتماعی، سرگرمی‌های سطحی، یا صرفاً به‌دنبال شناسایی زمینی بودن – شروع به اشغال بخش عمده‌ای از قلب و ذهن ما می‌کنند، ناگزیر وظایف معنوی و ارتباط ذاتی ما با خداوند را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. قرآن به‌طرز تأثیرگذاری این زندگی دنیوی را با واقعیت پایدار آخرت مقایسه می‌کند و آن را صرفاً «لهو و لعب» (بازی و سرگرمی) توصیف می‌کند (سوره حدید، آیه ۲۰) در مقایسه با پاداش ابدی که در انتظار نیکوکاران است. وقتی اولویت‌های ما منحرف می‌شوند و سهواً دستاوردهای موقت را بالاتر از حقایق جاودانه قرار می‌دهیم، قرآن – که به‌عنوان راهنمای نهایی ما به‌سوی آن عالم ابدی عمل می‌کند – ممکن است متأسفانه کمتر جذاب، کمتر مرتبط، یا حتی سنگین به‌نظر برسد. این دلبستگی شدید به دنیا، به‌عنوان یک حجاب معنوی عمل می‌کند و توانایی قلب را در درک و جذب حکمت عمیق، تسلی بی‌نظیر و نور الهی که از کلمات مقدس خداوند ساطع می‌شود، مبهم می‌سازد. این امر مانند تلاش برای ریختن آب تازه و زلال به ظرفی است که از قبل با مایعی تیره پر شده است؛ به‌سادگی فضای کافی برای ورود و نفوذ آب هدایت الهی وجود ندارد. عامل مهم دیگری که به این رخوت معنوی کمک می‌کند، غفلت و بی‌توجهی و در نتیجه، کمبود ذکر خالصانه خداوند است. قرآن به‌طور مکرر بر اهمیت بی‌حد و حصر پرورش یادآوری مداوم و آگاهانه خداوند تأکید می‌کند. این ذکر مداوم، خواه از طریق نمازهای رسمی، دعاهای صمیمانه، یا صرفاً از طریق تأمل آگاهانه در نشانه‌های بی‌شمار خداوند در خلقت، وسیله‌ای حیاتی برای حفظ نشاط، سرزندگی و پذیرش معنوی قلب است. هنگامی که این عمل حیاتی را نادیده می‌گیریم و به خود اجازه می‌دهیم که خدا و نشانه‌های الهی او را فراموش کنیم، قلب‌هایمان مستعد سخت شدن می‌شوند. متأسفانه، یک قلب سخت شده، کمتر پاسخگو، کمتر حساس به زمزمه‌های لطیف و پیام‌های عمیق قرآن می‌شود. خود قرآن هشدار می‌دهد که کسانی که از ذکر خدا روی برمی‌گردانند، ممکن است زندگی‌ای سخت یا تنگی (معیشة ضنکاً) را تجربه کنند (سوره طه، آیه ۱۲۴). این تنگی فقط مادی نیست؛ بلکه اساساً معنوی است و به احساس فراگیر پوچی، جدایی و آشفتگی درونی منجر می‌شود. در نتیجه، درگیر شدن با قرآن در چنین حالتی می‌تواند مانند یک کار طاقت‌فرسا به‌نظر برسد، نه یک منبع نشاط‌بخش از شادی، آرامش و غذای معنوی. هر چه بیشتر به ذکر خداوند اجازه دهیم که از آگاهی روزانه ما محو شود، قرآن – کلام مستقیم و زنده او – دورتر و انتزاعی‌تر به نظر می‌رسد. این فراموشی فراگیر می‌تواند ناشی از منابع بی‌شماری باشد: برنامه‌های روزمره بیش از حد طاقت‌فرسا، هجوم بی‌امان افکار مزاحم، یا صرفاً عدم تلاش آگاهانه و عمدی برای ادغام بی‌وقفه ایمان در هر جنبه‌ای از زندگی ما. علاوه بر این، تأثیر انباشته گناهان را نمی‌توان به‌عنوان مانعی بر سر راه ارتباط معنوی نادیده گرفت. گناهان، خواه به‌عنوان تخلفات بزرگ یا اشتباهات کوچک درک شوند، دارای تأثیری تدریجی اما قدرتمند هستند: آن‌ها می‌توانند به‌تدریج قلب را تیره کنند و مانعی قدرتمند بین فرد و نور الهی ایجاد کنند. هنگامی که فردی در ارتکاب گناهان بدون توبه صادقانه (توبه) اصرار می‌ورزد، خلوص قلب به خطر می‌افتد و آن را کمتر پذیرای کلمات پاک و روشن‌بخش قرآن می‌سازد. این فرآیند قابل مقایسه با انباشت آهسته زنگار بر روی آینه‌ای صیقلی است؛ هر چه زنگار بیشتری جمع شود، بازتاب کمتر واضح و بیشتر مخدوش می‌شود. شیرینی ذاتی ایمان و وضوح فهم قرآن به‌طور ناگزیر کاهش می‌یابد، و حتی ممکن است پنهان شود، به دلیل ناخالصی‌هایی که گناهان به قلب معنوی وارد می‌کنند. قرآن، در حکمت عمیق خود، از قلب‌هایی سخن می‌گوید که به دلیل اعمال نادرست مداوم و سرکشانه‌شان «مهر شده‌اند» (ختم الله علی قلوبهم) یا «پوشیده شده‌اند» (فی قلوبهم مرض). این مهر یا پوشاندن یک مجازات خودسرانه نیست، بلکه نتیجه‌ای طبیعی و غالباً اجتناب‌ناپذیر از انتخاب مکرر انحراف از راه راست و اطاعت الهی است. بنابراین، توبه صمیمانه و از ته دل، عملی معنوی ضروری برای پاکسازی قلب، پاکیزه کردن نیت‌ها و بازیابی پذیرش ذاتی آن نسبت به پیام‌های عمیق و قدرت تحول‌بخش قرآن است. مداخلات شیطانی، یا «وسواس»، نیز نقش مهم و موذیانه‌ای در تقویت بی‌تحرکی معنوی ایفا می‌کند. شیطان (ابلیس) در قرآن بدون ابهام به‌عنوان دشمنی آشکار و بی‌امان به تصویر کشیده شده است که بی‌وقفه برای انحراف مؤمنان از راه راست (الصراط المستقیم) تلاش می‌کند. او با زیرکی شک و تردید را می‌اندازد، تنبلی را ترویج می‌کند، تعلل را تشویق می‌کند و بی‌شمار حواس‌پرتی را تولید می‌کند، که همه آن‌ها برای دشوار ساختن جدی تعامل فرد با قرآن با تقوا، تمرکز و صداقت لازم طراحی شده‌اند. او با هنرمندی افکار موذیانه‌ای را زمزمه می‌کند که قرآن را بی‌اهمیت، بیش از حد پیچیده یا کاملاً بی‌ربط به زندگی روزمره فرد جلوه می‌دهد. متناوباً، ممکن است ذهن را با سیل بی‌وقفه نگرانی‌ها و اضطراب‌های دنیوی دقیقاً در لحظه‌ای که فرد قصد دارد قرآن را بردارد یا در آیات آن تأمل کند، بمباران کند. قرآن صریحاً و مکرراً به ما در مورد شیطان به‌عنوان «دشمنی آشکار» (عدو مبین) هشدار می‌دهد و دستورالعمل‌های روشنی برای پناه بردن فوری به خدا از زمزمه‌های فریبکارانه و دسیسه‌های بدخواهانه او (أعوذ بالله من الشیطان الرجیم) ارائه می‌دهد. این وسوسه‌های شیطانی می‌توانند فوق‌العاده ظریف باشند، به‌صورت یک تمایل ناگهانی و غیرقابل توضیح برای بررسی تلفن هوشمند، یک حس طاقت‌فرسای خستگی غیرقابل توضیح، یا رگبار بی‌امان افکار مزاحم که تمرکز را هرگاه کسی سعی می‌کند با متن مقدس درگیر شود، از بین می‌برد. در نهایت، کمبود تدبر عمیق و فهم ژرف عامل مهم دیگری است که به بی‌علاقگی کمک می‌کند. اگر کسی صرفاً قرآن را به‌طور مکانیکی تلاوت کند، بدون اینکه واقعاً به معانی عمیق آن بیندیشد، در درس‌های جاودانه آن تأمل کند، یا به‌طور جدی برای به‌کارگیری حکمت الهی آن در واقعیت‌های زندگی روزمره خود تلاش کند، عمل تلاوت متأسفانه می‌تواند به یک عملکرد صرفاً تشریفاتی تبدیل شود که تا حد زیادی فاقد هرگونه تأثیر معنوی تحول‌آفرین است. قرآن از نظر الهی قرار است راهنمایی زنده و پویا، منبعی بی‌نهایت از نور معنوی، شفای عمیق و هدایت نهایی باشد. اگر ما با آن سطحی برخورد کنیم، قدرت عظیم و تحول‌آفرین آن به‌طرز غم‌انگیزی دست‌نخورده باقی می‌ماند. خود قرآن دعوتی مستقیم را صادر می‌کند و مؤمنان را ترغیب می‌کند که «در آیات آن تدبر کنند» (أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا). هنگامی که ما برای درک بستر تاریخی (اسباب النزول)، احکام و نواهی الهی، روایات الهام‌بخش پیامبران و امت‌ها، و بافت غنی استعاره‌ها و تمثیل‌ها تلاش می‌کنیم، قرآن واقعاً زنده می‌شود و مستقیماً به اعماق قلب‌هایمان سخن می‌گوید و شور و شوق و عشق ما را به آن بی‌شک دوباره شعله‌ور می‌سازد. این درگیری عمیق نیازمند تلاش است: اختصاص زمان برای مطالعه تفاسیر معتبر، تلاش برای یادگیری زبان عربی، یا حداقل، خواندن مداوم ترجمه‌های با کیفیت بالا با ذهنی باز و پذیرا و قلبی متواضع و مشتاق. برای غلبه مؤثر بر این حالت چالش‌برانگیز بی‌علاقگی معنوی، خود قرآن نقشه‌ای روشن و دلسوزانه ارائه می‌دهد: ۱. پناه بردن به خدا: هر تعامل با قرآن و هر تلاش معنوی را با پناه بردن خالصانه به خدا از وسوسه‌های شیطانی آغاز کنید، همانطور که در سوره نحل (۱۶:۹۸) فرمان داده شده است: «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ». ۲. افزایش ذکر (یادآوری): به‌طور آگاهانه و مداوم در طول روز به یاد خدا باشید و آن را در کارهای روزمره و لحظات تأمل خود بگنجانید. «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد: ۲۸). ۳. توبه صادقانه (توبه): با فروتنی و صداقت با توبه واقعی برای گناهان مرتکب شده به خدا بازگردید، با درک اینکه «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» (بقره: ۲۲۲). ۴. تعمیق درک (تدبر): به قرآن با ذهنی فعال و متأمل نزدیک شوید، نه فقط برای خواندن کلمات، بلکه برای درک پیام‌های عمیق آن و چگونگی انطباق آن‌ها با زندگی خود. از ترجمه‌ها و تفاسیر معتبر استفاده کنید و در کلاس‌هایی که این درگیری عمیق‌تر را تسهیل می‌کنند، شرکت کنید. ۵. اولویت‌بندی آخرت: اولویت‌های زندگی خود را آگاهانه بازنگری کنید و به‌طور مداوم وزن بیشتری به پاداش‌های ابدی و رضایت خدا نسبت به دستاوردهای موقت و زودگذر این دنیا بدهید. «وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ» (اعلی: ۱۷). ۶. صبر و استقامت (صبر): تشخیص دهید که رشد معنوی یک سفر مداوم است، با فراز و نشیب‌های اجتناب‌ناپذیر خود. در تلاش‌های خود صبور و ثابت‌قدم باشید، حتی اگر شور و شوق اولیه همیشه به‌طور محسوس وجود نداشته باشد. به وعده خدا که قلب‌های کسانی را که صادقانه در راه او تلاش می‌کنند، باز می‌کند، به‌طور راسخ اعتماد کنید. «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (عنکبوت: ۶۹). با پرداختن جدی به این مسائل معنوی اساسی با صداقت، ثبات و توکل بی‌دریغ بر خدا، می‌توان بی‌شک عشق عمیق و شور و شوق پر جنب و جوش را برای قرآن دوباره شعله‌ور کرد و بدین ترتیب نور شفابخش، روشنگر و هدایت‌گر آن را به‌طور کامل تجربه کرد. قرآن، پس از همه، ارتباطی مستقیم و صمیمی از سوی خالق مهربان ماست؛ پرورش و محافظت از این ارتباط الهی، بی‌شک برای رفاه معنوی جامع فرد و رستگاری نهایی او حیاتی است.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

حکایت کنند که در روزگاران قدیم، عابدی بود که هر روز به باغی زیبا می‌رفت و گلی خوش‌بو را در گلدانی می‌کاشت، اما به آن آب نمی‌داد. روزی پیری دانا از او پرسید: «ای جوانمرد، این گل نیکو چرا پژمرده است؟» عابد گفت: «نمی‌دانم، هر روز گلی تازه می‌آورم، اما پژمرده می‌شود.» پیر گفت: «شگفتا! تو گلدان داری و گل، اما از آب غافلی. چگونه انتظار داری که گل بی‌آب و خاک رشد کند؟» این حکایت حال دلی است که از قرآن غافل می‌شود. قرآن چون گلی است پر از عطر حکمت و رحمت، و دل چون گلدانی است که باید آن را در خود جای دهد. اما اگر دل را با آب ذکر و توبه سیراب نکنیم و از گرد و غبار دنیاپرستی پاک نسازیم، آن گل حکمت و نور پژمرده می‌شود و دل بی‌نصیب می‌ماند. پس شرط عاشقی کلام خدا، پیوستگی و مراقبت است، نه تنها داشتن آن.

سوالات مرتبط