خستگی از زندگی مؤمنانه میتواند ناشی از تعلق به دنیا، غفلت از یاد خدا و مواجهه با آزمایشهای الهی باشد. برای غلبه بر آن، باید به یاد خدا بازگردیم، نیتهایمان را خالص کنیم و صبر پیشه کنیم تا آرامش واقعی را بیابیم.
احساس خستگی یا دلزدگی از زندگی مؤمنانه، تجربهای است که ممکن است برای بسیاری از انسانها، حتی مؤمنان راستین، پیش آید. این احساس نه تنها نشاندهندهی ضعف ایمان نیست، بلکه میتواند فرصتی برای تعمق، بازنگری و تقویت ارتباط با خداوند باشد. قرآن کریم، با بینش عمیق خود نسبت به فطرت و روان انسان، به نکات ظریفی اشاره میکند که میتوانند ریشههای این خستگی را آشکار سازند و راهحلهایی برای غلبه بر آن ارائه دهند. یکی از مهمترین دلایلی که قرآن به آن اشاره میکند، طمعورزی بیش از حد به دنیا و فراموشی هدف اصلی آفرینش است. خداوند در سوره حدید آیه ۲۰ میفرماید: «بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی میان شما و افزونطلبی در اموال و فرزندان است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس ریز ریز و پودر شود. و در آخرت عذابی سخت است و آمرزش و رضایتی از سوی خدا. و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» این آیه به وضوح نشان میدهد که وقتی تمرکز اصلی انسان بر جمعآوری متاع دنیا، شهرت، رقابتهای مادی و لذتهای زودگذر قرار میگیرد، به تدریج قلب از معنویت تهی شده و احساس پوچی و خستگی بر او غلبه میکند. زندگی مؤمنانه، که بر اساس اصول تقوا، قناعت، و هدفداری برای آخرت بنا شده، در تضاد با این نگاه دنیامحور قرار میگیرد و فردی که قلبش به دنیا آلوده شده، ممکن است از تحمل سختیهای ظاهری دین و دوری از لذتهای ممنوع، خسته شود. این خستگی در واقع زنگ خطری است که انسان را به بازگشت به مسیر اصلی و دوری از فریبندگیهای دنیا فرا میخواند. دومین عامل، عدم توجه کافی به «ذکر الله» یا یاد خداوند است. در سوره رعد آیه ۲۸ میخوانیم: «آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.» وقتی انسان از یاد خدا غافل میشود، قلب او دچار اضطراب و تلاطم میگردد. زندگی مؤمنانه، نه تنها مجموعهای از اعمال و عبادات ظاهری، بلکه حالتی از حضور قلب و اتصال دائمی با خداوند است. نماز، تلاوت قرآن، دعا و تفکر در آیات الهی، همگی ابزاری برای یاد خدا و آرامش قلب هستند. اگر این ذکر و اتصال قلبی ضعیف شود، عبادات به تکالیفی سنگین تبدیل شده و روح انسان از آن لذت نمیبرد و در نتیجه، خستگی و دلزدگی پدیدار میشود. به عبارت دیگر، کیفیت عمل مهمتر از کمیت آن است؛ اگر عبادت با حضور قلب و عشق همراه نباشد، به زودی کسالتآور خواهد شد. سومین دلیل، ابتلا و آزمایشات الهی است. خداوند در سوره عنکبوت آیه ۲ میفرماید: «آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟» زندگی مؤمنانه سراسر امتحان و ابتلای الهی است. گاهی این آزمایشها در قالب سختیهای اقتصادی، بیماری، از دست دادن عزیزان یا فشارهای اجتماعی نمود پیدا میکنند. این امتحانات ممکن است برای فرد مؤمن دشوار و طاقتفرسا به نظر برسند و او را به سوی خستگی و ناامیدی سوق دهند. اما قرآن تاکید میکند که این آزمایشها برای محک زدن صدق ایمان و ارتقاء درجه مؤمنان است. اگر انسان به حکمت این آزمایشها پی نبرد و صبر و توکل پیشه نکند، ممکن است از تحمل بار ایمان خسته شود. در این شرایط، یاری جستن از صبر و نماز (همانطور که در سوره بقره آیه ۱۵۳ آمده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است.») میتواند راهگشا باشد. چهارمین عامل، میتواند عدم اخلاص و وجود «ریا» در اعمال باشد. وقتی اعمال نیک برای جلب توجه دیگران یا کسب اعتبار دنیوی انجام میشود، نه برای رضایت خداوند، به تدریج لذت معنوی از بین میرود. این امر نه تنها منجر به خستگی و ناامیدی میشود، بلکه اجر و پاداش اخروی عمل را نیز از بین میبرد. انسان باید همواره نیت خود را خالص کند و به یاد داشته باشد که تنها خداوند است که شایسته هرگونه عبادت و ستایش است. پنجمین نکته، عدم درک صحیح از معنای «جهاد نفس» است. زندگی مؤمنانه، تلاشی مستمر برای غلبه بر وسوسههای نفس اماره و شیطان است. شیطان همواره در تلاش است تا با ایجاد وسوسه و زینت دادن گناهان، انسان را از مسیر حق منحرف کند و او را از انجام عبادات باز دارد. این مبارزه درونی، گاهی میتواند بسیار طاقتفرسا باشد و احساس خستگی به بار آورد. اما این جهاد برای رشد و تکامل روح ضروری است و پاداش آن بسیار بزرگ است. برای غلبه بر این خستگی، قرآن راهحلهای عملی ارائه میدهد: تقویت پیوند با قرآن از طریق تلاوت، تدبر و عمل به آن، که خود قرآن را «شفا و رحمت» برای مؤمنان میداند (سوره اسراء آیه ۸۲)؛ مداومت بر ذکر و تسبیح خداوند؛ تجدید نیت و خالص کردن اعمال برای رضایت الهی؛ تفکر در مرگ و آخرت و بیارزشی دنیا در برابر عظمت الهی؛ و جستجوی همنشینان صالحی که انسان را در مسیر حق یاری کنند. همچنین، داشتن نگاه متعادل به زندگی و پرهیز از افراط و تفریط در امور دینی و دنیوی نیز حائز اهمیت است. اسلام دین تعادل و میانه روی است و از افراط در هر زمینهای نهی میکند. در نهایت، خستگی از زندگی مؤمنانه میتواند نشانهای باشد از اینکه روح ما نیاز به تغذیه مجدد و اتصال عمیقتر با سرچشمهی آرامش، یعنی خداوند متعال دارد. این یک فرصت است برای بازگشت به فطرت، تجدید عهد با خالق، و یافتن لذت واقعی در بندگی و قرب الهی. این سفر معنوی، نیازمند صبر، استمرار و درخواست یاری از خداوند است. هرگاه چنین خستگیای را احساس کردیم، باید آن را دعوتنامهای از سوی روح برای توقفی کوتاه، بازنگری در مسیر و برداشتن گامهایی با آگاهی و عشق بیشتر به سوی حق بدانیم.
آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی میان شما و افزونطلبی در اموال و فرزندان است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس ریز ریز و پودر شود. و در آخرت عذابی سخت است و آمرزش و رضایتی از سوی خدا. و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.
آوردهاند که پادشاهی از بزرگی پرسید: «چرا درویشان با آنکه چیزی ندارند، اینقدر خوشدل و آرامند، و ما که پادشاهی و ثروت داریم، همیشه غمگین و پریشانیم؟» بزرگ گفت: «ای پادشاه، آسایش دل در تعلق نداشتن است. درویشان از قید دنیا آزادند و دل به هیچ مالی نبستهاند، پس غمی از نداشتن یا از دست دادن ندارند. اما تو که دل به پادشاهی و ثروت سپردهای، همیشه بیم آن داری که مبادا از دست دهی یا کم شود. این بیم، تو را خسته و پریشان میکند.» پادشاه به فکر فرو رفت و دانست که ریشهی خستگی نه در نداشتن، بلکه در زیاد خواستن و به دنیا دل بستن است.