تکرار اتفاقات در زندگی و تاریخ، ریشه در حکمت الهی، قوانین ثابت الهی (سنتالله) و پیامدهای اعمال ما دارد. این تکرارها فرصتی برای یادگیری درسها، رشد معنوی و بیداری از غفلت هستند تا زمانی که انسان به تغییر و اصلاح رو آورد.
در مواجهه با این پرسش که چرا برخی اتفاقات در زندگی ما و حتی در تاریخ ملتها بارها تکرار میشوند، قرآن کریم رویکردی عمیق و پر از حکمت را ارائه میدهد. اگرچه قرآن مستقیماً نمیگوید «اتفاقات تکرار میشوند»، اما اصول و قوانینی را بیان میکند که این پدیدهی تکرار را توضیح میدهند و آن را نه اتفاقی صرف، بلکه بخشی از نظام حکیمانهی الهی برای آموزش، هدایت و امتحان بشر میداند. این تکرارها در واقع فرصتهایی هستند برای تفکر، تغییر و رشد معنوی، و نشاندهندهی سنتهای ثابت الهی در عالم هستی هستند. یکی از مهمترین دلایل تکرار وقایع از دیدگاه قرآنی، حکمت الهی و اهداف آموزشی است. خداوند متعال بارها در قرآن داستانهای پیامبران گذشته و سرنوشت اقوام پیشین را تکرار میکند، هر بار از زاویهای جدید و با تأکیدی بر نکتهای متفاوت. این تکرارها نه از روی قصور در بیان، بلکه برای تثبیت پیام، عمیقتر کردن فهم و تأکید بر عبرتهاست. درست مانند یک معلم دلسوز که برای جا افتادن مطلبی مهم، آن را به دفعات و با شیوههای گوناگون تکرار میکند تا اطمینان حاصل کند که دانشآموزان به درستی درس را فرا گرفتهاند. در زندگی فردی نیز، ممکن است اتفاقات مشابهی تکرار شوند تا ما درسی را که هنوز به خوبی نیاموختهایم، فرا گیریم. این تکرارها، فرصتهایی دوباره برای تأمل در انتخابها، بازنگری در رفتارها و تصحیح مسیر اشتباه هستند. تا زمانی که درس لازم گرفته نشود، ممکن است آزمونها و چالشهای مشابهی دوباره و دوباره تکرار شوند. دلیل دیگر، مرتبط با قوانین ثابت الهی (سنتالله) و پیامدهای اعمال انسان است. قرآن به وضوح بیان میکند که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خودشان، آنچه را در درونشان است، تغییر دهند. این یک قانون لایتغیر است که اعمال ما پیامدهای مشخصی دارند. اگر فرد یا جامعهای در مسیر اشتباهی قرار گیرد و رفتارهای نامناسبی (مانند ظلم، فساد، ناسپاسی) را تکرار کند، طبیعی است که پیامدهای مشابه و منفی نیز به صورت تکراری بر آنها عارض شود. این تکرار مشکلات و چالشها، در واقع آینهای از اعمال خود ماست و زنگ هشداری برای بازنگری در رویکردها و اصلاح رفتارها. به همین ترتیب، اگر انسان در مسیر خیر و صلاح گام بردارد و اعمال نیک را تکرار کند، شاهد تکرار برکات و خیرات در زندگی خود خواهد بود. سنتهای الهی، مانند قوانین فیزیکی، همواره ثابت و پایدارند و نتایج مشخصی را در پی دارند؛ از این رو، تکرار یک علت، به تکرار همان معلول میانجامد. علاوه بر این، تکرار اتفاقات میتواند به عنوان امتحانی برای سنجش ایمان و صبر باشد. زندگی دنیوی سراسر آزمون و ابتلاست تا میزان پایداری و صداقت ایمان انسان مشخص شود. گاهی اوقات، یک نوع خاص از چالش یا وسوسه بارها تکرار میشود تا فرد قویتر شود، صبرش افزایش یابد، و توکلش به خداوند عمیقتر گردد. این تکرارها فرصتهایی برای تزکیه نفس، پالایش روح و رسیدن به درجات بالاتر معنوی هستند. خداوند میخواهد بندگانش را در برابر سختیها بیازماید تا گوهر وجودی آنها آشکار شود و به کمال برسند. اگر در امتحانی مردود شویم، احتمال دارد آن امتحان در شکلی دیگر و با شدت کمتر یا بیشتر تکرار شود تا زمانی که آن را با موفقیت پشت سر بگذاریم. همچنین، غفلت و فراموشی انسان نیز در تکرار اتفاقات نقش دارد. انسان فطرتاً موجودی فراموشکار است و تمایل دارد پس از مدتی از هشدارها و عبرتها غافل شود. تکرار وقایع ناخوشایند یا چالشبرانگیز، میتواند به مثابهی بیدارباشی از سوی پروردگار باشد تا انسان را از خواب غفلت بیدار کرده و به سوی یاد خدا و بازنگری در زندگیاش سوق دهد. این تکرارها، فرصتی برای تجدید عهد با خدا، استغفار و بازگشت به راه درست هستند. حتی تکرار نعمتها و الطاف الهی نیز خود نوعی تکرار است که برای شکرگزاری و قدردانی بیشتر به انسان داده میشود، اما اگر انسان ناسپاسی کند، ممکن است این نعمتها تبدیل به آزمون یا حتی سلب شوند. در نهایت، تکرار وقایع در بستر زندگی و تاریخ، بیانگر این واقعیت است که هیچ چیز در عالم هستی بیهدف و بیمعنا نیست. هر تکراری، چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس اجتماعی، حاوی پیامی عمیق و فرصتی برای رشد و تکامل است. فهم این پدیده از منظر قرآنی، به ما کمک میکند تا با دیدی بازتر و پذیراتر با چالشهای تکراری مواجه شویم، به جای ناامیدی، به دنبال درسها و راهکارهای جدید باشیم، و باور داشته باشیم که خداوند هرگز بندگانش را بدون دلیل و حکمت در معرض امتحانات قرار نمیدهد. این نگاه به تکرار، ما را به سمت خودسازی، تفکر و توکل بیشتر رهنمون میشود و به زندگیمان معنا و جهت میبخشد.
برای انسان، فرشتگانی است که پی در پی از پیش رو و پشت سرش او را به فرمان خدا نگهبانی میکنند. بیگمان، خدا حال (و سرنوشت) هیچ قومی را دگرگون نمیکند تا آنکه آنان آنچه را در خودشان است دگرگون کنند. و هنگامی که خدا برای قومی حادثه ناگواری بخواهد، پس هیچ بازگردانندهای برای آن نیست؛ و جز او، هیچ سرپرست و یاوری برای آنان وجود ندارد.
آیا مردم گمان کردهاند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
در حالی که ما پیشینیان آنها را نیز آزمودهایم، و قطعاً خدا کسانی را که راست گفتهاند میشناسد و دروغگویان را نیز میشناسد.
قطعاً در داستانهای آنان عبرتی برای خردمندان بود. این (قرآن) داستانی ساختگی نیست، بلکه تصدیق کنندهی کتابهای پیشین و تفصیل هر چیز است و هدایت و رحمتی برای گروهی است که ایمان میآورند.
آوردهاند که در روزگاران گذشته، مردی بود که هر بار که تصمیم به سفر میگرفت، با مشکلی مشابه روبرو میشد. یک بار مرکبش میلنگید، بار دیگر توشهاش گم میشد و بار سوم در راهزنان گیر میکرد. هر بار هم با خود میگفت: «این دیگر از بدشانسی است!» تا اینکه روزی به حکیمی رسید و از بخت بد خود گله کرد. حکیم لبخندی زد و گفت: «ای دوست، بخت بد آن نیست که اتفاقات تکرار شوند، بلکه بخت بد آن است که از تکرار اتفاقات درسی نگیری و همچنان بر روش پیشین خود پافشاری کنی.» مرد به فکر فرو رفت. سپس متوجه شد که هر بار بدون برنامهریزی کافی سفر میکرده، اسبش را خوب تیمار نمیکرده و مسیرهای ناامن را انتخاب میکرده است. از آن روز، او با تدبیر بیشتری سفر کرد و هر بار که با مشکلی روبرو میشد، به جای سرزنش بخت، به دنبال ریشهی آن در رفتار خود میگشت. این شد که مشکلات تکراری او کمکم ناپدید شدند و سفرهایش پر از آرامش و برکت شد. سعدی میگوید: «تجربه، آیینه عقل است.»