عدم تفکر در برخی انسانها به دلیل غفلت از نشانههای الهی و عدم درک عمیق علم و معرفت است.
مقدمه تفکر و تعقل از دمی اساسی و مهم در زندگی انسانهاست که در قرآن کریم به عنوان یک نعمت بزرگ الهی مطرح شده است. خداوند متعال در بسیاری از آیات، انسانها را به تفکر و دقت در نشانههای خود دعوت میکند و اهمیت این مسأله را بارها در کلام نورانیاش مورد تأکید قرار داده است. در این مقاله، به بررسی اهمیت تفکر در قرآن، دلایل عدم توجه برخی افراد به نشانههای خداوند و چگونگی تأثیر آن بر زندگی روزمره خواهیم پرداخت. اهمیت تفکر در قرآن در سوره آل عمران آیه 190، خداوند میفرماید: 'إنّ في خلق السّماوات و الأرض واختلاف اللّيل والنّهار لآیات لأولى الألباب.' این آیه به وضوح اشاره دارد که در آفرینش آسمانها و زمین و تغییر شب و روز، نشانههایی برای اهل تفکر وجود دارد. خداوند با بیان این آیه، دعوت به اندیشیدن و تأمل در مخلوقات خود میکند. این دعوت برای افرادی که از فکر و اندیشه بهرهمند هستند، یادآور میشود که در اطراف خود نشانهها و آثاری از خالق هستی وجود دارد که میتواند به درک بهتر از حقیقت وجود و زندگی کمک کند. از جمله آیات دیگری که به مسأله تفکر و تعقل اشاره دارد، میتوان به سوره مجادله آیه 11 اشاره کرد که در آن آمده است: 'يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين أوتوا العلم درجات.' این آیه به وضوح نشان میدهد که علم و آگاهی با تأمل و تدبر در نشانههای خداوند، میتواند باعث ارتقاء مقام انسانها شود. به عبارتی، خداوند افرادی که به علم و آگاهی رسیدهاند را در مقام بالاتری قرار میدهد و این خود حاکی از اهمیت داشتن تفکر و تعقل در زندگی است. عدم توجه به نشانههای خداوند اما بر خلاف این دعوت و تشویقهای قرآنی، برخی از افراد به دلایلی از تفکر و اندیشیدن غافل میشوند. یکی از دلایل این غفلت، عدم توجه به نشانههای خداوند در زندگی است. وقتی انسان درگیر روزمرگیها و دغدغههای زندگی مادی میشود، توانایی خود را برای تفکر و تأمل از دست میدهد. در واقع، غرق شدن در دنیای مادیات به نوعی انسان را از درک نشانههای الهی و تفکر در آنها بازمیدارد. در این راستا، میتوان اشاره کرد به اینکه، در دنیای مدرن امروز، افراد غالباً با مسائل و چالشهای روزمره، مشغول هستند. فشارهای مالی، شغلی، اجتماعی و بسیاری از هزینههای دیگر باعث میشود که انسان توانایی تأمل و تفکر عمیق را از دست بدهد. این قبیل مشغولیتها میتواند منجر به غفلت از نشانهها و آثار خداوند در زندگی و به طور کلی، درک نادرست از حقیقت وجودی انسان و خالقش شود. نیاز به علم و آگاهی از دیگر عواملی که میتواند بر ظهور غفلت در تأمل افراد تأثیر بگذارد، عدم علم و آگاهی نسبت به اصول دین و نشانههای آفرینش است. هنگامی که انسان از علم، آگاهی و مزایای آن بهرهمند نیست، به راحتی قادر به تفکر و تأمل در امور مهم و اساسی زندگی خود نخواهد بود. در واقع، کار کردن بر روی علم و دانایی، به انسان این فرصت را میدهد که شناخت بهتری از خود، خداوند و هستی داشته باشد. تحصیل علم و ارتقاء آگاهی یکی از موارد مهمی است که در قرآن به آن اهمیت داده میشود. علم میتواند هر انسانی را در مسیر درست زندگی و تفکر هدایت کند و به او این قابلیت را بدهد که با نگاه عمیقتری به دنیا و مخلوقات خداوند بنگرد. همچنین، علم به عنوان یک ابزار در دست انسان میتواند و باید به او کمک کند که از حالت غفلت به حالت بیداری و آگاهی درآید و این خود میتواند منجر به ارتقاء انسان در ابعاد مختلف زندگی شود. تفکر، ابزاری برای زندگی معقول در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که تفکر و تعقل نه تنها یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است، بلکه ابزاری است برای درک بهتر این دنیا و زندگی معقول و آگاهانه. انسانهایی که اهل تفکر نیستند، به خود زیان میزنند چرا که غفلت از عقل و تفکر میتواند به انتخابهای نادرست و ناکامی در زندگی منجر شود. نتیجهگیری با توجه به مطالب بیان شده، میتوان نتیجه گرفت که تفکر در قرآن کریم یکی از مهمترین شیوههای درک حقیقت وجودی و روابط انسانی است. خداوند در آیات مختلف به تفکر و تعقل دعوت کرده و این امر را به عنوان یکی از ضروریات زندگی معرفی کرده است. انسانها با توجه به نشانههای خداوند، با اندیشیدن و توجه به مسایل خود میتوانند به حقیقت وجود پی ببرند و درک عمیقتری از زندگی و مسائل آن پیدا کنند. بر همین اساس، لازم است که ما به عنوان انسانها، به این نعمت بزرگ الهی توجه ویژهای داشته باشیم و در زندگی روزمرهمان با تفکر و تعقل رفتار کنیم. بدین ترتیب، میتوانیم به کمال انسانی و رشد و ترقی در زندگی نائل شویم.
قطعاً در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانههایی برای اهل اندیشه است.
خداوند، اهل ایمان و دانش را درجاتی برتر میبخشد.
روزی جوانی به نام احسان در کافهای نشسته بود و با دوستانش در مورد زندگی و آیندهشان صحبت میکردند. یکی از دوستانش از تفکر و تعقل حرف زد و گفت: 'چقدر خوب است که انسان به زندگیاش فکر کند و اولویتها و اهدافش را مشخص کند.' احسان ناگهان به این فکر افتاد که آیا واقعاً به این لمس زندگی توجه کرده بود؟ پس از آن تصمیم گرفت بیشتر به خود و رفتارهایش بیاندیشد و به دنیای اطرافش نگاه تازهای بیندازد. پس از چند ماه، احسان احساس کرد زندگیاش تغییر کرده و در نتیجه آن، روابطش با دوستان و خانوادهاش بهتر و عمیقتر شده است.