شکستن برخی افراد با وجود ایمان، ناشی از عمق ناکافی ایمان، فقدان صبر و توکل واقعی بر خدا، یا عدم درک حکمت الهی در امتحانات است. ایمان حقیقی نیازمند تقویت مداوم از طریق ذکر و عمل است تا در برابر سختیها پایداری یابد.
درک اینکه چرا برخی افراد با وجود داشتن ایمان، در مواجهه با سختیها و چالشهای زندگی زود میشکنند، نیازمند تأملی عمیق در ماهیت ایمان، حکمت الهی در ابتلاها، و ظرفیتهای روحی انسان است. قرآن کریم به وضوح بیان میدارد که زندگی دنیا، دار امتحان و آزمایش است و هیچکس از امتحانات الهی مستثنی نیست. خداوند در قرآن میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (بقره، آیه ۱۵۵). این آیه به صراحت نشان میدهد که ترس، گرسنگی، از دست دادن مال، جان و محصولات، همگی بخشی از آزمایشهای الهی هستند. پس اصل وقوع مشکل و سختی، امری اجتنابناپذیر و جزئی از سنت الهی است. شکستن سریع افراد، حتی با وجود ایمان ظاهری، میتواند به دلایل گوناگونی باشد که ریشههای قرآنی و روانشناختی دارند. یکی از مهمترین دلایل، عمق و کیفیت ایمان است. ایمان فقط یک اقرار زبانی نیست، بلکه باید در قلب ریشه دوانده و در عمل تجلی یابد. قرآن در سوره عنکبوت آیه ۲ و ۳ میفرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ». این آیات صراحتاً بیان میکنند که صرف ادعای ایمان، برای نجات از آزمایش کافی نیست و خداوند راستگویان و دروغگویان در ادعای ایمان را مشخص خواهد کرد. بنابراین، اگر ایمان سطحی باشد و به درجه «یقین» نرسیده باشد، در برابر طوفان حوادث تاب نمیآورد. دلیل دیگر، فقدان صبر و پایداری است. قرآن کریم در آیات متعددی بر اهمیت صبر تأکید کرده و صابران را مژده داده است. صبر، تنها به معنای تحمل منفعلانه نیست، بلکه مقاومت فعالانه در برابر مشکلات، همراه با اعتماد به تدبیر الهی و امید به گشایش است. فقدان این نوع صبر، انسان را در برابر مشکلات ناتوان میسازد و حتی ایمانی که وجود دارد، نمیتواند نقش محافظ را ایفا کند. افرادی که به سرعت امید خود را از دست میدهند، شاید به این دلیل باشد که درک درستی از "وعده الهی" ندارند؛ وعدههایی که برای صابران و متوکلان بر خداوند، یاری و نصرت الهی را تضمین میکنند. آنها فراموش میکنند که "إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا" (انشراح، آیه ۵)، یعنی پس از هر سختی، آسانی است. همچنین، میتوان به ضعف در توکل واقعی بر خداوند اشاره کرد. توکل، به معنای واگذاری امور به خدا پس از انجام تمام تلاشهای ممکن است. اگر انسان، با وجود ایمان، گمان کند که همه چیز باید طبق میل و اراده او پیش برود و با کوچکترین ناملایمتی، دچار یأس شود، این نشان از ضعف توکل اوست. او فراموش کرده است که "وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ" (طلاق، آیه ۳)، یعنی هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است. این ضعف در توکل، باعث میشود که فرد به جای تکیه بر قدرت لایزال الهی، فقط به تواناییهای محدود خود یا شرایط بیرونی تکیه کند و با تغییر شرایط، احساس بیتکیهگاهی کند. بیماریهای روحی و روانشناختی، همچون اضطراب و افسردگی نیز میتوانند در این میان نقش داشته باشند. گرچه ایمان به عنوان سپری در برابر بسیاری از این مشکلات عمل میکند، اما گاهی اوقات، نیاز به درمان و مراقبت تخصصی وجود دارد. در این موارد، ضعف جسمی و روحی، میتواند مانع از بروز کامل قوای ایمانی فرد شود و او را آسیبپذیرتر سازد. قرآن بر لزوم استفاده از عقل و طلب علم نیز تأکید دارد که شامل علم روانشناسی نیز میشود. در نهایت، تفاوت در درجات ایمان و نحوه تربیت و محیط زندگی افراد نیز تأثیرگذار است. برخی افراد از کودکی در محیطهایی رشد کردهاند که تابآوری و مقاومت در برابر مشکلات را کمتر آموختهاند. ایمان قوی، ایمانی است که با تجربه و عمل تقویت شود و فرد هر بار پس از پشت سر گذاشتن یک امتحان الهی، قویتر و مستحکمتر شود. یادآوری این نکته مهم است که شکستن به معنای کفر نیست، بلکه میتواند نشانهای از نیاز به تقویت جنبههای خاصی از ایمان باشد. ایمان واقعی، همچون درختی است که ریشههایش عمیقاً در خاک حقیقت الهی فرو رفته و هر طوفانی نمیتواند آن را از جا برکند. یاد خدا، ذکر، نماز و دعا، از عوامل تقویت کننده این ریشهها هستند، همانطور که در سوره رعد آیه ۲۸ آمده است: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آگاه باشید که دلها با یاد خدا آرام میگیرند). تقویت این یاد و ارتباط مستمر، به انسان کمک میکند تا در برابر شدائد، پایدار بماند و از آزمایشات سربلند بیرون آید.
و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کمبود اموال و جانها و محصولات آزمایش میکنیم؛ و به صابران بشارت ده.
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
و به تحقیق، ما کسانی را که پیش از ایشان بودند، آزمودیم تا خداوند کسانی را که راست گفتهاند، معلوم بدارد و دروغگویان را نیز معلوم سازد.
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خدا آرامش مییابد. آگاه باشید که دلها تنها با یاد خدا آرامش مییابند.
گویند روزی در نیشابور، درویشی زار و نزار، بر کنار راه نشسته بود و از بلای روزگار شکایت میکرد. مردی دانشمند که او را میشناخت و از وسعت ایمان ظاهریاش آگاه بود، از او پرسید: «ای برادر، تو که دائم از توکل و صبر سخن میگفتی، این پریشانی از چیست؟» درویش آهی کشید و گفت: «سختی روزگار، چنان بر دلم فشار آورد که پنداشتم چشمه ایمانم خشکیده است.» مرد دانشمند لبخندی زد و گفت: «ای برادر، توکل نه آن است که در آسایش دعوی مردی کنی، توکل آن است که در بلا ثابت قدم باشی. ایمان، درختی است که میوهاش صبر و ریشهاش یقین است. اگر ریشه عمیق باشد، بادهای تند، شاخهها را خم کنند، اما درخت را از جا نکنند. شاید ایمان تو، نیازمند آبیاری بیشتر با آب ذکر و اعتماد به تقدیر الهی است تا ریشههایش محکمتر شود.» درویش از این سخن پند گرفت و دانست که شکستن او نه از نبود ایمان، بلکه از عدم عمق آن در دلش بوده است. از آن پس، به جای شکوه، به ذکر خدا و توکل بیشتر مشغول شد و آرامش یافت.