انسانها به دلیل آزمایشهای الهی، فریفتگی به دنیا، غفلت از یاد خدا، وسوسههای شیطانی، ضعف بنیانهای ایمانی و تأثیر همنشینان بد، ممکن است از مسیر ایمان خارج شوند. ایمان نیازمند مراقبت و تقویت دائمی برای پایداری در برابر این عوامل است.
خروج انسانها از مسیر ایمان، پدیدهای پیچیده است که قرآن کریم به ابعاد مختلف آن اشاره کرده و دلایل گوناگونی را برای آن برمیشمارد. این مسئله ریشههای عمیق در طبیعت انسان، وسوسههای شیطانی، جذابیتهای دنیوی و چالشهای زندگی دارد. فهم این دلایل نه تنها به ما کمک میکند تا خود را از لغزش حفظ کنیم، بلکه باعث میشود تا با شفقت بیشتری به کسانی که دچار چنین وضعیتی شدهاند، بنگریم و راه بازگشت را برایشان یادآور شویم. قرآن به وضوح بیان میکند که ایمان تنها یک ادعا نیست، بلکه حقیقتی است که در بوته آزمایشهای الهی محک میخورد و نیازمند مراقبت و تقویت دائمی است. یکی از مهمترین دلایلی که قرآن به آن اشاره دارد، آزمایشها و فتنههای الهی است. خداوند متعال در آیات متعدد، صراحتاً بیان میدارد که انسانها پس از ادعای ایمان، مورد آزمایش قرار میگیرند تا راستگویی آنها آشکار شود و سره از ناسره تشخیص داده شود. در سوره عنکبوت، آیه ۲ و ۳ میخوانیم: "آیا مردم پنداشتند همین که گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ و همانا کسانی را که پیش از ایشان بودند، آزمودیم، پس قطعاً خدا راستگویان را میشناسد و قطعاً دروغگویان را نیز میشناسد." این آزمایشها میتوانند در قالب سختیها و بلایا، مانند فقر، بیماری، از دست دادن عزیزان یا ترس و گرسنگی بروز کنند که در سوره بقره، آیه ۱۵۵ به آن اشاره شده است. در این شرایط، برخی افراد که بنیان ایمانشان سست است، صبر و شکیبایی خود را از دست میدهند و به جای توکل و پناه بردن به خدا، دچار یأس، کفر و ناشکری میشوند و از مسیر حق منحرف میگردند. در سوی دیگر، آزمایشها میتوانند به شکل رفاه، ثروت، قدرت و موقعیتهای اجتماعی نیز ظاهر شوند. در این حالت، برخی افراد به جای استفاده از نعمتها در راه خدا و شکرگزاری، دچار غرور، تکبر و طغیان شده و دنیا را هدف نهایی خود قرار میدهند، و این نیز نوعی خروج از مسیر ایمان است. آنان فراموش میکنند که اینها اماناتی از سوی خدا هستند و نه وسیلهای برای سرکشی. دلیل دیگر، فریفتگی به جذابیتهای دنیوی و تعلق بیش از حد به آن است. قرآن کریم به شدت نسبت به فریبندگی زندگی دنیا هشدار میدهد. در سوره آل عمران، آیه ۱۴ میفرماید: "محبت خواستنیها [از قبیل] زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و دامها و کشتزارها، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگی دنیاست، و حال آنکه بازگشت نیکو نزد خداست." دنیا با زرق و برق خود، انسان را به سوی خود میخواند و باعث میشود که ارزشهای معنوی در مقابل منافع مادی کمرنگ شوند. وقتی هدف اصلی انسان، جمعآوری مال، کسب قدرت، شهرت یا لذتهای زودگذر دنیا میشود، ارتباط او با خداوند و ارزشهای دینی به تدریج سست میگردد. این افراد ممکن است برای رسیدن به اهداف دنیوی خود، از هر وسیلهای بهره ببرند، حتی اگر این وسیله خلاف اصول اخلاقی و دینی باشد. این تمرکز افراطی بر دنیا، باعث میشود که انسان از یاد آخرت غافل شده و راه صحیح را گم کند. غفلت از یاد خدا و قساوت قلب نیز از عوامل مهم انحراف است. قرآن تأکید زیادی بر ذکر و یاد خداوند دارد، زیرا یاد خدا قلبها را آرام میکند و مانع از گمراهی میشود. در سوره حدید، آیه ۱۶ آمده است: "آیا زمان آن نرسیده است برای کسانی که ایمان آوردند که دلهایشان در برابر ذکر خدا و آن حقیقتی که نازل شده خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که پیش از این کتاب به آنها داده شد، پس زمان بر آنان طولانی شد و دلهایشان سخت گردید؟ و بسیاری از آنان فاسق بودند." وقتی انسان از یاد خدا غافل میشود، قلب او به تدریج قساوت پیدا میکند و دیگر توانایی درک حقایق روحانی و پیامهای الهی را ندارد. این غفلت میتواند ناشی از سرگرم شدن به امور بیهوده، عدم تفکر در آیات الهی و کنارهگیری از مجالس ذکر و علم باشد. قلب قساوتیافته، حق را نمیشناسد و به راحتی تحت تأثیر وسوسههای شیطانی قرار میگیرد و به سوی گناه و انحراف سوق داده میشود. وسوسههای شیطانی نیز نقش اساسی در گمراهی انسانها ایفا میکنند. شیطان دشمن آشکار انسان است و پیوسته تلاش میکند تا او را از صراط مستقیم منحرف کند. او با وعدههای دروغین و زینت دادن بدیها در نظر انسان، او را به سمت گناه و سرکشی میکشاند. شیطان از نقاط ضعف انسان سوءاستفاده میکند و با القای شک و تردید در دلها، ایمان آنها را تضعیف میسازد. قرآن در آیات بسیاری، از جمله در سوره ناس و بقره، آیه ۱۶۸، به این وسوسهها اشاره کرده و راه مقابله با آنها را پناه بردن به خداوند و تقوا پیشه کردن میداند. کسانی که بنیان ایمانشان محکم نیست، به سادگی فریب وسوسههای شیطان را میخورند و راه او را در پیش میگیرند. همچنین، ضعف بنیانهای ایمانی و عدم تعمق در دین میتواند عامل خروج سریع از ایمان باشد. برخی افراد ایمانشان سطحی و تقلیدی است و بر پایه فهم عمیق از اصول و معارف دینی بنا نشده است. چنین ایمانی در برابر شبهات، سختیها و جذابیتهای دنیا، آسیبپذیر است. وقتی فرد با سؤالی مواجه میشود که پاسخش را نمیداند یا با چالشی روبرو میشود که ایمان او را به چالش میکشد، به سرعت دچار تردید شده و ممکن است مسیر را رها کند. این افراد معمولاً به دنبال توجیهات سطحی برای ترک دین هستند و به جای تحقیق و تعمق، تسلیم وسوسهها و شکها میشوند. عدم ارتباط مستمر با علما و اهل معرفت و نپرداختن به مطالعه و تدبر در قرآن نیز میتواند به این ضعف دامن بزند. در نهایت، همنشینی با افراد فاسد و محیطهای نامناسب نیز میتواند بر ایمان انسان تأثیر منفی بگذارد. انسان موجودی اجتماعی است و تحت تأثیر محیط و دوستان خود قرار میگیرد. اگر فردی با کسانی همنشین شود که به ارزشهای دینی پایبند نیستند و گناه و فساد برایشان عادی است، به تدریج او نیز تحت تأثیر قرار گرفته و باورهای دینیاش سست میشود. قرآن به مؤمنان دستور میدهد که با افراد صالح همنشین شوند و از معاشرت با بدکاران دوری کنند، زیرا تأثیر محیط و دوست، انکارناپذیر است. در سوره فرقان، آیه ۲۸، از حسرت گمراهان در روز قیامت به دلیل انتخاب دوست بد سخن به میان آمده است. در مجموع، خروج از مسیر ایمان، نتیجه یک عامل منفرد نیست، بلکه غالباً حاصل ترکیب چندین عامل است که به تدریج یا ناگهانی، انسان را از راه حق دور میکند. این امر نشاندهنده آن است که ایمان، گوهری گرانبهاست که نیازمند پاسداری و مراقبت دائمی است. با تکیه بر خداوند، افزایش آگاهی دینی، دوری از وسوسهها، پایداری در سختیها و انتخاب همنشینان نیکو، میتوانیم ایمان خود را مستحکمتر کنیم و از لغزش در این مسیر پرفراز و نشیب جلوگیری نماییم.
آیا مردم پنداشتند همین که گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
و همانا کسانی را که پیش از ایشان بودند، آزمودیم، پس قطعاً خدا راستگویان را میشناسد و قطعاً دروغگویان را نیز میشناسد.
محبت خواستنیها [از قبیل] زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و دامها و کشتزارها، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگی دنیاست، و حال آنکه بازگشت نیکو نزد خداست.
آیا زمان آن نرسیده است برای کسانی که ایمان آوردند که دلهایشان در برابر ذکر خدا و آن حقیقتی که نازل شده خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که پیش از این کتاب به آنها داده شد، پس زمان بر آنان طولانی شد و دلهایشان سخت گردید؟ و بسیاری از آنان فاسق بودند.
در حکایتی از گلستان سعدی آمده است که جوانی با ایمان و پرهیزگار، همواره در مسجد به عبادت مشغول بود و از دنیا دوری میگزید. روزی بازرگانی ثروتمند او را دید و برای کسب منفعت بیشتر در معاملهای، از او خواست که برای ساعتی از عبادت دست کشد و شهادت دروغ دهد. جوان ابتدا مقاومت کرد، اما بازرگان آنقدر مال دنیا و موقعیت وسوسهانگیز پیش پای او نهاد که دل جوان لرزید. او با خود اندیشید که «چه باک اگر یک روز گناهی کنم و تا پایان عمر در رفاه و آسایش باشم و سپس توبه کنم؟» پس شهادت دروغ داد و پولی هنگفت ستاند. اما دیری نگذشت که آن پول، بلای جانش شد و او را به ورطههای گناه بیشتری کشاند. جوان چنان در لذتهای دنیوی غرق شد که دیگر به مسجد بازنگشت و آن ایمان پیشینش همچون برفی زیر آفتاب تیز تابستان، آب شد و از میان رفت. شیخی فرزانه که احوال او را میدانست، با حسرت گفت: «عجب که بندهای، گوهر گرانبهای ایمان را به اندک مَتَاعی از دنیا بفروخت و دلش را از نور تهی ساخت. دنیا همچون مرداب است؛ هر که بیشتر در آن فرو رود، بیرون آمدنش دشوارتر شود.»