غفلت انسان ناشی از مشغولیت به دنیا و وسوسههای شیطان است.
انسان دچار غفلت میشود به دلایل متعددی که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است. یکی از این دلایل، مشغول شدن به زندگی دنیوی و فراموش کردن یاد خداست. در سوره ابراهیم، آیه 22 آمده است: "وَقالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضيَ الْأَمْرُ إنَّ اللَّهَ وعدَكُمْ وَعَدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كانَ ليَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاستَجَبْتُمْ ليَ...". این آیه به خوبی نشان میدهد که شیطان در روز قیامت به مردم خواهد گفت که من شما را به غفلت کشاندم و شما به من پاسخ مثبت دادید. بنابراین، یکی از دلایل اصلی غفلت، نوعی فریب خوردن از وسوسههای شیطان است. شیطان با تطمیع و دعوت به لذتهای دنیوی، انسان را از یاد خدا غافل میسازد و به او وعدههای دروغین میدهد. این وضعیت باعث میشود که انسان در زندگی روزمره خود به امور دنیوی بیشتر اهمیت دهد و غفلت از آخرت و همچنین وظایف دینیاش پیش بیاید. دیگر دلیل غفلت، سرگرمی به زینتهای دنیا و غفلت از آخرت است. در سوره آل عمران آیه 185 آمده است: "كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ...". این آیه یادآوری میکند که هر چیزی غیر از یاد خدا و عمل به دستورات او فانی است و باید زندگیامان را بر اساس یاد خدا و آخرت قرار دهیم. در این زمینه، انسانها در پی کسب مال، مقام و زینتهای دنیوی خود را در نهایت به فراموشی میسپارند و غفلت از بعد روحانی و اخروی زندگی را به بار میآورند. غفلت در انسان ناشی از زیر پا گذاشتن یاد خدا و پیروی از هوای نفس است. صدق و راستی در این است که یاد خدا، نعمت و اشتیاقی بیپایان ایجاد میکند. اگر انسان در زندگی خود به یاد خدا مشغول باشد، به انسان آرامش و امنیت میبخشد و او را از غفلت و وسواسهای شیطانی دور میسازد. ایمان به خدا و یاد او، انسان را به مسئولیتهای خود در قبال خود، خانواده و جامعه آگاه میسازد. یکی از آثار غفلت، دوری از روح ایمان و تقواست. انسان غافل، از درک حقیقت زندگی و هدف آفرینش دور میماند. او در پی لذتهای موقتی دنیوی است و از تلاش برای تحصیل رضایت خدا و نزدیکی به او غافل میشود. در این خصوص، قرآن کریم به بسیاری از موارد غفلت اشاره کرده و انسانها را نسبت به عواقب این غفلت هشدار داده است. به عنوان مثال، در سوره مومنون آیه 115 آمده است: "أفحسبتم أنما خلقناكم عبثاً وأنكم الینا لاترجعون". این آیه تذکری است به انسان که زندگی خود را بیهدف و بیمعنا نپندارد و به حقیقت اخروی توجه کند. علاوه بر آن، غفلت میتواند آثار مستقیمی بر زندگی فردی و اجتماعی انسانها داشته باشد. فردی که از یاد خدا غافل است، به سمت انحرافات اخلاقی سوق پیدا میکند و ممکن است به گناهان و اعمال ناشایستی دست یازد. همچنین، این غفلت در جامعه نیز تاثیر میگذارد و منجر به بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میگردد. انسانها باید در زندگی اجتماعی خود همواره با یاد خدا و پیروی از اصول اخلاقی همراه باشند تا از بروز این مشکلات کاسته شود. به منظور مقابله با غفلت، راهکارهای مختلفی وجود دارد که میتواند موثر واقع شود. نخست و مهمترین راهکار، ایجاد ارتباط مستمر با خدا و دعا و نیایش است. انسانها باید وقتهایی را برای تامل در آیات قرآن و یادآوری معانی آن اختصاص دهند. این امر میتواند موجب افزایش محبت و تعلق به خدا و در نتیجه دوری از غفلت شود. دومین راهکار، توجه به مسایل معنوی و پرداخت بیشتر به عبادت و انجام اعمال نیک است. عمل به واجبات دینی و اصرار بر انجام مستحبات میتواند انسان را از غفلت دور کند و او را به مسیری روشن هدایت نماید. سومین راهکار، مشاوره و معاشرت با افراد با ایمان و اهل معرفت است. دوستانی که معیارهای اخلاقی و دینی را رعایت میکنند، میتوانند به ما در یادآوری خدا و دوری از غفلت کمک کنند. در نهایت، غفلت از یاد خدا به مثابه سمّی کشنده در زندگی انسان است. بر همین اساس، هر فرد باید به عنوان یک مسئول در قبال خود و دیگران، به یاد خدا و آخرت خود توجه ویژهای داشته باشد و از زندگی غافلانه و بیبرنامه دوری کند. در پایان، یادآوری میشود که زندگی دنیا فانی است و باید از فرصتهای گرانبهای زندگی برای کسب رضایت الهی و آمادهسازی برای آخرت بهرهبرداری کنیم.
و شیطان خواهد گفت زمانی که امر کار تمام شود: «خداوند به شما وعده راستین داده بود و من هم به شما وعده دادم، اما شما را فریب دادم و بر شما تسلطی نداشتم جز این که شما مرا دعوت کردید و من شما را دعوت کردم و شما به من پاسخ مثبت دادید ..."
هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید و فقط در روز قیامت پاداشهای شما به طور کامل به شما داده خواهد شد...
روزی مردی به نام یونس، در مسیر زندگیاش به غفلت افتاد و بیشتر وقتش را صرف کار و تفریح کرد. یک روز، او با یک عالم دین ملاقات کرد و عالم از او خواست تا به یاد خدا بیفتد. یونس با تفکر به آیات قرآن، شروع به روزهگرفتن و نماز خواندن کرد و به یاد خدا افتاد. او فهمید که باید در زندگیاش تعادل برقرار کند و از فریب شیطان دور باشد.