قرآن انسان را موجودی فراموشکار میداند، هم به معنای سهو طبیعی و هم به معنای غفلت عمدی از حقایق الهی که ناشی از دلبستگی به دنیا و وسوسههای شیطان است. این صفت برای بیداری انسان و تشویق او به ذکر و یاد خدا ذکر شده است.
قرآن کریم، کلام هدایتبخش الهی، با بینشی عمیق به طبیعت انسان میپردازد و ویژگیهای مختلف او را، چه مثبت و چه منفی، بازگو میکند تا بشر راه رستگاری را بیابد. یکی از ویژگیهای بارزی که در آیات متعدد قرآن به آن اشاره شده، صفت "نسیان" یا فراموشکاری انسان است. این ویژگی، نه فقط یک نقص روانشناختی، بلکه دارای ابعاد عمیقتر وجودی، اخلاقی و معنوی است که پیامدهای مهمی در زندگی دنیوی و اخروی دارد. قرآن به این خصیصه اشاره میکند تا انسان را نسبت به آن آگاه سازد و راههای مقابله با پیامدهای منفی آن را نشان دهد. از منظر قرآن، فراموشی انسان دارای ابعاد مختلفی است. در برخی آیات، فراموشی به معنای سهو و اشتباه طبیعی و ناخواسته است که جزئی از سرشت بشری است و حتی به حضرت آدم (ع) نیز نسبت داده شده است. به عنوان مثال، در سوره طه آیه ۱۱۵ میخوانیم: "وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا" (و به تحقیق، پیش از این با آدم پیمان بستیم، ولی او فراموش کرد و در او عزم و ارادهای نیافتیم). این آیه نشان میدهد که فراموشی میتواند یک ضعف ذاتی باشد که حتی پیامبران نیز از آن مصون نیستند، هرچند که در مورد انبیا، این فراموشی هرگز به گناه و نافرمانی عمدی منجر نمیشود و صرفاً جنبه طبیعی و بشری دارد. اما بعد دیگری از فراموشی که قرآن به شدت بر آن تأکید دارد، فراموشی ارادی و ناشی از غفلت و رویگردانی عمدی از حقایق است. این نوع فراموشی ریشه در تعلقات دنیوی، وسوسههای شیطان، و عدم تفکر و تدبر در آیات الهی دارد. انسان در اثر دلبستگی شدید به دنیا و لذات آن، حقایق بنیادین زندگی، هدف خلقت، معاد، و حتی نعمتهای بیپایان الهی را فراموش میکند. این نوع فراموشی، که با بیمبالاتی و اعراض همراه است، بسیار خطرناک و زمینهساز انحراف از مسیر حق و گمراهی است. وقتی انسان از یاد خدا غافل میشود، خود را نیز فراموش میکند و هویت اصلی و جایگاه واقعی خود را در هستی از دست میدهد. این همان چیزی است که در سوره حشر آیه ۱۹ به آن اشاره شده است: "وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ" (و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس [خداوند] نیز خودشان را از یادشان برد. آنان همان فاسقانند). این آیه به وضوح بیان میکند که فراموشی خدا منجر به فراموشی خود میشود، و این نهایت گمراهی و فسق است، زیرا وقتی انسان خود را فراموش کند، دیگر هدف و رسالتش را نمیشناسد و به سوی هلاکت میرود. علل اصلی این فراموشی ارادی متعدد است. اولاً، جذابیتهای دنیوی و مشغولیتهای مادی، انسان را چنان در خود غرق میکند که از حقایق والاتر غافل میشود. زرق و برق دنیا، مال و فرزند، قدرت و شهرت، میتوانند پردهای بر روی قلب انسان بکشند و او را از یاد خدا و معاد بازدارند. ثانیاً، وسوسههای شیطان نقش مهمی در تقویت این فراموشی ایفا میکنند. شیطان همواره در تلاش است تا با وعدههای دروغین و زینت دادن به باطل، انسان را از مسیر حق منحرف سازد و یاد خدا را از دل او بزداید. ثالثاً، عدم تفکر و تدبر در نشانههای الهی در جهان هستی و در درون خود انسان، زمینه را برای فراموشی فراهم میآورد. وقتی انسان به آیات آفاقی و انفسی نمیاندیشد، قلبش سخت میشود و از تذکر و یادآوری گریزان میگردد. پیامدهای فراموشی در قرآن بسیار جدی تصویر شده است. مهمترین پیامد، فراموشی "لقاء الله" یا ملاقات با پروردگار در روز قیامت است. کسانی که دنیا را هدف نهایی خود قرار داده و از روز حساب غافل شدهاند، در روز قیامت با عذاب الهی روبرو میشوند. سوره اعراف آیه ۵۱ میفرماید: "الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۚ فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَٰذَا وَمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ" (کسانی که دین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریب داد. امروز ما نیز آنان را فراموش میکنیم، همانگونه که آنان دیدار این روزشان را فراموش کردند و آیات ما را انکار میکردند). "فراموشی" خداوند در اینجا به معنای بیتوجهی و رها کردن انسان در عذاب است، نه فراموشی به معنای عدم علم و آگاهی خدا. با این حال، قرآن این ویژگی فراموشکاری را تنها برای سرزنش و نکوهش بیان نمیکند، بلکه به عنوان یک اخطار و دعوت به بیداری و تذکر است. هدف اصلی این است که انسان با شناخت این ضعف ذاتی خود، همواره در صدد یادآوری و "ذکر" باشد. ذکر خدا، چه با زبان و چه با قلب و عمل، تنها راه مقابله با فراموشی و غفلت است. نماز، تلاوت قرآن، تفکر در آیات الهی، یاد مرگ و قیامت، و همنشینی با نیکان، همگی ابزارهایی هستند که انسان را در برابر نسیان حفظ میکنند و به او کمک میکنند تا همواره در مسیر حق ثابتقدم بماند. قرآن انسان را به یادآوری دائمی وظایف و تعهداتش در برابر خدا و خلق خدا دعوت میکند تا از افتادن در دام فراموشی و عواقب شوم آن در امان بماند. به عبارت دیگر، قرآن به ما میآموزد که فراموشکاری بخشی از ذات ماست، اما تسلیم شدن در برابر آن انتخاب خود ماست و باید با هوشیاری و آگاهی و با کمک یاد خدا، بر آن غلبه کنیم و از آن گذر نماییم.
و به تحقیق، پیش از این با آدم پیمان بستیم، ولی او فراموش کرد و در او عزم و ارادهای نیافتیم.
کسانی که دین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریب داد. امروز ما نیز آنان را فراموش میکنیم، همانگونه که آنان دیدار این روزشان را فراموش کردند و آیات ما را انکار میکردند.
و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس [خداوند] نیز خودشان را از یادشان برد. آنان همان فاسقانند.
در گلستان سعدی آمده است که یکی از بزرگان به پندی گفت که "اگر به یاد تو نباشم، در دل دیگری جای نخواهم داشت." همین موضوع درباره انسان و پروردگارش نیز صدق میکند. حکایت است که در زمانهای قدیم، مردی پارسا سفری معنوی آغاز کرده بود. او نیت خالص داشت و میخواست به قرب الهی برسد، اما هر از گاهی، دلش به سوی زرق و برق دنیا میل میکرد و او را از مسیر اصلیاش دور میساخت. گاهی غرق در کسب و کار میشد، گاهی دل به لذتهای فانی میبست، و در این میان، پیمان خود با خداوند و هدف بزرگ زندگیاش را به فراموشی میسپرد. استادی دانا که حال او را میدید، به او فرمود: "ای سالک راه حق! درخت امیدت را در زمین قلبت بکار، اما همواره آن را با آب یاد خدا آبیاری کن، وگرنه گردباد فراموشی، شاخ و برگ آن را پژمرده خواهد کرد. هر بار که خویشتن را غافل و فراموشکار یافتی، به یاد آر که مقصد تو، دیدار محبوب است، و دوری از یاد او، بزرگترین حجاب است." آن مرد پند استاد را آویزه گوش کرد و از آن پس، هر لحظه ذکر و یاد خدا را بر دل و زبان جاری ساخت و هرگاه احساس فراموشی میکرد، سریعاً به سوی یاد خدا بازمیگشت. اینگونه بود که او توانست بر صفت نسیان غلبه کند و به سوی هدف خود گام بردارد.