چرا قرآن بعضی انسان‌ها را 'کور دل' می‌نامد؟

قرآن اصطلاح «کور دل» را برای کسانی به کار می‌برد که با وجود داشتن حواس ظاهری، از درک حقایق و نشانه‌های الهی محروم‌اند. این کوری نتیجه انتخاب‌ها و اعمال خودشان مانند تکبر، انکار، غفلت از آخرت، و غرق شدن در گناه است که قلب‌هایشان را مهر و موم می‌کند.

پاسخ قرآن

چرا قرآن بعضی انسان‌ها را 'کور دل' می‌نامد؟

در قرآن کریم، اصطلاح «کور دل» یا مفاهیم مشابهی که به نابینایی معنوی اشاره دارد، برای توصیف افرادی به کار می‌رود که با وجود داشتن حواس ظاهری سالم، از درک حقایق الهی، نشانه‌های روشن خداوند در هستی، و پیام‌های وحیانی محروم‌اند. این وضعیت، یک نارسایی فیزیکی نیست، بلکه یک نارسایی عمیق در بینش درونی، ادراک قلبی و فهم معنوی است. قرآن این افراد را به دلیل انتخاب‌ها و اعمال خودشان، که منجر به مهر شدن و قفل شدن قلب‌هایشان شده است، «کور دل» می‌نامد. این بیان قرآنی، هشداری جدی است برای هر انسانی که ممکن است در مسیر غفلت و انکار قرار گیرد و از این بصیرت محروم بماند. قلب در منظر قرآن، صرفاً یک عضو فیزیکی نیست، بلکه مرکز ادراک، اندیشه، ایمان، و احساسات است. محلی است که بصیرت و بینایی واقعی در آن شکل می‌گیرد یا از بین می‌رود. وقتی قرآن از «کوری دل» سخن می‌گوید، منظورش این است که این افراد توانایی تشخیص حق از باطل، خیر از شر، و هدایت از گمراهی را از دست داده‌اند. آن‌ها قادر نیستند نشانه‌های قدرت، حکمت و رحمت الهی را که در جای جای آفرینش و در آیات قرآن آشکار است، ببینند و از آن‌ها پند گیرند. به تعبیر قرآن، در سوره حج، آیه 46 می‌خوانیم: «فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ»؛ «چشم‌ها کور نمی‌شوند، بلکه دل‌هایی که در سینه‌هاست، کور می‌شوند.» این آیه به صراحت بیان می‌کند که مشکل، در دید ظاهری نیست، بلکه در بصیرت باطنی است و همین امر موجب سرگردانی و گمراهی می‌شود. دلایل مختلفی وجود دارد که قرآن برای توصیف «کور دل» شدن انسان‌ها ذکر می‌کند و همواره این دلایل ریشه‌های درونی و اخلاقی دارند: 1. **استکبار و تکبر در برابر حق:** افرادی که از روی غرور و خودبزرگ‌بینی، حقیقت را نمی‌پذیرند، حتی اگر آن را به وضوح درک کنند. این تکبر مانع از آن می‌شود که قلبشان به سمت نور هدایت گشوده شود. آن‌ها خود را برتر از آن می‌دانند که بخواهند از دیگری (حتی پیامبران الهی) هدایت بگیرند یا در برابر حق خضوع کنند. این کبر، حجاب عظیمی بین انسان و حقیقت ایجاد می‌کند. 2. **اصرار بر انکار و عناد:** برخی از انسان‌ها با وجود دیدن نشانه‌های آشکار الهی و شنیدن پیام‌های حق، از روی لجاجت و عناد، حاضر به پذیرش نیستند. این اصرار بر کفر و معصیت، قلبشان را سخت و تیره می‌کند، تا جایی که دیگر قادر به دیدن حقیقت نیستند. این حالت عناد، آن‌ها را از هرگونه فرصت بازگشت و توبه محروم می‌سازد. 3. **غرق شدن در لذت‌های دنیوی و غفلت از آخرت:** زمانی که انسان تمام همّ و غمّ خود را به دنیا و مادیات معطوف می‌کند و از یاد خدا و سرای آخرت غافل می‌شود، قلب او تدریجاً زنگار می‌گیرد و از نور بصیرت تهی می‌گردد. این غفلت مزمن، چشم دل را می‌بندد و مانع از تفکر در هدف آفرینش و عواقب اعمال می‌شود. دلبستگی افراطی به دنیا، پرده‌ای ضخیم بر بصیرت می‌اندازد. 4. **تقلید کورکورانه از گذشتگان و تعصبات جاهلی:** برخی افراد به دلیل تعصبات قومی، قبیله‌ای یا خانوادگی، به عقاید و سنت‌های باطل گذشتگان خود پایبند می‌مانند و از پذیرش هرگونه حقیقت جدیدی که با باورهایشان در تضاد باشد، خودداری می‌کنند. این تقلید کورکورانه، مانع از بیداری وجدان و روشن‌بینی قلب می‌شود و آن‌ها را در دایره بسته‌ای از جهل نگه می‌دارد. 5. **کسب گناهان مداوم و آلودگی‌های روحی:** هر گناهی که انسان مرتکب می‌شود، نقطه‌ای تاریک بر قلب او می‌نشاند. اگر این گناهان ادامه یابد و انسان توبه نکند، این لکه‌های تاریک به هم پیوسته و کل قلب را فرامی‌گیرند و باعث مهر شدن آن می‌شوند. قلب تاریک، دیگر پذیرای نور هدایت الهی نیست و در تاریکی محض فرو می‌رود. 6. **پیروی از هوای نفس و شهوات:** زمانی که انسان مطیع هوای نفس و شهوات خود می‌شود و عقل و وجدان خود را نادیده می‌گیرد، بصیرت او زایل می‌گردد. شهوات مانند پرده‌ای بر روی چشم دل می‌افتند و مانع از دیدن حقایق می‌شوند. این پیروی بی‌قید و شرط از امیال، مسیر هدایت را مسدود می‌کند. مهر شدن و کور شدن دل، نتیجه اعمال و انتخاب‌های خود انسان است، نه یک تقدیر جبری. خداوند هیچ‌گاه درِ هدایت را به روی کسی نمی‌بندد مگر اینکه خود او با اصرار بر کفر، ظلم، و گناه، این در را به روی خود ببندد. قرآن کریم در آیات متعددی به این حالت اشاره دارد. به عنوان مثال، در سوره بقره، آیه 7 می‌فرماید: «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»؛ «خداوند بر دل‌هایشان و بر شنوایی‌شان مهر زده است و بر دیدگانشان پرده‌ای افکنده شده و برایشان عذابی بزرگ است.» این آیه در مورد کسانی است که پس از آشکار شدن حق، عمداً آن را انکار می‌کنند و بر کفر خود اصرار می‌ورزند. مهر شدن قلب در اینجا، مجازاتی الهی و نتیجه طبیعی انحراف و سرکشی مداوم آن‌هاست که خود انتخاب کرده‌اند. «کور دل» بودن یعنی ناتوانی از تفکر صحیح، عدم پذیرش استدلال‌های منطقی، و بی‌تفاوتی نسبت به آیات و نشانه‌های الهی. چنین افرادی حتی اگر معجزه‌ای هم ببینند، باز هم ایمان نمی‌آورند، زیرا دید درونی‌شان بسته است. این مفهوم در قرآن به عنوان یک وضعیت هشداردهنده مطرح شده تا انسان‌ها از افتادن در دام غفلت و انکار بپرهیزند و همواره قلب‌های خود را برای پذیرش نور الهی آماده و گشوده نگه دارند. قرآن تأکید می‌کند که هدایت‌پذیری و بصیرت، امری اکتسابی است که نیازمند تلاش، تأمل، و دوری از گناهان است. بنابراین، نامیدن برخی انسان‌ها به عنوان «کور دل»، توصیفی دقیق از حالتی است که فرد به دلیل انتخاب‌های نادرست و مداومت بر آن‌ها، از فیض هدایت الهی محروم می‌شود و قادر به درک حقایق روشن و آشکار نیست. این یک زنگ خطر است برای همه ما که مراقب دل‌هایمان باشیم و اجازه ندهیم غفلت و گناه، پرده‌ای بر بصیرتمان بکشد و ما را از مسیر نور و هدایت دور کند.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

یکی از روزها، مردی حکیم به روستایی رسید. او دید که مردم روستا، حتی در روشنایی روز، با مشعل‌های خاموش راه می‌روند و مدام به هم برمی‌خورند و شکایت می‌کنند که «راه تاریک است!» حکیم تعجب کرد و پرسید: «چرا مشعل‌هایتان را روشن نمی‌کنید؟ خورشید بر آسمان است و راه روشن!» روستاییان با بی‌اعتنایی گفتند: «مگر ما از تاریکی چه سودی می‌بریم که آن را روشن کنیم؟ ما به همین عادت کرده‌ایم و نمی‌خواهیم چیزی را تغییر دهیم.» حکیم فهمید که چشم‌هایشان باز است، اما دل‌هایشان بسته است و غرق در عادت و غفلت شده‌اند. او با آهی عمیق گفت: «ایشان را نه نور بیرون بلکه نور درون باید.»

سوالات مرتبط