با وجود علم مطلق الهی، انسان آزموده میشود نه برای اینکه خداوند چیزی بیاموزد، بلکه تا حقیقت انتخابها و ایمان انسان آشکار شود و موجب رشد و کمال او گردد. این آزمایشها فرصتی برای ارتقاء درجات و تمایز صادقان از مدعیان هستند.
یکی از عمیقترین و پیچیدهترین سوالات در فلسفه الهی و اعتقادات اسلامی، موضوع آزمایش و ابتلاء انسان در برابر علم بیکران خداوند متعال است. ممکن است این پرسش در ذهن بسیاری نقش ببندد که اگر خداوند از ازل تا ابد به همه چیز، آشکار و پنهان، واقف است و هر چه رخ خواهد داد را میداند، پس چه نیازی به آزمودن انسانها وجود دارد؟ آیا این آزمایشها برای خداوند حکم کسب علم جدید را دارند؟ پاسخ به این پرسش، نه تنها ابهامات را برطرف میکند، بلکه ابعاد جدیدی از حکمت، رحمت و عدالت الهی را آشکار میسازد. ابتدا باید تصریح کرد که آزمایش انسان توسط خداوند، هرگز به معنای کسب علم جدید برای پروردگار نیست. علم الهی، ذاتی، ازلی و ابدی است و هیچ چیز از آن پنهان نیست. خداوند نیازی به تجربه یا آزمایش ندارد تا بداند چه کسی نیکوکار است و چه کسی بدکار. این آزمایشها، در واقع برای خود انسانها و برای نمایان شدن حقیقت وجودی و انتخابهای آنهاست. به عبارت دیگر، هدف از آزمون، «کشف علم» برای خداوند نیست، بلکه «کشف و ظهور» اعمال و نیات انسانها برای خودشان و برای ثبت در کارنامه اعمال آنهاست. یکی از مهمترین دلایل آزمودن انسان، «تجلی و ظهور ایمان و کفر» است. قرآن کریم بارها به این نکته اشاره میکند که آزمایشها برای مشخص شدن راستگویان از دروغگویان و مؤمنان حقیقی از منافقان است. خداوند متعال در سوره عنکبوت، آیات 2 و 3 میفرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ؛ آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ و همانا کسانی را که پیش از ایشان بودند، آزمودیم؛ پس حتماً خداوند کسانی را که راست گفتند میشناسد و حتماً دروغگویان را میشناسد.» این آیات به وضوح بیان میکنند که آزمایش نه تنها یک سنت الهی است، بلکه ابزاری است برای تشخیص صداقت در ادعای ایمان. ایمان فقط با زبان نیست، بلکه با عمل و پایداری در برابر چالشها و وسوسهها نشان داده میشود. دلیل دیگر، «پرورش و رشد روحی انسان» است. زندگی دنیا میدانی برای کمال و ترقی است. آزمایشها، مانند کوره ذوب، ناخالصیها را از وجود انسان میزدایند و او را به سمت پاکی و خلوص رهنمون میشوند. همانطور که طلا در آتش گداخته میشود تا خالص گردد، روح انسان نیز در کوره ابتلاء صیقل مییابد. انسان در مواجهه با سختیها، صبر، شکر، توکل، تضرع و قدرت ایستادگی را میآموزد. این تجربیات، نه تنها او را قویتر میکنند، بلکه درجات معنوی او را نزد خداوند بالا میبرند. خداوند در سوره بقره، آیه 155 میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ و حتماً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم؛ و به صابران بشارت ده.» این آیه نشان میدهد که آزمایشها بخشی جداییناپذیر از مسیر زندگی هستند که هدفشان تربیت انسان است. همچنین، آزمایشها «مجالی برای بروز اراده و اختیار انسان» هستند. خداوند انسان را با اختیار و آزادی انتخاب آفریده است. اگر همه چیز از پیش تعیین شده و انسان بدون هیچ چالش و انتخابی به سمت سرنوشت خود پیش میرفت، مفهوم مسئولیتپذیری و حسابرسی بیمعنا میشد. آزمایشها بستر مناسبی را فراهم میآورند تا انسان در دو راهیهای زندگی، ایمان یا کفر، اطاعت یا عصیان، صبر یا ناشکیبایی را برگزیند. این انتخابها هستند که ماهیت واقعی هر فرد را شکل میدهند و شایستگی او را برای پاداش یا مجازات در آخرت تعیین میکنند. «تعیین جایگاه و درجات» نیز از دیگر حکمتهای آزمایش است. درجات انسانها در بهشت و جهنم بر اساس اعمال و انتخابهای آنها در دنیا تعیین میشود. اگر همه بدون آزمایش، به یکسان با آنان رفتار میشد، عدالت الهی زیر سوال میرفت. آزمایشها، معیاری عادلانه برای ارزیابی عملکرد انسانها و قرار دادن هر کس در جایگاه شایسته اوست. افرادی که در برابر آزمایشها صبوری پیشه میکنند، از ایمان خود دفاع میکنند و به احکام الهی پایبند میمانند، جایگاه رفیعتری نزد خداوند پیدا میکنند. در نهایت، باید گفت که زندگی دنیوی خود، اساساً یک امتحان بزرگ است. هدف خلقت انسان، همانطور که در سوره ملک، آیه 2 آمده: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ اوست که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید.» این آیه به صراحت بیان میکند که هدف از خلقت و دادن عمر به انسان، آزمودن اوست. هر لحظه از زندگی، هر نعمتی که به ما داده میشود، و هر مصیبتی که با آن روبرو میشویم، بخشی از این آزمون بزرگ الهی است. پس، با وجود علم مطلق خداوند، انسان آزموده میشود تا حقیقت وجودی و انتخابهای او در عمل آشکار شود، درجاتش ارتقاء یابد، و راه کمال و سعادت برای او هموار گردد. این آزمونها، نه برای علم خداوند، بلکه برای خودسازی و رسیدن به مقصد حقیقی وجود ما هستند. به همین دلیل، درک صحیح از فلسفه امتحان، نه تنها از یاس و ناامیدی در مواجهه با سختیها جلوگیری میکند، بلکه انسان را به شکرگزاری در برابر نعمتها و صبر در برابر بلاها تشویق میکند. هر آزمایش، فرصتی برای نشان دادن بندگی و توکل به ذات لایزال الهی است، و راهی برای نزدیکتر شدن به کمال و رضایت پروردگار. از این رو، مومن حقیقی، آزمایشها را هدیهای از جانب خداوند میبیند که او را به سمت رشد و بالندگی سوق میدهد و در نهایت به سعادت ابدی رهنمون میشود.
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
و همانا کسانی را که پیش از ایشان بودند، آزمودیم؛ پس حتماً خداوند کسانی را که راست گفتند میشناسد و حتماً دروغگویان را میشناسد.
اوست که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید؛ و او شکستناپذیر و آمرزنده است.
و حتماً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم؛ و به صابران بشارت ده.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، مردی پارسا و باتقوا زندگی میکرد که همیشه از خداوند متعال میپرسید: "ای پروردگار من، تو که از همه چیز آگاهی، پس چرا بندگانت را میآزمایی؟" روزی درویشی سالخورده و حکیم به او رسید. درویش گفت: "ای مرد نیکوکار، آیا دیدهای که کوزهگر گِل را به کوزه تبدیل کند؟ ابتدا آن را در آب خیساند، سپس ورز داد و آنگاه در کوره نهاد. هر گامی رنجی بود، اما هدف آن بود که گِل به ظرفی زیبا و کاربردی تبدیل شود که شایسته آب و طعام باشد." درویش ادامه داد: "خداوند متعال نیز، گِلمان را با آزمونها و بلاها میورزد و در کوره سختیها میگذارد، نه برای آنکه خود چیزی بداند که نمیداند، بلکه برای آنکه ذات ما از ناخالصیها پاک شود و توانایی و صبر ما آشکار گردد. تا آن گِل وجود، به ظرفی از معرفت و عبودیت بدل شود که شایسته قرب اوست." مرد پارسا با شنیدن این سخنان، آرامش یافت و از آن پس هر آزمونی را نردبانی برای صعود به کمال دانست.