عبادت باید با عشق و محبت به خداوند همراه باشد تا به عمق و حقیقت عبادت برسد.
عبادت خدا از مهمترین اصول دین اسلام است و نقشی بنیادی در زندگی مسلمانان ایفا میکند. در نظر بسیاری، عبادت تنها انجام فرایض و رفتارهای ظاهری است، اما این حقیقتی سطحی است که به عمق مفهوم عبادت در اسلام نپرداخته است. مقصود از عبادت، صرفاً انجام آداب و سنن نیست، بلکه باید با عشق و علاقه به خداوند توأم باشد. این عشق و محبت به خداوند است که عبادت را از یک عمل ظاهری به یک ارتباط درونی و روحانی تبدیل میکند. در قرآن کریم، خداوند در چندین آیه به محبت و عشق به خود اشاره کرده و اصل واقعی عبادت را در گرو این محبت قرار داده است. مثلاً در سوره بقره آیه 165، میخوانیم: 'وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ' (بقره/165). در این آیه اشاره شده است که محبت مؤمنان به خداوند باید هر نوع محبت دیگری را تحتالشعاع قرار دهد. این بدان معناست که حقیقت عبادت فقط در انجام آداب و رسوم نیست، بلکه در احساس درونی و عشق به خداوند است. چرا که عبادت با عشق باید توأم باشد. با نماز خواندن و روزه گرفتنای کهنه، بدون عشق و محبت، نمیتواند فراتر از یک عمل ظاهری باشد. در حقیقت، وقتی انسان با عشق و محبت نماز میخواند یا روزه میگیرد، این عبادت بیشتر درونش را تسکین میدهد و به او کمک میکند تا به مقامهای عالیتری از نزد خدا برسد. عبادی که با عشق توأم شده، روح انسان را جلا میدهد و او را برای یاد خدا و ذکر او نرم و آماده میکند. علاوه بر این، در سوره آل عمران آیه 31، خداوند به محبوبیت و طاعت از رسولالله اشاره کرده و میفرماید: 'قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ' (آل عمران/31). این آیه به ما میآموزد که پیروی از پیامبر خدا نیز نشانهای از عشق به خداست. این پیروی از اون حضرت، نه تنها ما را به راه راست هدایت میکند، بلکه در واقع، ما را به خدا نزدیکتر میسازد و عشق ما به خدا را عمیقتر میسازد. رسول اکرم (ص) میفرماید: "مثل مؤمنان در محبت و رحمت با یکدیگر، مانند یک پیکر است که اگر یک قسمت آن دچار درد شود، باقی اعضا نیز دچار درد میشوند". دوست داشتن خداوند و برقراری ارتباط متقابل با او، مشابه همین محبت و همراهی مؤمنان با یکدیگر است؛ ارتباطی که باید در همه Aspects زندگی خود، از جمله امور فردی و اجتماعی، بازتاب یابد. در این راستا، مانند اکثر اعمال عبادی، انسان باید قبل از هر چیز در دل خود نیت کند که عبادت را برای خداوند انجام دهد. این نیت، لازمه هر عبادتی است و بدون آن، عبادت بدون ارزش میشود. شایسته است که همه ما با نیت خالص در نماز، روزه و سایر عباداتمان، عشق و محبت خود را به خدا نشان دهیم. در دعاها، ذکرها و عبادتهای خود، احساس نزدیکی به خدا را تجربه کنیم و با نیت پاک به او در دل خود عشق ورزیم. عبادت با عشق، انسان را به مقامهای والا و مهر و محبت الهی نزدیکتر میکند. این عشق به خداوند، همچنین بر روح و روان انسان تأثیر عمیق میگذارد. احساس عشق به پروردگار میتواند انحرافهای فکری و روحی را درمان کند و انسان را به سوی سعادتی همیشگی هدایت نماید. انسان مؤمن با توجه به نقش عشق در عبادت و رابطه با خدا، میتواند بر خود تسلط یابد و از این طریق بر دیگران نیز تأثیر بگذارد. از طرف دیگر، عشق به خدا و نزدیکی به او، بر رفتار انسان نسبت به دیگران نیز تأثیرگذار است. آنگاه که انسان عشق به خدا را در دل خود داشته باشد، خود را موظف به رعایت حقوق دیگران و انجام کارهای نیک میبیند. این روابط انسانی و اجتماعی میتواند بستر ساز خانواده، جامعه و جهان بهتری باشد. در نهایت، باید به یاد داشته باشیم که عبادت حقیقی، همانطور که در قرآن آمده، تنها فرایض واجب نیست، بلکه در عشق به خداوند و پیروی از همانی است که او به سراغاش آمده است. این عشق با انگیزه روح و قلب انسان عجین شده و به او کمک میکند تا در هر لحظه از زندگی با خداوند در ارتباط باشد. بنابراین، عبادت را به عنوان یک مسیر از خود به خداوند بدانیم و نه به عنوان تنها یک عمل بدنی کلیشهای. در این مسیر، عشق و محبت به خداوند، کلید دروازههای رحمت و مغفرت اوست. این نکات ضرورت توجه به عمق و معنای عبادت در دین اسلام را میرساند و به ما یادآوری میکند که عشق به خداوند، نه تنها باید در عمل بلکه در نیات و احساسات ما نیز وجود داشته باشد و از آنجا، به بهترین شکل ممکن در زندگی ما متجلی گردد.
و از مردم کسانی هستند که به جای خدا، شریکانی بر میگزینند و آنها را چون محبت خدا دوست میدارند و کسانی که ایمان آوردهاند، شدیدتر در محبت خدا هستند.
بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.
روزی روزگاری، مردی به نام رضا تصمیم گرفت تا برنامه عبادتش را تغییر دهد. او متوجه شد که تا کنون فقط به انجام فرایض توجه داشته و هیچگاه به عشق و محبت به خداوند فکر نکرده است. از این رو، هنگام نمازهایش، با دل و جان به یاد خدا میافتاد و در مکالماتش با خدا با عشق صحبت میکرد. پس از مدتی، احساس کرد که زندگیاش تغییر کرده و در دلش آرامش بیشتری احساس میکند.