آیا همه انسان‌ها در فطرت پاک به دنیا می‌آیند؟

بله، همه انسان‌ها با «فطرت پاک» و گرایش ذاتی به خیر و توحید متولد می‌شوند؛ این گرایش اصیل می‌تواند تحت تاثیر محیط و تربیت، دچار پوشیدگی یا انحراف شود اما هرگز از بین نمی‌رود.

پاسخ قرآن

آیا همه انسان‌ها در فطرت پاک به دنیا می‌آیند؟

در مکتب اسلام و بر اساس آموزه‌های روشن قرآن کریم، پاسخ به این سوال قاطعانه مثبت است: بله، همه انسان‌ها با «فطرت پاک» متولد می‌شوند. این مفهوم که در زبان عربی به آن «فطرت» گفته می‌شود، بیانگر سرشت اصیل و پاکی است که خداوند متعال در نهاد هر انسانی قرار داده است. فطرت به معنای گرایش ذاتی و ناخودآگاه انسان به سوی حق، عدالت، زیبایی، خیر و کمال است؛ گرایشی که او را به سوی توحید و یگانه‌پرستی و پذیرش پیام الهی سوق می‌دهد. این ودیعه الهی، هدیه‌ای از جانب پروردگار است که انسان را از بدو تولد، مستعد شناخت خالق و حرکت در مسیر کمال می‌سازد. قرآن کریم به صراحت به این حقیقت اشاره می‌کند. یکی از بارزترین آیات در این زمینه، آیه 30 سوره روم است که می‌فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ». این آیه به وضوح بیان می‌کند که دین حقیقی همان فطرت الهی است که مردم بر اساس آن آفریده شده‌اند و هیچ تغییری در آفرینش خداوند نیست. این بدان معناست که دین، چیزی خارج از وجود انسان نیست، بلکه هم‌سو با سرشت و ذات اوست. انسان به طور طبیعی و فطری تمایل به پرستش موجودی متعال و برتر دارد و این گرایش، اصلی‌ترین نمود فطرت الهی است. همچنین، روایت مشهور نبوی که می‌فرماید: «کلُّ مولودٍ یولدُ على الفطرةِ فأبواهُ یهوِّدانِه أو ینصِّرانِه أو یمجِّسانِه» (هر نوزادی بر فطرت [پاک] متولد می‌شود، سپس پدر و مادرش او را یهودی، مسیحی یا مجوسی می‌کنند) این مفهوم را بیش از پیش روشن می‌سازد. این حدیث شریف تاکید می‌کند که انحراف از فطرت پاک الهی، نتیجه عوامل بیرونی، تربیت نادرست، محیط اجتماعی و تأثیرات منفی است و نه نقص یا عیبی ذاتی در خلقت انسان. فطرت همانند بذری پاک است که در زمین وجود انسان کاشته می‌شود و اگر محیط رشد آن مساعد باشد، به سمت خیر و صلاح شکوفا خواهد شد، اما اگر در معرض آفات و سموم قرار گیرد، ممکن است از مسیر اصلی خود منحرف شود یا پنهان بماند. فطرت الهی تنها به گرایش به توحید محدود نمی‌شود، بلکه شامل تمایل به ارزش‌های اخلاقی همچون صداقت، عدالت، احسان، نیکی و دوری از پلیدی‌ها نیز می‌شود. انسان به طور ذاتی از ظلم و دروغ متنفر است و به مهربانی و انصاف تمایل دارد، مگر آنکه عواملی این میل ذاتی را سرکوب یا تحریف کنند. این گرایش‌های فطری، بنیان اخلاقی جامعه را تشکیل می‌دهند و راهنمای انسان در مسیر رسیدن به کمال و سعادت هستند. نقش پیامبران و کتب آسمانی نیز در همین راستا تعریف می‌شود. آنها نیامده‌اند تا چیزی کاملاً جدید به انسان بیاموزند، بلکه آمده‌اند تا فطرت خفته انسان را بیدار کنند و او را به یاد آورند که چه گنجینه‌ای در درون خود دارد. آموزه‌های الهی مانند آبیاری برای این بذر فطرت عمل می‌کنند و به آن کمک می‌کنند تا رشد کند و شکوفا شود. جهل، غفلت، پیروی از هوای نفس، و فشارهای اجتماعی می‌توانند لایه‌هایی از گرد و غبار بر روی آینه فطرت بکشند و آن را کدر سازند، اما این به معنای از بین رفتن فطرت نیست، بلکه تنها پوشیده شدن آن است. به همین دلیل، در اسلام همواره بر توبه و بازگشت به سوی خداوند تاکید می‌شود؛ زیرا توبه در حقیقت بازگشتی به فطرت اصیل و پاک انسانی است. در نهایت، این دیدگاه قرآنی درباره فطرت، بارقه‌ای از امید را در دل هر انسانی زنده می‌کند. هر چقدر هم که انسان در مسیر خطا گام نهاده باشد، همچنان امیدی به بازگشت و اصلاح وجود دارد، چرا که نور فطرت در اعماق وجودش هرگز خاموش نمی‌شود. وظیفه انسان در این دنیا این است که با تلاش آگاهانه، موانع را از سر راه فطرت خود بردارد و اجازه دهد که این گوهر درونی بدرخشد و او را به سوی سرمنزل مقصود یعنی قرب الهی رهنمون سازد. این باور به فطرت پاک، مسئولیت بزرگی را نیز بر دوش والدین، مربیان و جامعه می‌گذارد که محیطی سالم و پرورش‌دهنده برای رشد این استعدادهای الهی فراهم آورند و از آلوده شدن آن جلوگیری کنند.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

در گلستان سعدی آمده است که: «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.» این حکایت زیبا، گرچه ظاهراً درباره قناعت و آزمندی است، اما در عمق خود می‌تواند تلنگری باشد به فطرت پاک انسان. درویشان با قلبی ساده و بی‌غل و غش، با همان فطرت اولیه خود زندگی می‌کنند و به قدری بی‌نیاز از دنیا و تعلقات آن هستند که ده نفرشان در یک گلیم هم آرام می‌یابند. اما پادشاهان، که شاید غبار دنیا و جاه‌طلبی فطرتشان را پوشانده، حتی با داشتن اقلیمی بزرگ، باز هم به دلیل حرص و زیاده‌خواهی، آرامش ندارند و با یکدیگر در ستیزند. این داستان به ما یادآوری می‌کند که پاکی و آرامش درونی، از تعلقات ظاهری نیست، بلکه از بازگشت به آن سرشت اصیل و بی‌نیاز از مادیات است که خداوند در وجود هر یک از ما نهاده است. کاش همه ما بتوانیم گرد و غبار دنیا را از آینه دلمان پاک کنیم و به آن فطرت پاک خود بازگردیم.

سوالات مرتبط