بله، قرآن به صراحت از توانایی انسان برای رسیدن به کمالی نسبی، از طریق تزکیه نفس، کسب علم و عمل صالح سخن میگوید. این کمال به معنای نهایت رشد معنوی، اخلاقی و فکری در مسیر بندگی خداست.
مفهوم «کمال» برای انسان، همواره یکی از عمیقترین و بنیادیترین پرسشها در طول تاریخ بشر بوده است. در آموزههای قرآنی، کمال مطلق و بینهایت تنها از آنِ خداوند متعال است. اما آیا انسان نیز میتواند به کمالی نسبی، درخورِ مقام و ظرفیت خود دست یابد؟ پاسخ قرآن به این پرسش، یک «بله» قاطع و امیدبخش است، اما با تعریفی دقیق و متفاوت از آنچه که عموماً از کمال در ذهن داریم. قرآن کریم راه رسیدن به والاترین مراتب رشد و تعالی را برای انسان باز گذاشته و حتی آن را هدف اصلی خلقت او میداند. قرآن انسان را موجودی با پتانسیلهای بینهایت معرفی میکند. خداوند در سوره تین آیه ۴ میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»؛ یعنی «به راستی انسان را در بهترین شکل و با نیکوترین ساختار آفریدیم.» این «احسن تقویم» تنها به ساختار فیزیکی انسان اشاره ندارد، بلکه شامل تواناییهای روحی، فکری، عقلانی و اخلاقی او نیز میشود. انسان بالقوه ظرفیت رسیدن به درجات عالی معرفت، اخلاق و معنویت را داراست. این ظرفیت، امانتی الهی است که باید شکوفا شود. هدف اصلی آفرینش انسان، همانطور که در سوره ذاریات آیه ۵۶ آمده: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ «و جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا بپرستند.» این «عبادت» تنها به انجام مناسک عبادی محدود نمیشود، بلکه شامل یک زندگی کامل و جامع در راستای خواست و رضایت الهی است. این پرستش حقیقی، مسیری برای تعالی و رشد است که در آن انسان با معرفت عمیقتر نسبت به پروردگار، به پالایش روح خود میپردازد و تمام جنبههای وجودی خود را در مسیر الهی قرار میدهد. این مسیر، خود به خود به سوی کمال انسانی هدایت میکند. یکی از مهمترین ارکان کمال انسانی در قرآن، «تزکیه نفس» یا پاکسازی و پرورش روح است. سوره شمس آیات ۷ تا ۱۰ به صراحت بیان میکند: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ٨ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ٩ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ١٠ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا»؛ «سوگند به نفس و آنکه آن را نیکو ساخت ٨ و پلیدیها و پرهیزکاریهایش را به او الهام کرد ٩ به راستی رستگار شد کسی که آن را پاک گرداند ١٠ و زیانکار شد کسی که آن را با گناه پوشاند.» این آیات نشان میدهد که خداوند توانایی تشخیص خیر و شر را در فطرت انسان قرار داده و رستگاری، یعنی همان رسیدن به کمال و فلاح، منوط به تزکیه و پرورش نفس است. این پرورش شامل دوری از صفات نکوهیده و آراسته شدن به فضایل اخلاقی است. در قرآن، کمال نه تنها در ابعاد فردی بلکه در ابعاد اجتماعی نیز مطرح است. انسان کامل، تنها کسی نیست که خودش پاک باشد، بلکه کسی است که برای عدالت، احسان و ترویج خوبیها در جامعه تلاش میکند. آیات بسیاری بر اهمیت «امر به معروف و نهی از منکر»، کمک به نیازمندان، رعایت حقوق دیگران، و اقامه قسط و عدل تأکید دارند. این فعالیتها به پختگی شخصیت انسان کمک کرده و او را به مرتبهای از انسانیت میرساند که نه تنها خود، بلکه محیط اطرافش را نیز روشن و متعالی میسازد. لذا، کمال انسانی در قرآن، یک کمال جامعالاطراف است که هم ابعاد فردی و هم ابعاد اجتماعی را در بر میگیرد. مسیر کمال، یک راه پیوسته و تدریجی است که نیازمند «جهاد» و تلاش مستمر است. قرآن میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (عنکبوت: ۶۹)؛ «و کسانی که در راه ما جهاد کنند، قطعاً آنها را به راههای خود هدایت میکنیم؛ و یقیناً خداوند با نیکوکاران است.» این آیه نشان میدهد که راه رسیدن به کمال، از طریق جهاد و تلاش در راه خدا میگذرد. این جهاد هم شامل جهاد اکبر (جهاد با نفس) و هم جهاد اصغر (جهاد در راه خدا و مقابله با ستم) میشود. در این مسیر، خداوند خود پشتیبان و راهنمای کسانی است که خالصانه در پی رسیدن به اویند. کمال انسانی در قرآن همچنین با «معرفت» و «علم» گره خورده است. اولین فرمان الهی به پیامبر (ص)، «اقرأ» (بخوان) بود که نشاندهنده اهمیت دانش و بینش است. شناخت خدا از طریق آیات آفاقی و انفسی، درک عمیقتر از هدف زندگی، و دستیابی به حکمت، از جمله راههایی است که انسان را به سوی کمال فکری و روحی رهنمون میشود. انسان کامل، نه تنها نیکوکار است، بلکه دانا و بصیر نیز هست. در نهایت، این کمالجویی تا رسیدن به مرحلهای پیش میرود که انسان به «نفس مطمئنه» میرسد. در سوره فجر، خداوند خطاب به این نفس میفرماید: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي» (فجر: ۲۷-۳۰)؛ «ای نفس آرامیافته و مطمئن! به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که تو از او خشنودی و او از تو خشنود است. پس در میان بندگان [برگزیده] من وارد شو و در بهشت من داخل شو.» این اوج کمالی است که انسان میتواند در این دنیا به آن دست یابد: حالتی از آرامش مطلق، رضایت از خدا و رضایت خدا از او، و در نهایت، ورود به جایگاه مقربان الهی و بهشت جاودان. این سفر کمال، نه تنها در این دنیا به اوج میرسد، بلکه پاداش آن در آخرت نیز ضامن سعادت ابدی است. به طور خلاصه، قرآن کریم این امکان را به انسان میدهد که با بهرهگیری از قوای درونی و بیرونی، و با پیروی از تعالیم الهی، به بهترین نسخه از خود تبدیل شود. این کمال، نه به معنای بیعیب و نقص شدن مطلق (که تنها شایسته خداست)، بلکه به معنای رسیدن به بالاترین سطح از تقوا، اخلاق، معرفت و بندگی است که منجر به سعادت در دنیا و آخرت میشود. این مسیر، یک سفر همیشگی از رشد و بهبود است که با هر قدم در راه خدا، انسان را به مقصد نهاییاش، یعنی قرب الهی، نزدیکتر میکند.
به راستی انسان را در بهترین شکل و با نیکوترین ساختار آفریدیم.
سوگند به نفس و آنکه آن را نیکو ساخت،
پس پلیدیها و پرهیزکاریهایش را به او الهام کرد،
به راستی رستگار شد کسی که آن را پاک گرداند،
و زیانکار شد کسی که آن را با گناه پوشاند.
و کسانی که در راه ما جهاد کنند، قطعاً آنها را به راههای خود هدایت میکنیم؛ و یقیناً خداوند با نیکوکاران است.
آوردهاند که در دوران سعدی شیراز، مردی بود عابد و گوشهنشین که سالها عمر خود را در عبادت و ذکر گذرانده بود. او هر روز بر این باور بود که با هر رکوع و سجود، گامی به سوی کمال برمیدارد. روزی در خلوت خود به فکر فرو رفت که آیا واقعاً به اوج کمال رسیده است؟ در همان حال، کودکی را دید که با شتاب از کنار او میگذشت و در پی پروانهای میدوید. کودک آنقدر غرق در بازی بود که متوجه اطرافش نبود و پایش به سنگی گیر کرد و به زمین افتاد و گریه آغاز کرد. مرد عابد با دیدن این صحنه، بیاختیار برخاست و به سوی کودک شتافت. او را از زمین بلند کرد، خاک از لباسش تکاند و با مهربانی او را تسلی داد تا کودک آرام گرفت و لبخند زد. در آن لحظه، ندایی در دلش شنید که میگفت: «ای بنده ما، سالهاست در طلب کمال در کنج خلوت نشستی، اما اکنون که دست محبتی به سوی نیازمندی دراز کردی و دلی را شاد ساختی، به کمالی نزدیکتر شدی که نه تنها در سجود، که در خدمت به خلق نیز یافت میشود. کمال حقیقی در دل بیدار و دست یاریرسان است.» مرد عابد دریافت که کمال تنها در عبادت نیست، بلکه در خدمت خالصانه و مهرورزی به مخلوقات خداست، و از آن پس، زندگیاش را وقف خدمت و نیکوکاری کرد تا به آن کمال حقیقی دست یابد.