امیدواری حقیقی در اسلام همراه با عمل صالح است. اما امیدواری افراطی که به غفلت از وظایف و اعتماد کاذب به رحمت الهی منجر شود، مورد نکوهش قرآن است و انسان را به سوی هلاکت میبرد.
امیدواری، به معنای رجاء به رحمت و فضل الهی، یکی از زیباترین و حیاتیترین ارکان ایمان در اسلام است. این حس، نوری است که قلب مؤمن را در تاریکیهای یأس و ناامیدی روشن میکند و او را به سوی توبه، اصلاح و بازگشت به مسیر حق هدایت مینماید. خداوند متعال در قرآن کریم، بارها و بارها مؤمنان را به ناامید نشدن از رحمت بیکران خود دعوت میکند، حتی برای آنانی که در گناهان خود زیادهروی کردهاند. این امید به لطف و غفران الهی، نه تنها مجاز، بلکه یک فضیلت بزرگ محسوب میشود و موتور محرکهای قدرتمند است برای توبه، بازگشت، و حرکت مستمر به سوی نیکیها و رشد معنوی. اما در این میان، سؤالی عمیق مطرح میشود: آیا این امیدواری، اگر از مرز اعتدال خود فراتر رود یا به گونهای نادرست و سطحی تعبیر شود، میتواند به "غفلت" منجر شود؟ پاسخ قرآن کریم و آموزههای جامع اسلامی به این پرسش، نیازمند تأملی دقیق و فراتر از یک "بله" یا "خیر" ساده است. در مکتب اسلام، امید حقیقی (رجاء صادق)، هرگز از عمل صالح، تلاش پیگیر در راه خدا و رعایت دائمی تقوا جدا نیست. امیدواری که در آیات نورانی قرآن مطرح میشود، انگیزهای قوی برای استقامت در مسیر حق، تحمل شکیبایانه سختیها و مشقات زندگی، و توبه خالصانه از اشتباهات و گناهان است. وقتی مؤمن به رحمت واسعه و بیحدوحصر الهی امیدوار است، از دام یأس و ناامیدی که خود گناهی کبیره و ویرانکننده است، رها میشود و همواره دریچهای گشوده برای بازگشت، اصلاح خود و جبران مافات میبیند. این امید، او را به پیش میراند تا هرگز از حرکت باز نایستد و همواره به سمت کمال انسانی در حرکت باشد. آیه 53 سوره زمر به شکلی بینظیر بر این نکته تأکید دارد: "قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ" (بگو: ای بندگان من که بر خود زیادهروی کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ یقیناً خدا همۀ گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است). این آیه، تصویری از رحمت بیکران الهی را ارائه میدهد که امید را در دل هر انسانی، حتی آنان که به اوج گناه رسیدهاند، زنده میکند و آنان را با آغوش باز به سوی بازگشت و توبه فرا میخواند. اما چالش اصلی و خطرناک از جایی آغاز میشود که این مفهوم متعالی امیدواری، به صورت افراطی، بدون در نظر گرفتن مسئولیتهای فردی و الزامات الهی، درک شود. امید افراطی یا سوءتعبیر شده، میتواند به نوعی "غرور" (خودفریبی) یا "امنیت کاذب" بدل شود که نتیجه نهایی آن، "غفلت" است. غفلت، در جهانبینی قرآن، به معنای بیخبری عمدی، فراموشی آگاهانه یا بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به حقایق بنیادین هستی و مسئولیتهای خطیر انسانی است. کسی که گرفتار غفلت میشود، گویی پردهای بر چشمان دلش افتاده و از واقعیتهای کلیدی زندگی، مانند هدف متعالی آفرینش، حضور دائمی و نظارت خداوند، قطعیت حسابرسی در روز قیامت، و ماهیت زودگذر و فانی دنیا، به کلی بیخبر میماند. اگر انسانی به دلیل اتکا به یک امید واهی و بیپایه به رحمت و مغفرت الهی، انجام واجبات و تکالیف دینی خود را ترک کند، مرتکب محرمات و گناهان شود، یا توبه و جبران اشتباهات خود را به زمانی نامعلوم در آینده موکول کند، در حقیقت خود را گرفتار ورطه عمیق غفلت کرده است. این فرد ممکن است با ذهنیتی فریبخورده، با خود بگوید: "خداوند مهربانتر از آن است که مرا عذاب کند و همیشه میبخشد، پس نیازی نیست الان به خود سختی بدهم یا از لذایذ گناهانم دست بکشم؛ هر وقت دلم خواست و فرصتی پیش آمد، توبه میکنم." این طرز تفکر، نمونه بارزی و دردناکی از امیدواری افراطی و کاذب است که نه تنها به عمل صالح نمیانجامد، بلکه به شدت به غفلت و بیبندوباری اخلاقی منجر میشود. خداوند متعال در قرآن کریم، در کنار ترغیب شدید به امید به رحمت خود، به شکلی قاطع و مکرر، از غافلان و کسانی که فریب زرق و برق دنیا را خوردهاند، بر حذر میدارد و عواقب این غفلت را گوشزد میکند. آیه 179 سوره اعراف به وضوح حال و روز غافلان را ترسیم میکند: "وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ" (و به راستی بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم؛ آنها دلهایی دارند که با آن نمیفهمند، و چشمانی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند؛ آنان همانند چهارپایانند بلکه گمراهتر؛ آنان همان غافلانند). این آیه به وضوح نشان میدهد که غفلت، نه تنها بیتفاوتی، بلکه نتیجه نادیده گرفتن و تعطیل کردن ابزارهای حیاتی فهم و ادراک است که خداوند به انسان اعطا کرده و پیامد آن، سقوط به مرتبهای پایینتر از حیوانات و عواقب بسیار ناگوار اخروی است. یکی از جنبههای کلیدی و بسیار خطرناک غفلت ناشی از امید افراطی، اطمینان بیش از حد و بیجا به زندگی زودگذر دنیا و در نتیجه، فراموشی کامل و تدریجی آخرت است. برخی افراد چنان غرق در آمال و آرزوهای دنیوی، امید به طول عمر نامحدود، و لذایذ مادی و گذرا میشوند که وجود روز حساب، حتمیت مرگ و جهان عظیم پس از آن را به کلی از یاد میبرند و به دست فراموشی میسپارند. این اطمینان کاذب و اغراقآمیز به دنیا، ریشه اصلی غفلت است که در آیه 7 سوره یونس به شکلی هشداردهنده به آن اشاره شده است: "إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ" (یقیناً کسانی که به ملاقات ما امید ندارند و به زندگی دنیا راضی شده و به آن آرامش یافتهاند و کسانی که از آیات ما غافلند...). این آیه به صراحت، ارتباط تنگاتنگ بین رضایت مفرط و بیحدوحصر از دنیا، عدم امید واقعی به لقای الهی (که شامل پذیرش حسابرسی و پاداش و جزا نیز میشود) و در نهایت، غفلت مطلق از آیات و نشانههای الهی را آشکار میسازد. در این میان، نباید نقش وسوسهگرانه شیطان را نادیده گرفت. شیطان، دشمن دیرین و قسمخورده انسان، با زیرکی خاصی از طریق القای امیدهای کاذب و فریبنده، انسان را به تعویق انداختن توبه، به تأخیر انداختن کار خیر و سرگرم شدن به لذایذ زودگذر دنیا تشویق میکند. توجیه همیشگی او این است که: "وقت زیاد است، فرصت برای توبه همیشه هست" یا "خداوند آنقدر مهربان است که حتماً میبخشد، پس چرا الان خودت را عذاب دهی؟" این فریبکاری ماهرانه شیطان در آیه 33 سوره لقمان به خوبی به تصویر کشیده شده است: "يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئًا ۚ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ" (ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید و از روزی بترسید که هیچ پدری چیزی از [عذاب] فرزندش را جبران نمیکند و هیچ فرزندی چیزی از [عذاب] پدرش را جبران نخواهد کرد. بیگمان وعده خدا حق است، پس زندگی دنیا شما را فریب ندهد و شیطان فریبکار شما را درباره خدا فریب ندهد). اینجا کلمه "الغرور" (فریبنده بزرگ) به شیطان اشاره دارد که یکی از قدرتمندترین و خطرناکترین شیوههای فریب او، ایجاد غرور و اطمینان کاذب و بیپایه به رحمت بیشرط خداست بدون هیچگونه عمل، توبه و تلاشی. بنابراین، راهکار متعالی و حکیمانه اسلامی برای سعادت انسان، نه تسلیم شدن به ناامیدی محض و نه غرق شدن در امید افراطی و بیاساس است، بلکه "توازن دقیق و ظریف بین خوف (ترس از خدا) و رجاء (امید به خدا)" است. مؤمن حقیقی، کسی است که همواره در زندگی خود، بین این دو حالت معنوی زندگی میکند: از یک سو به رحمت و فضل بیمنتهای الهی امیدوار است و از سوی دیگر، از عدل و مجازات او هراس دارد و خود را مسئول میبیند. این تعادل ظریف، او را همواره در مسیر اعتدال، هوشیاری و تقوا نگه میدارد. امید به رحمت الهی، به او این امکان را میدهد که پس از لغزش و گناه، به سرعت توبه کند، از ناامیدی نجات یابد و دوباره به سوی خدا بازگردد؛ و ترس از عدل و حسابرسی الهی، او را وا میدارد تا از گناهان دوری جوید، در انجام وظایف و تکالیف خود کوتاهی نکند و همواره مراقب اعمال و گفتار خود باشد. این توازن حکیمانه، ضامن بیداری و حیات قلب، و پادزهر قوی برای جلوگیری از غفلت و هلاکت است. در نتیجه، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که امیدواری زیاد به خودی خود نه تنها بد نیست، بلکه از ارکان ایمان است؛ اما نوعی از آن که همراه با سهلانگاری در عمل، نادیده گرفتن هشدارها و بیتفاوتی نسبت به مسئولیتهای شرعی و اخلاقی باشد، بسیار خطرناک و ویرانکننده است. امیدواری مشروع و صحیح، آن است که انسان را به سوی عمل صالح بیشتر، توبه حقیقی و دائمی، و یادآوری همیشگی مرگ و زندگی جاویدان آخرت سوق دهد. اگر امید، به جای آنکه محرک عمل باشد، باعث آرامش و سکون بیعمل، تنبلی و بهانهتراشی برای عدم رعایت دستورات الهی شود، دیگر امید نیست؛ بلکه نوعی خودفریبی، غرور کاذب و توهم است که نتیجهای جز غفلت از حقایق و عواقب وخیم آن در دنیا و آخرت نخواهد داشت. لذا، هر مؤمنی باید همواره در تمام لحظات زندگی خود، بیدار، هوشیار و مسئولیتپذیر باشد، با امید به رحمت گسترده خدا زندگی کند، اما هرگز از وظایف و مسئولیتهایش غافل نشود و بداند که هر عمل او، چه نیک و چه بد، به طور کامل در برابر پروردگارش حاضر خواهد بود و بابت آن حسابرسی خواهد شد. این بیداری دائمی و مسئولیتپذیری عمیق، جوهر حقیقی ایمان و پادزهر اصلی برای ریشهکن کردن غفلت از روح و جان آدمی است.
بگو: ای بندگان من که بر خود زیادهروی کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ یقیناً خدا همۀ گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
و به راستی بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم؛ آنها دلهایی دارند که با آن نمیفهمند، و چشمانی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند؛ آنان همانند چهارپایانند بلکه گمراهتر؛ آنان همان غافلانند.
ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید و از روزی بترسید که هیچ پدری چیزی از [عذاب] فرزندش را جبران نمیکند و هیچ فرزندی چیزی از [عذاب] پدرش را جبران نخواهد کرد. بیگمان وعده خدا حق است، پس زندگی دنیا شما را فریب ندهد و شیطان فریبکار شما را درباره خدا فریب ندهد.
آوردهاند که در دوران قحطیای شدید، در شهری مردی نیکوکار بود که گندم فراوانی داشت و مردم از او یاری میگرفتند. روزی در میان نیازمندان، درویشی ظاهر شد که سالها بود به نشستن و امید به رزق بیرنج عادت کرده بود. مرد نیکوکار به او گفت: «ای درویش، تو را چه شده که همیشه مینشینی و گندم میطلبی؟ برو و کار کن تا روزی حلال به دست آوری.» درویش با غرور و اطمینان کاذبی پاسخ داد: «ای بزرگمرد، مگر نشنیدهای که روزیدهنده خداست و او روزی هر موجودی را میدهد؟ من به وعده او امید دارم!» مرد نیکوکار لبخندی زد و گفت: «بلی، خداوند روزیدهنده است، اما روزی را برای آن کس میدهد که در پی آن برخیزد و تلاش کند، نه برای آن کس که با امید واهی بنشیند و از کار و تلاش غفلت ورزد. امید به رحمت خدا بدون حرکت، فقط انسان را به غفلت میکشاند.» درویش از سخن حکیمانه مرد نیکوکار بیدار شد و از آن پس دست از تنبلی برداشت و با امید حقیقی و تلاش روزی خود را طلبید.