انسان بدون وحی نمیتواند به حقیقت دست یابد و نیازمند هدایت الهی است.
وحی به عنوان یک مفهوم بنیادین در اسلام، به عنوان ابزاری مقدس برای ارتباط بین انسان و خداوند، نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. در قرآن کریم، اهمیت وحی به عنوان منبع هدایت برای بشر کاملاً مشخص و تبیین شده است. این ارتباط خاص، به انسان فرصتی میدهد تا درک عمیقتری از زندگی و معنای آن پیدا کند و در مسیر درست هدایت شود. در سوره آل عمران آیه 79، خداوند تصریح میکند: "هیچکس حق ندارد چیزی را از جانب خداوند به مردم بگوید مگر اینکه با وحی الهی مورد تأیید قرار گرفته باشد." این آیه نشاندهنده آن است که الهام و وحی، تنها راه دسترسی به حقیقت و درک واقعیات زندگی است. بدون وحی، انسان ممکن است در تور برداشتهای نادرست و وهمهای ذهنی خود اسیر شود. وحی به عنوان یک راهنما، انسان را از ظلمات جهل و گمراهی رهایی میبخشد. در سوره مائده آیه 67، خداوند به پیامبرش حضرت محمد (ص) میفرماید: "یا أَیهَا الرَّسُولُ بلِّغ مَا أُنزِل إِلَیک مِن رَّبِّکَ"، که به وضوح بیان میکند که وظیفه پیغمبر رساندن پیامهای الهی به مردم است و این وظیفه با هدف هدایت جامعه و جستجوی حقیقت انجام میپذیرد. در واقع، وحی به انسانها این امکان را میدهد که با شناخت عمیقتر از خود و جهان اطراف خود، به سوی کمال و سعادت حرکت کنند. اما در دنیای مدرن و به ویژه در دوران معاصر، برخی ممکن است به این ایده که تنها وحی میتواند راست و حقیقت را در زندگی انسان به ارمغان بیاورد، شک و تردید داشته باشند. این امر میتواند ناشی از جهل به مفهوم وحی یا ندانستن ظرفیتهای آن باشد. تاریخ نشان میدهد که افرادی که بیآنکه وحی را بهعنوان یک رهنما تلقی کنند، به دنبال حقیقت بودهاند، غالباً دچار انحراف و گمراهی شدهاند. به عنوان مثال، به مرور زمان، بسیاری از مکاتب فلسفی و مذهبی که بر پایهی تجربه و عقل محض بنا شدهاند، گام به گام از حقیقت فاصله گرفته و در ماجراجوییهای نظری خود، جایگاه روشنی یافتهاند، بدون اینکه به حقیقت کلیدی وحی توجه کنند. در قرآن کریم، وحی به عنوان نشانهای از رحمت و عنایت الهی شناخته میشود. خداوند با ارسال فرشتگان و وحی به پیامبران، پیامهای الهی را به بشریت منتقل کرده است. این روند از روزگار حضرت آدم (ع) آغاز شده و تا پیامبر اسلام ادامه یافته است. وحی، نه تنها راهی برای ارتباط با خداوند، بلکه ابزاری برای انتقال فرهنگ و ارزشهای الهی به نسلهای بعدی محسوب میشود. در واقع، وحی فرهنگ و ایدئولوژی جامعه را شکل میدهد و میتوان گفت که هویت یک ملت در سایه آموزشهای وحی است که آن را به سمت کمال سوق میدهد. انسانها در جستجوی حقیقت، نیاز به شناسایی دقیق و درست از عالم هستی دارند. وحی به آنها این قابلیت را میدهد تا از قیودات زمان و مکان فراتر رفته و به یک فهم عمیقتر از زندگی و الهیات دست یابند. در واقع، وحی به عنوان یک نور در تاریکیها، به انسانها کمک میکند تا راه درست را پیدا کنند و از خطا و گمراهی پرهیز کنند. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که وحی نه تنها یک گزاره دینی، بلکه یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی برای بشر است. جوامع بشری که از وحی الهی فاصله گرفتهاند، طعم انحراف و گمراهی را تجربه کرده و به تباهی رسیدهاند. در واقع، وحی میتواند به عنوان یک پرچم رهیافت در زندگی بشر عمل کند، و این انسان است که با شناخت از آن و پیروی از آن، میتواند بهسوی حقیقت حرکت کند. در نهایت، اهمیت وحی به عنوان منبع هدایت برای انسان، نه تنها از جنبههای دینی و معنوی، بلکه از جنبههای اجتماعی و فرهنگی نیز قابل توجه است. این ارتباط الهی است که انسان را به راستی و حقیقت هدایت میکند و او را در مسیر درست زندگی یاری میبخشد.
هیچکس حق ندارد جز بهحق بر خدا دروغ بگوید و کسانی که بر خدا دروغ بگویند، قطعاً ظالماند.
ای پیامبر، آنچه از سوی پروردگارت به تو نازل شده، به مردم برسان و اگر این کار را نکنی، رسالت او را نرساندهای و خداوند تو را از مردم نگه میدارد؛ خداوند قوم کافر را هدایت نمیکند.
روزی، مردی در صدد بود تا حقیقت زندگی را کشف کند. او تمام تلاش خود را کرد و به جستوجو پرداخت، اما به هیچ نتیجهای نرسید. سپس، به یاد آیات قرآن افتاد که میفرماید: 'و ما أرسلناك إلا رحمة للعالمين' و فهمید که هدایت الهی از طریق وحی است. او تصمیم گرفت تا به دین و آموزههای آن پایبند باشد و بر این اساس، آرامش را در زندگیاش یافت.