بله، دوری از معنویت اغلب یک فرآیند تدریجی است که قرآن از آن به عنوان "گامهای شیطان" و "قساوت قلب" یاد میکند. این روند با انباشت تدریجی غفلت، گناهان کوچک و فراموشی یاد خدا رخ میدهد.
بله، حقیقتاً، فاصله گرفتن از معنویت و ایمان در زندگی انسان اغلب یک فرآیند تدریجی است، نه یک اتفاق ناگهانی و انقلابی که یک شبه رخ دهد. قرآن کریم بینشهای عمیقی در مورد این پدیده ارائه میدهد و توضیح میدهد که چگونه قلب میتواند گام به گام از یاد خدا و اطاعت او دور شود، تا جایی که فرد خود را در غربت روحانی بیابد، غالباً بدون اینکه در ابتدا متوجه تغییرات جزئی و ظریف شود. این فرآیند تدریجی را میتوان به گرد و غباری تشبیه کرد که به آرامی روی آینه جمع میشود و به تدریج درخشش آن را میپوشاند، یا زنگاری که به تدریج روی فلز تشکیل میشود و باعث از بین رفتن جوهر آن میگردد. یکی از برجستهترین مفاهیم قرآنی که به این تدریج اشاره دارد، هشدار در مورد «گامهای شیطان» است. خداوند متعال در سوره بقره میفرماید: «ای مردم، از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شماست.» (بقره: ۱۶۸). و در آیهای دیگر: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، همگی وارد صلح [اسلام] شوید و از گامهای شیطان پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شماست.» (بقره: ۲۰۸). اصطلاح «گامها» نشان میدهد که شیطان انسان را یکباره به گمراهی بزرگ نمیکشاند؛ بلکه با گامهای کوچک و فریبنده وسوسه میکند. این گامها ممکن است با زیباسازی یک گناه کوچک، تعلل در انجام عبادات، یا سهلانگاری در انجام مستحبات آغاز شوند. سپس این گامهای کوچک به گناهان بزرگتر تبدیل میشوند، تا جایی که فرد خود را بسیار دور از راه حق مییابد، اغلب بدون اینکه میزان سقوط روحانی خود را به طور کامل درک کند تا زمانی که بسیار دیر شده است. به عنوان مثال، ممکن است کسی ابتدا کمی نماز خود را به تأخیر بیندازد، سپس نمازهای مستحبی را ترک کند، سپس نمازهای واجب را به تأخیر بیندازد، تا جایی که به تدریج لذت نماز را از دست بدهد و در نهایت آن را ترک کند. این نزول تدریجی در پیروی از هوا و هوس و فاصله گرفتن از ایمان، دقیقاً همان چیزی است که قرآن در مورد آن هشدار میدهد. قرآن همچنین فرآیند «قساوت قلب» را به عنوان نتیجه تدریجی دور شدن از یاد خدا و نشانههای الهی توصیف میکند. خداوند میفرماید: «پس به سبب پیمانشکنیشان، لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم.» (مائده: ۱۳). سختی دل یک اتفاق ناگهانی نیست؛ بلکه نتیجه انباشت گناهان، غفلت از نشانههای خداوند در هستی و در خود انسان، و عدم پاسخگویی مکرر به نصیحتها و تذکرات است. شخصی که پشت سر هم گناه میکند بدون توبه، یا مکرراً دعوتهای حق را نادیده میگیرد، قلبش را به تدریج سخت مییابد. روحش حساسیت خود را نسبت به نیکی و نور الهی از دست میدهد. برای او دشوار میشود که تحت تأثیر موعظهها قرار گیرد یا هنگام تلاوت قرآن خشوع پیدا کند. این سختی دل نشانه روشنی از افزایش فاصله روحانی است. علاوه بر این، قرآن اشاره میکند که فراموش کردن خدا یا روی برگرداندن از یاد او، عامل اصلی انحطاط تدریجی روحانی است. «و هر کس از یاد من روی بگرداند، زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.» (طه: ۱۲۴). ذکر، غذای روحانی است که روح را تغذیه کرده و نشاط آن را حفظ میکند. هنگامی که فرد از یاد خدا باز میماند، قلبش مستعد خشکی و پژمردگی میشود. توجهش بین زینتهای فانی دنیا پراکنده میشود و هدف واقعی وجودش را فراموش میکند. این فراموشی ناگهانی اتفاق نمیافتد؛ بلکه به تدریج در روح نفوذ میکند، با هر لحظهای که فرد دور از تفکر در خالق خود و انجام دستورات او سپری میکند. مشغله با امور دنیوی و مادیات به تنها دغدغه تبدیل میشود و معنویت به حاشیه کشیده میشود. تراکم گناهان، حتی گناهان کوچک، نیز به این جدایی تدریجی کمک قابل توجهی میکند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گناهان انجام شده توسط بنده را به نقاط سیاهی تشبیه کردهاند که روی قلب جمع میشوند تا کاملاً تیره و تار شود. هر گناه یک نقطه سیاه است و هر نقطه به نقطه قبلی اضافه میشود. اگر بنده توبه نکند، این نقاط انباشته میشوند تا قلب کاملاً پوشیده شود. این مفهوم با فرموده خداوند در سوره مطففین همسو است: «چنین نیست، بلکه آنچه به دست میآوردند، دلهایشان را پوشانده است.» (مطففین: ۱۴). «ران» به زنگاری اشاره دارد که قلب را میپوشاند و نور ایمان و معرفت را از آن پنهان میکند. این زنگار یکباره تشکیل نمیشود؛ بلکه نتیجه اعمال بد مکرر، تنبلی در انجام عبادات، و اصرار بر گناه است. بنابراین، حفظ معنویت و ایمان نیازمند هوشیاری دائمی و تلاش مستمر است. یک مسلمان باید از آن گامهای کوچک که در ابتدا بیضرر به نظر میرسند، برحذر باشد و در هر زمان که احساس دوری کرد، برای پاکسازی قلب خود از طریق توبه، طلب آمرزش و بازگشت به یاد خدا تلاش کند. رفتارهای روزمره، چه کوچک و چه بزرگ، تأثیر تجمعی بر وضعیت روحانی فرد دارند. ممکن است امور با یک حواسپرتی کوچک از عبادت، یا به تعویق انداختن قرائت قرآن، یا ترجیح راحتی بر نماز جماعت آغاز شود. سپس این تراکمها به موانع ضخیمی بین بنده و پروردگارش تبدیل میشوند. معنویت گنجی نیست که یک بار به دست آید و سپس بدون مراقبت حفظ شود؛ بلکه گیاهی است که به آبیاری و مراقبت مداوم نیاز دارد تا به تدریج خشک و پژمرده نشود. تسلیم شدن به شهوات، غفلت از وظایف، و دوری از محافل علم و ذکر، همگی عواملی هستند که به دور شدن آهسته و تدریجی از نور هدایت و ایمان منجر میشوند.
ای مردم، از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شماست.
پس به سبب پیمانشکنیشان، لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم؛ سخنان را از جایگاه خود تحریف میکنند و بخشی از آنچه را که به آنها یادآوری شده بود، فراموش کردند. و پیوسته بر خیانتی از آنها آگاه میشوی، جز عدهای قلیل از آنها؛ پس از ایشان درگذر و صرف نظر کن. به راستی که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
و هر کس از یاد من روی بگرداند، زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.
چنین نیست، بلکه آنچه به دست میآوردند، دلهایشان را پوشانده است.
در بوستان سعدی آمده است که پادشاهی مشاور خردمندی داشت. پادشاه عادت کرده بود که هر شب قبل از خواب، چند کلمهای از کتاب حکمت بخواند. روزی مشاورش به او گفت: «ای پادشاه، بدان که قطرات باران، هرچند کوچک باشند، اگر پیوسته ببارند، سیلی عظیم میسازند. و درختان تنومند، اگر از ریشهشان اندک اندک دور شوند، روزی با باد تندی فرو میافتند.» پادشاه پرسید: «منظورت چیست؟» مشاور گفت: «اگر هر روز یک ذره از وظایف روحانی خود بکاهید، یا لحظهای از یاد خدا غافل شوید، این غفلتهای کوچک، مانند قطرات باران، جمع میشوند و در نهایت، سد معنویت شما را میشکنند. و ایمانتان، مانند آن درخت، به تدریج سست میشود تا با کوچکترین توفانِ دنیا، از هم بپاشد.» پادشاه از این حکمت پند گرفت و هرگز از مراقبت از روح خود غافل نشد، زیرا دانست که دوری از حقیقت، گام به گام و آهسته آغاز میشود.