کار زیاد به خودی خود باعث غفلت نمیشود، بلکه افراط در تعلق به دنیا و فراموشی اهداف اصلی زندگی و وظایف دینی منجر به غفلت میگردد. قرآن بر تعادل میان تلاش برای دنیا و یاد خدا تأکید دارد و مؤمنان واقعی کسانی هستند که هیچ کسب و کاری آنها را از یاد خدا غافل نمیکند.
از دیدگاه قرآن کریم و آموزههای اسلامی، کار و تلاش برای امرار معاش و تأمین نیازهای زندگی نه تنها مذموم نیست، بلکه امری پسندیده و حتی واجب شمرده میشود. اسلام به پیروان خود توصیه میکند که بیکار نباشند و برای کسب روزی حلال تلاش کنند. حتی پیامبر اکرم (ص) کار کردن و کسب روزی حلال را جهاد فی سبیل الله دانستهاند. اما سوال کلیدی اینجاست که آیا این تلاش و کار فراوان میتواند به نقطهای برسد که انسان را از یاد خدا و وظایف معنویاش غافل کند؟ پاسخ قرآن به این سوال بسیار دقیق و حکیمانه است: خودِ «کار زیاد» لزوماً عامل غفلت نیست، بلکه «تعلق خاطر بیش از حد به دنیا و فراموش کردن هدف اصلی خلقت و آخرت» است که منجر به غفلت میشود. قرآن کریم در آیات متعددی به این موضوع اشاره دارد. برای مثال، سوره جمعه آیه ۹ و ۱۰ به روشنی تعادل میان کار و عبادت را بیان میکند. در آیه ۹ میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! چون برای نماز در روز جمعه بانگ داده شود، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را واگذارید؛ این برای شما بهتر است اگر میدانید." این بخش نشان میدهد که در لحظات کلیدی عبادت، باید اولویت را به یاد خدا داد و حتی تجارت را رها کرد. اما بلافاصله در آیه ۱۰ اضافه میکند: "و چون نماز به پایان رسد، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بجویید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید." این آیه به وضوح بیان میکند که پس از ادای فریضه، مجدداً میتوان به کار و تلاش بازگشت، اما با یک شرط بسیار مهم: "اذکروا الله کثیراً"، یعنی خدا را بسیار یاد کنید. این نشان میدهد که حضور قلب و یاد خدا باید در همه مراحل زندگی، حتی در اوج فعالیتهای دنیوی، حفظ شود. مفهوم «غفلت» در قرآن به معنای بیخبری و بیتوجهی به واقعیات مهم زندگی، به ویژه حقایق الهی و روز قیامت است. قرآن مکرراً انسانها را از غفلت برحذر میدارد. در سوره نور آیه ۳۷، خداوند مردانی را ستایش میکند که "نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات بازنمیدارد." این آیه یک معیار طلایی ارائه میدهد: نه خودِ کار، بلکه میزان تأثیر آن بر رابطه انسان با خدا اهمیت دارد. مؤمن واقعی کسی است که در اوج فعالیتهای اقتصادی نیز از یاد پروردگارش غافل نمیشود و نماز و زکاتش را به جای میآورد. این نشاندهنده تعادل و بلوغ روحی است که میتواند بین نیازهای مادی و معنوی هماهنگی ایجاد کند. غفلت از خدا معمولاً زمانی رخ میدهد که دنیا به هدف اصلی تبدیل شود، نه وسیلهای برای رسیدن به آخرت. سوره تکاثر به زیبایی این خطر را بیان میکند: "أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ." (فزونخواهی و مسابقه در گردآوری مال و مقام شما را از یاد خدا غافل کرد، تا آنکه به گورستانها رفتید.) این آیات هشدار میدهند که رقابت در افزایش ثروت و مقام میتواند انسان را چنان سرگرم کند که هدف نهایی زندگی را فراموش کرده و ناگهان خود را در آستانه مرگ بیابد، در حالی که برای آخرت خود توشهای برنداشته است. بنابراین، راه حل قرآنی نه در ترک دنیا و کار، بلکه در «تعدیل» و «هدفمند کردن» آن است. کار باید در جهت رضایت الهی و کسب روزی حلال باشد تا بتوان از آن در مسیر خیر و صلاح استفاده کرد. یاد خدا (ذکرالله) باید در تمام شئون زندگی جاری باشد. این یادآوری شامل نمازهای پنجگانه، تلاوت قرآن، ذکر و دعا، تفکر در آیات الهی و شکرگزاری از نعمتها میشود. یک کارگر، کشاورز یا تاجر میتواند در حین کار خود نیز به یاد خدا باشد؛ با صداقت در معامله، رعایت حقوق دیگران، پرهیز از ظلم و کلاهبرداری، و با نیت کمک به خانواده و جامعه، کار خود را به عبادتی بزرگ تبدیل کند. همچنین، قرآن بر این نکته تأکید دارد که زندگی دنیا فقط یک گذرگاه است و سرای اصلی، آخرت است. در سوره قصص آیه ۷۷ میفرماید: "و با آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بجوی و بهرهات را از دنیا فراموش مکن." این آیه یک چارچوب جامع ارائه میدهد: دنیا وسیلهای برای آخرت است و انسان نباید تمام هم و غم خود را صرف آن کند، اما نباید هم به کل آن را رها کند. بلکه باید به گونهای از دنیا بهرهمند شود که به آخرت او لطمهای وارد نشود. در نهایت، میتوان گفت که هر میزان از کار، اگر با نیت الهی، رعایت حدود شرعی و حفظ ارتباط با خداوند همراه باشد، نه تنها عامل غفلت نیست، بلکه میتواند خود ابزاری برای تقرب به خدا باشد. آنچه خطرناک است، تبدیل شدن کار به بت و فراموشی خداوند است. انسان باید همواره مراقب قلب خود باشد تا مبادا تعلقات دنیوی، از جمله شغل و ثروت، حجابی بین او و خالقش ایجاد کند. یاد خدا، اولویت دادن به عبادات، و نگاه ابزاری به دنیا، سدهای محکمی در برابر غفلت خواهند بود و به انسان کمک میکنند تا هم در دنیا به بهترین شکل زندگی کند و هم سعادت آخرت را تضمین نماید.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چون برای نماز در روز جمعه بانگ داده شود، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را واگذارید؛ این برای شما بهتر است اگر میدانید.
و چون نماز به پایان رسد، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بجویید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.
مردانی که نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات بازنمیدارد؛ از روزی میترسند که دلها و دیدگان در آن دگرگون میشوند.
فزونخواهی (و مسابقه در گردآوری مال و مقام) شما را غافل کرد،
تا آنکه به دیدار گورها رفتید (و مرگتان فرا رسید).
در روزگاری نه چندان دور، تاجری سختکوش به نام بهرام در شهر شیراز زندگی میکرد. او چنان در کسب و کار خود غرق شده بود که از سپیدهدم تا غروب، و گاه تا نیمهشب، به شمارش سکهها و بستن قراردادها مشغول بود. ثروت او هر روز بیشتر میشد، اما آرامآرام، از خانواده، دوستان و از همه مهمتر، از نمازها و یاد خدا غافل گشت. قلبش که روزگاری پر از آرامش معنوی بود، اکنون زیر بار سنگین نگرانیهای دنیوی سنگین شده بود. شبی سرد، درویشی سالخورده که از آن حوالی میگذشت، بهرام را دید که تنها زیر نور کمسوی چراغ، مشغول کار است، در حالی که همه مغازهها بسته بودند. درویش با صدایی آرام و مهربان ندای داد: «ای بهرام، برای جسمت چه بسیار میاندوزی، اما برای روحت چه میاندوزی؟» بهرام که از شنیدن این صدا ناگهان شوکه شده بود، سر بلند کرد و برای اولین بار پس از مدتها، عمیقاً به فکر فرو رفت. او دریافت که در حالی که خزانههایش پر بود، روحش تهی از نور و آرامش شده است. از آن روز به بعد، بهرام همچنان به تجارت خود با جدیت ادامه داد، اما آموخت که زمان مشخصی را برای وظایف معنوی، خانواده و شکرگزاری از نعمتهای موجود اختصاص دهد. او فهمید که رفاه واقعی، تعادلی میان تلاش دنیوی و یاد مداوم خداوند است. پس از آن، بهرام نه تنها در تجارت خود موفقتر شد، بلکه آرامش و برکتی را در زندگی یافت که هیچ ثروتی به او نداده بود.