قرآن مستقیماً واژه "خوشحالی" را به کار نمیبرد، اما با آموزههایی چون یاد خدا، شکرگزاری، صبر و عمل صالح، راه رسیدن به آرامش درونی و سعادت پایدار را نشان میدهد. این اصول به "حیات طیبه" و طمأنینه قلب منجر میشوند.
قرآن کریم، کتاب هدایت و نور، نه تنها به مسائل عبادی و احکام فقهی میپردازد، بلکه نقشهای جامع برای زندگی انسان ارائه میدهد که در آن راهکارهایی برای دستیابی به آرامش درونی، رضایت خاطر و در نهایت، سعادت حقیقی، چه در دنیا و چه در آخرت، نهفته است. در واقع، قرآن مستقیماً واژه "چگونه خوشحال باشیم" را به کار نمیبرد، اما اصول و مبانیای را تبیین میکند که با رعایت آنها، انسان به حالتی از "حیات طیبه" (زندگی پاک و نیکو) و "طمأنینة القلب" (آرامش قلب) دست مییابد که همان مفهوم عمیق خوشبختی و سعادت است. این سعادت، سطحی و زودگذر نیست، بلکه ریشهدار و پایدار است، زیرا مبتنی بر ارتباط صحیح با خالق و درک هدف آفرینش است. این آموزهها فراتر از تکنیکهای روانشناختی صرف هستند و به بنیانهای وجودی انسان و رابطه او با هستی میپردازند. قرآن به انسان یادآوری میکند که او مخلوقی هدفمند است و رضایت واقعی در همسویی با اراده الهی و فطرت پاک انسانی نهفته است. یکی از محوریترین آموزههای قرآن برای دستیابی به این آرامش، یاد خداست. خداوند در سوره رعد، آیه ۲۸ میفرماید: "الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" (همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد). این آیه، کلید اصلی رضایت و آرامش درونی را معرفی میکند. یاد خدا فقط شامل ذکر لفظی نیست، بلکه شامل تفکر در آیات الهی، نماز، تلاوت قرآن، و عمل به دستورات اوست. وقتی انسان خدا را محور زندگی خود قرار میدهد و به قدرت، حکمت و مهربانی او توکل میکند، از اضطرابها و نگرانیهای ناشی از تعلقات دنیوی رها میشود. او میداند که همه امور در دست خداست و او بهترین تدبیرکننده است. این توکل بیشائبه، بار سنگین تلاش برای کنترل تمام جوانب زندگی را از دوش انسان برمیدارد و او را با یک حس امنیت و آرامش عمیق پر میکند، حتی در مواجهه با چالشهای بزرگ. راهکار دیگر، شکرگزاری و سپاس از نعمات الهی است. قرآن بارها به مؤمنان سفارش میکند که شاکر باشند. شکرگزاری دیدگاه انسان را نسبت به زندگی تغییر میدهد؛ به جای تمرکز بر نداشتهها و کمبودها، فرد به فراوانی نعمات توجه میکند و این نگرش مثبت، منبع بزرگی از شادی و رضایت است. شکرگزاری باعث میشود انسان زیباییها و برکات کوچکی را که ممکن است نادیده بگیرد، ببیند و قدردان آنها باشد، که خود به تقویت روحیه مثبت کمک شایانی میکند. حتی در مواجهه با سختیها، صبر و استقامت نیز از آموزههای کلیدی قرآن است. خداوند در سوره بقره، آیه ۱۵۳ میفرماید: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ" (ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است). صبر نه به معنای منفعل بودن یا دست کشیدن از تلاش، بلکه به معنای پایداری و استقامت در برابر مشکلات با توکل بر خداست. این رویکرد، انسان را از ناامیدی و یأس نجات داده و به او توانایی میدهد تا با چالشها کنار بیاید و حتی از آنها درس بگیرد و رشد کند. این فرآیند، خود منبعی از قدرت و خودباوری است که به خوشبختی پایدار منجر میشود. علاوه بر این، قرآن به اهمیت عمل صالح و نیکی به دیگران تأکید دارد. در سوره نحل، آیه ۹۷ آمده است: "مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ" (هر کس کار شایستهای انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، در حالی که مؤمن باشد، پس او را [در دنیا] به زندگی پاک و نیکویی زنده خواهیم داشت و [در آخرت] پاداش آنها را به بهترین وجه آنچه انجام میدادند، خواهیم داد). نیکی به مردم، احسان به والدین، رعایت حقوق یتیمان و نیازمندان، و گسترش عدالت، نه تنها جامعه را اصلاح میکند، بلکه به خود فرد نیز احساس ارزشمندی، هدفمندی و رضایت درونی میبخشد. دیدن تأثیر مثبت اعمالت بر زندگی دیگران، منبع عمیقی از خوشحالی است که هیچ لذت مادی نمیتواند با آن برابری کند. این احساس ارتباط و خدمت به خلق، یک حس عمیق از کمال و سعادت را به ارمغان میآورد. قرآن همچنین به انسان میآموزد که دنیا فانی است و دلبستگی بیش از حد به آن، سرچشمه غم و اندوه است. در سوره حدید، آیه ۲۰، دنیا را به بازی و سرگرمی تشبیه میکند که در نهایت رو به زوال میرود. با درک این حقیقت، انسان کمتر تحت تأثیر نوسانات دنیوی قرار میگیرد و قلب او به سوی هدف والاتری یعنی آخرت و رضایت الهی متمایل میشود. این دیدگاه، انسان را از اضطرابِ از دست دادنها رها میکند و به او آرامشی میدهد که حتی در مواجهه با سختیهای مادی نیز پایدار است. وقتی ارزشهای پایدار و ابدی جایگزین ارزشهای متغیر و فناپذیر دنیا میشوند، روح انسان به آرامش میرسد و از تلاطمهای زندگی رهایی مییابد. در نهایت، میتوان گفت که قرآن، خوشبختی را در رضایت الهی و آرامش قلبی ناشی از ایمان و عمل صالح میداند. این خوشبختی با پیروی از دستورات الهی، یاد دائمی خدا، شکرگزاری، صبر، نیکی به خلق و عدم دلبستگی افراطی به دنیا به دست میآید. این مسیری است که انسان را از رنجهای درونی میرهاند و او را به سوی یک زندگی پرمعنا و سرشار از طمأنینه هدایت میکند. این همان سعادت جاودانی است که مؤمنان در هر شرایطی آن را تجربه میکنند و لذت آن از هر لذت دنیوی فراتر است. پس، پاسخ این است که بله، قرآن به ما چگونگی دستیابی به نوعی عمیقتر و پایدارتر از "خوشحالی" را میآموزد که ریشه در ایمان و ارتباط با خالق دارد و منجر به "حیات طیبه" میشود. این آموزهها، بیش از آنکه تکنیکهای روانشناختی باشند، دستورالعملهایی برای ساختن یک زندگی معنوی و اخلاقی هستند که ثمره آن، آرامش و رضایت واقعی است. این آرامش، حتی در مواجهه با چالشها و سختیهای زندگی نیز پابرجا میماند و مؤمن را از غرق شدن در یأس و ناامیدی حفظ میکند. قرآن با تأکید بر توحید، عدل، تقوا، و اخلاق حسنه، پایههای سعادتمندی واقعی را بنا مینهد و راه رسیدن به قلبی مطمئن و روحی آرام را نشان میدهد.
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است.
هر کس کار شایستهای انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، در حالی که مؤمن باشد، پس او را [در دنیا] به زندگی پاک و نیکویی زنده خواهیم داشت و [در آخرت] پاداش آنها را به بهترین وجه آنچه انجام میدادند، خواهیم داد.
و سست نشوید و غمگین نگردید، در حالی که شما برترید اگر مؤمن باشید.
شنیدم که فقیری درویشمسلک، هرچند جامهاش پاره و بسترش خاک بود، اما دلی آسوده داشت و هر بامداد با لبخند برمیخاست و خدا را شکر میکرد. روزی پادشاهی از کنار او گذشت و از حال او پرسید. درویش گفت: "پادشاها، آسایش من در گرو دل آسوده است نه خزانه پر. تو با این همه ثروت و قدرت، هر شب از بیم دشمن و از دست دادن ملک، خواب از چشمت میرود، اما من فارغ از هر تعلق، هر شب به خواب میروم و هر صبح با یاد خدا بیدار میشوم و این برای من بالاترین خوشبختی است." پادشاه از سخن او عبرت گرفت و دریافت که سعادت حقیقی در قناعت و یاد خداست، نه در افزونی مال و جاه.