برای یافتن خدا در رفتار، باید با تقوا و آگاهی دائمی از حضور او، اعمال خود را از جمله نیکی به خلق و رعایت عدالت، خالصانه و به بهترین وجه انجام دهیم. این تبدیل زندگی روزمره به عبادت، موجب آرامش و قرب الهی میشود.
یافتن خداوند تنها محدود به لحظات عبادت و نیایش نیست؛ بلکه حضور الهی را میتوان در تار و پود زندگی روزمره، در هر حرکت و سکون، در هر انتخاب و عملی مشاهده کرد. قرآن کریم بارها و بارها تأکید میکند که ایمان راستین نه تنها به اقرار زبانی و عبادات آیینی، بلکه به عمل صالح گره خورده است. در حقیقت، هر عملی که با نیت خالصانه و در مسیر رضای الهی انجام شود، خود نوعی عبادت و حضور در محضر حق است. این رویکرد، زندگی مؤمن را به یک محراب وسیع تبدیل میکند که در هر گوشه آن میتوان نشانههای خداوند را یافت. یکی از مهمترین مفاهیم قرآنی در این زمینه، «تقوا» است. تقوا به معنای پرهیزگاری صرف نیست؛ بلکه به معنای یک آگاهی دائمی و هوشیاری قلبی نسبت به حضور و نظارت خداوند در تمام شئون زندگی است. وقتی انسان با این دیدگاه زندگی میکند، هر عملی، از کوچکترین تصمیمگیری تا بزرگترین انتخابها، تحت تأثیر این آگاهی قرار میگیرد. اگر من آگاه باشم که خداوند حاضر و ناظر است، طبیعتاً در گفتار، کردار، معاملات، و روابطم با دیگران، مراقبت و دقت بیشتری خواهم داشت. این تقواست که منجر به «احسان» میشود؛ احسان یعنی نیکی کردن و کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دادن، به گونهای که گویی خدا را میبینی، و اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند. این بالاترین مرتبه حضور خداوند در عمل است که انسان در صدد است تا اعمالش را به حد کمال برساند و آن را مطابق با رضای الهی انجام دهد. قرآن مجید در آیات متعددی به اهمیت «عمل صالح» تأکید میکند. عمل صالح نه فقط نماز و روزه، بلکه شامل گستره وسیعی از رفتارهای اخلاقی و اجتماعی میشود. کمک به نیازمندان، رعایت عدالت در قضاوت و معامله، صداقت در گفتار، وفای به عهد، بردباری در برابر سختیها، شفقت نسبت به خلق خدا، و حتی مراقبت از محیط زیست، همه و همه جلوههایی از عمل صالح هستند. وقتی انسانی با این نیت که «خداوند مرا میبیند و دوست دارد که من اینگونه رفتار کنم»، به دیگران کمک میکند یا عدالت را برقرار میسازد، در واقع در حال یافتن خدا در اعمال خود است. این اعمال نه تنها به او پاداش اخروی میبخشند، بلکه آرامش و معنایی عمیق به زندگی دنیوی او میدهند. برای مثال، در سوره مبارکه اسراء (آیه 23 و 24)، خداوند پس از امر به پرستش یگانه خود، بلافاصله به نیکی به پدر و مادر سفارش میکند. این نشان میدهد که ارتباط با خالق، جدای از ارتباط با مخلوق نیست و خدمت به والدین، یکی از بالاترین مظاهر پرستش و قرب الهی است. یا در سوره الرحمن، پس از ذکر نعمتهای بیشمار الهی، این سوال مکرر مطرح میشود: «فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ؟» (پس کدامین نعمت پروردگارتان را انکار میکنید؟) این تذکر دائمی به نعمات، ما را وامیدارد که نه تنها شکر زبانی، بلکه شکر عملی داشته باشیم؛ یعنی از نعمتها در راه صحیح و برای رضای خدا استفاده کنیم. استفاده صحیح از نعمت عقل در تفکر، از نعمت مال در بخشش، از نعمت قدرت در یاری مظلوم، همه اینها مصادیق یافتن خدا در اعمال روزمره هستند. رفتار ما با دیگران، بازتابی از ایمان ما به خداست. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند بر خلق خود رحم نمیکند، مگر کسی که بر بندگانش رحم کند.» این حدیث، پیوند عمیق بین رحمت الهی و رحمت انسانی را نشان میدهد. وقتی ما با دیگران با مهربانی، انصاف و احترام رفتار میکنیم، در واقع صفات الهی را در وجود خود متجلی میسازیم و به خدا نزدیک میشویم. برخورد با همسایگان، همکاران، و حتی غریبهها، فرصتی برای ابراز تقوا و احسان است. صبر در برابر ناملایمات، گذشت از خطای دیگران، و کنترل خشم، همه رفتارهایی هستند که نشاندهنده تسلیم بودن در برابر اراده الهی و اعتماد به حکمت اوست. علاوه بر این، مسئولیتپذیری در کارها، پایبندی به تعهدات، و انجام وظایف به بهترین شکل ممکن، نیز از مصادیق یافتن خدا در اعمال است. یک کارگر، دانشجو، یا کارمندی که کار خود را با صداقت و دقت انجام میدهد، با این نیت که خداوند او را میبیند و از او انتظار انجام صحیح وظایف را دارد، در واقع در حال عبادت است. طلب روزی حلال، دوری از فساد و ربا، و شفافیت در معاملات مالی، همگی جنبههایی از زندگی هستند که میتوانند بستر حضور خدا باشند. این دیدگاه، نه تنها زندگی را هدفمند و معنادار میکند، بلکه به انسان آرامش و رضایت درونی میبخشد، زیرا میداند که هر نفس و هر قدمش در مسیر رضای خالق است. در نهایت، یافتن خدا در رفتار، به معنای زیستن با «اخلاق الهی» است. اخلاقی که ریشه در توحید دارد و انسان را به سوی کمال انسانی سوق میدهد. هرگاه گامی برمیداریم، سخنی میگوییم، یا تصمیمی میگیریم، میتوانیم از خود بپرسیم: «آیا این عمل، مورد پسند پروردگارم است؟» این پرسش و مراقبت دائمی، زندگی ما را به یک عبادت مستمر و همهجانبه تبدیل میکند. بدین ترتیب، خداوند نه تنها در محراب دعا، بلکه در تمام لحظات زندگی و در هر رفتار ما، حضوری پررنگ و پرمعنا خواهد یافت.
نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب بگردانید، بلکه نیکوکاری آن است که کسی به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورد و مال را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و سائلان و در [آزادی] بردگان ببخشد و نماز را برپا دارد و زکات بدهد؛ و کسانی که هرگاه پیمانی ببندند، به پیمان خود وفا کنند؛ و آنان که در سختی و زیان و به هنگام جنگ، شکیبا باشند. اینانند کسانی که راست گفتهاند و اینانند همان پرهیزکاران.
همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از فحشا و منکر و ستمگری بازمیدارد. شما را پند میدهد، باشد که متذکر شوید.
سوگند به عصر [زمان].
که انسان در زیان و خسران است،
مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق سفارش کردند و به شکیبایی توصیه نمودند.
آوردهاند که در دوران سعدی، مردی بود که هر روز به مسجد میرفت و نماز میخواند و تسبیح میچرخاند، و به ظاهر بسیار پارسا بود. اما همسایهای داشت که پیر و بیمار بود و به کمک نیاز داشت، و این مرد به او توجهی نمیکرد. روزی سعدی از کنار خانه آن همسایه میگذشت و دید که مردی دیگر، که کمتر به مسجد میآمد و کمتر حرف از دین میزد، مشغول کمک به پیرمرد است؛ برایش آب آورده و خانه را مرتب میکند. سعدی با لبخندی گفت: «به راستی، خداوند در کجای این اعمال حاضر است؟ نه در آن زبان که فقط دعایش میکرد، بلکه در دستی که یاری میرساند و قلبی که میبخشید. عبادت حقیقی، مهرورزی و دستگیری است، نه تنها حرف و نماز!»