یافتن خدا در هیاهوی دنیا، سفری درونی است. با یاد خدا، تفکر در آفرینش، و انجام عبادات و نیکی به دیگران، قلب به آرامش میرسد و حضور الهی ادراک میشود.
در دنیای پرشتاب و پرهیاهوی امروز که با انواع و اقسام دغدغههای مادی و فکری احاطه شدهایم، اغلب این سؤال پیش میآید که چگونه میتوانیم در این آشوب و سردرگمی، به آرامش و اتصال با ذات حق دست یابیم؟ آیا خدا واقعاً «گم شده» است که ما به دنبال یافتن او باشیم، یا این هیاهو صرفاً حجابی بر دیدگان ما افکنده است؟ قرآن کریم با کلام نورانی خود، راه را به روشنی به ما نشان میدهد و تأکید میکند که خداوند نه تنها گم نشده، بلکه همواره حاضر، ناظر و نزدیکتر از آنچه تصور میکنیم به ماست. یافتن خدا در میان شلوغیهای زندگی، بیش از آنکه یک جستجوی بیرونی باشد، سفری درونی است؛ سفری برای بیدار کردن فطرت، پاکسازی قلب و تمرین حضور. این مسیر، مستلزم شناخت عمیقتر از ذات الهی، توجه به نشانههای او در هستی و تعهد به اعمالی است که ما را به او نزدیکتر میکند. یکی از اساسیترین آموزههای قرآنی در این زمینه، مفهوم «قرب الهی» است. خداوند متعال در سوره ق آیه ۱۶ میفرماید: «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم). این آیه به وضوح بیان میکند که خدا در دوردستها نیست، بلکه در عمق وجود ما و در هر لحظه از زندگی ما حضور دارد. پس چالش، یافتن خدا نیست، بلکه درک این حضور و کنار زدن غبار غفلت از دیدگان دل است. هیاهوی دنیا، اغلب از جنس دلبستگیهای مادی، جاهطلبیهای بیپایان و نگرانیهای بیاساس است که حجابی بین ما و این حضور دائمی ایجاد میکند. برای کنار زدن این حجاب، لازم است که به درون خود بازگردیم و به نشانههای خدا در آفاق و انفس توجه کنیم. قرآن مجید ما را به «تدبر» و «تفکر» در آفرینش فرامیخواند. در سوره آل عمران آیه ۱۹۱، وصف مؤمنان چنین آمده است: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (همان کسانی که ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده، خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند). هر ذره از هستی، از کوچکترین سلول تا پهناورترین کهکشانها، گواهی بر قدرت، حکمت و زیبایی خالق است. توجه به نظم بینظیر طبیعت، شکوفایی گلها، عظمت کوهها، حرکت ابرها و جریان آب، همگی میتوانند پنجرهای به سوی معرفت الهی باشند. وقتی با نگاهی ژرف به این نشانهها مینگریم، در واقع خدا را در تجلیاتش مییابیم و قلبمان به سوی او کشیده میشود. این تفکر عمیق و آگاهانه، نه تنها ذهن را آرام میکند، بلکه روح را نیز تعالی میبخشد و از هیاهوی بیرونی فاصله میگیرد. یکی از مؤثرترین و ملموسترین راهها برای یافتن خدا در میان شلوغیها، برقراری ارتباط مداوم از طریق «عبادات» است. نماز، به عنوان ستون دین و معراج مؤمن، لحظاتی را برای ما فراهم میآورد که از قید و بندهای دنیا رها شده و به طور مستقیم با پروردگار خود سخن بگوییم. در نماز، با تمرکز بر کلمات و معانی، ذهن از پراکندگی نجات یافته و قلب متوجه مبدأ هستی میشود. این اتصال روزانه، همچون دوشی روحانی است که روح را پاکیزه میکند و آرامش عمیقی به ارمغان میآورد. خداوند در سوره بقره آیه ۱۵۳ میفرماید: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید). نماز، نه تنها راهی برای درخواست یاری است، بلکه خود راهی برای یافتن حضور الهی در لحظه است. همراه با نماز، «ذکر» یا یاد خدا، کلید آرامش قلبهاست. در سوره رعد آیه ۲۸ میخوانیم: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد). ذکر، تنها به تکرار کلمات خاصی محدود نمیشود، بلکه شامل هرگونه یادآوری قلبی، زبانی و عملی از خداوند است. این میتواند شامل تلاوت قرآن، تسبیح، حمد، تکبیر، و حتی صرفاً توجه به حضور الهی در همه امور باشد. هرچه ذکر خداوند در زندگی ما پررنگتر باشد، هیاهوی دنیا کمتر میتواند آرامش ما را برهم زند. ذهن و قلب مشغول به یاد خدا، جایی برای وسوسهها و نگرانیهای بیاساس دنیوی نمیگذارد. این یادآوری مداوم، ما را به سمت یک زندگی معنادارتر و هدفمندتر سوق میدهد. علاوه بر این، «خدمت به خلق» و «نیکی به دیگران» نیز از راههایی است که انسان را به خدا نزدیک میکند. خداوند در قرآن به کرات بر احسان و نیکی تأکید میکند. وقتی با نیت خالص به دیگران کمک میکنیم، در حقیقت در مسیر رضایت الهی گام برمیداریم و در وجود نیازمندان، تجلیات رحمت و عظمت الهی را مشاهده میکنیم. حضرت علی (ع) فرمودهاند: «خداوند را در دلهای شکسته بجویید.» این جمله به خوبی نشان میدهد که شفقت و همدردی با بندگان خدا، راهی مستقیم به سوی خداست. پرداخت زکات، صدقه، دستگیری از یتیمان و فقرا، و هرگونه عمل خیری که با نیت الهی انجام شود، انسان را به منبع اصلی خیر و برکت، یعنی خداوند، متصل میسازد. برای یافتن خدا در میان هیاهو، لازم است که از «دلبستگیهای بیش از حد به دنیا» پرهیز کنیم. دنیا مزرعه آخرت است و نباید هدف نهایی زندگی باشد. قرآن کریم در سوره حدید آیه ۲۰ میفرماید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» (بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی شما در میان خود و افزونطلبی در اموال و فرزندان است). این آیه هشداری است برای اینکه ارزشهای مادی و ظواهر دنیوی، ما را از هدف اصلی آفرینش و ارتباط با خالق بازندارد. رها کردن وابستگیهای نفسانی و مادی، به معنی دست کشیدن از تلاش برای یک زندگی خوب نیست، بلکه به معنای نگاه واقعبینانه به ماهیت زودگذر دنیا و اولویت دادن به ارزشهای پایدار اخروی است. وقتی قلب از وابستگیهای دنیوی رها شود، فضای بیشتری برای نور الهی پیدا میکند. «صبر» و «استقامت» در برابر مشکلات و چالشها نیز راهی برای یافتن خداست. در لحظات دشوار، وقتی به نظر میرسد همه درها بسته است، توکل و پناه بردن به خداوند، نه تنها آرامشبخش است، بلکه منجر به درک عمیقتری از حکمت الهی میشود. آزمایشها و بلاها، فرصتهایی هستند تا ما را به سوی خدا سوق دهند و قدرت و یاری او را به ما بشناسانند. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (قطعا خداوند با صابران است)؛ این همراهی، همان حضور و یاری الهی است که در دل سختیها، خود را نمایان میسازد. در نهایت، یافتن خدا در میان هیاهوی دنیا، یک فرآیند مستمر از «خودسازی» و «پاکسازی درون» است. قلبی که از کبر، حسد، ریا و دیگر رذائل اخلاقی پاک شود، آینهای شفافتر برای انعکاس نور الهی خواهد بود. تهذیب نفس و تلاش برای کسب فضایل اخلاقی، راهی است برای نزدیک شدن به صفات الهی و در نتیجه، درک بهتر ذات او. این مسیر، سفری بیپایان است که هر قدم در آن، انسان را به سرچشمه آرامش و معنا نزدیکتر میکند. با رعایت این اصول قرآنی – توجه به حضور دائمی خداوند، تفکر در آفرینش، برقراری ارتباط از طریق عبادات، یاد دائمی او، خدمت به خلق و رهایی از دلبستگیهای مادی – میتوان در میان هرج و مرج دنیا، آرامش حقیقی و حضور الهی را تجربه کرد. این حضور، نه تنها به زندگی معنا میبخشد، بلکه انسان را به سمت سعادت ابدی هدایت میکند.
و ما انسان را آفريديم و آنچه را كه نفس او وُسوسه میكند، میدانيم؛ و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
همان کسانی که ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده، خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند:) پروردگارا! این را بیهوده نیافریدهای، تو پاک و منزهی، پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.
همان کسانی که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
یکی از مریدان سعدی شیرازی پرسید: "ای استاد سخن، چگونه میتوان در این بازار پرهیاهوی دنیا، گوهری چون آرامش و وصل به حق را یافت؟" سعدی لبخندی زد و گفت: "آوردهاند که در دوران گذشته، بازرگانی ثروتمند در شهر بغداد زندگی میکرد. مال و مکنت فراوان داشت اما دائم در تشویش و اضطراب بود. از هر حکیمی در پی آرامش گشت و به هر گوشه دنیا سفر کرد؛ اما آرامش را نیافت. روزی به دهی دورافتاده رسید و درویشی را دید که با لباسی ساده در گوشهای نشسته و با آرامش کامل مشغول ذکر بود. بازرگان از او پرسید: 'ای درویش، تو چگونه در این فقر و بینوایی، چنین آسوده و بیغم زندگی میکنی در حالی که من با این همه ثروت، یک لحظه آرامش ندارم؟' درویش آهی کشید و گفت: 'ای خواجه، تو به دنبال خدا در مال و مقام و سفرهای دوردست میگردی، اما من او را در دل خویش و در یاد دائمش یافتهام. هیاهوی دنیا تو را از خودت دور کرده است. اگر به درون خود بنگری و غبار تعلقات را از دل بزدایی، خواهی دید که او از رگ گردن به تو نزدیکتر است و آرامش را در همانجا خواهی یافت، نه در بازارهای پرغوغا.' بازرگان از این سخن درویش متاثر شد و راه زندگیاش را تغییر داد و دریافت که خدا و آرامش درونی، نه در بیرون، که در صیقل دادن آینه دل است.