برای همسو کردن خواسته با خواست خدا، باید به فرامین الهی پایبند بود، تزکیه نفس داشت و در هنگام تردید، با دعا، استخاره و مشورت، از خداوند یاری خواست و به تقدیر او رضایت داد.
پاسخ به این پرسش که «چطور بفهمم خواستهام با خواست خدا یکی است؟» یکی از بنیادیترین و عمیقترین دغدغههای هر انسان مؤمن و جوینده حقیقت است. این پرسش در واقع کلید رسیدن به آرامش درونی و موفقیت حقیقی در دنیا و آخرت است. در آموزههای قرآنی و اسلامی، مسیر رسیدن به این همسویی، نه یک فرمول ساده، بلکه یک فرآیند معنوی و عملی است که نیازمند درک عمیق، تلاش مداوم و توکل خالصانه است. خواست خدا، تجلی حکمت بیپایان و علم مطلق اوست که همواره خیر و صلاح بندگان را در بر دارد، حتی اگر در ظاهر و در نگاه محدود ما، خلاف خواستههای آنی و زودگذر ما باشد. این درک اساسی، مبنای اصلی تعامل ما با خواستههایمان و چگونگی همسو کردن آنها با اراده الهی است؛ چرا که خداوند خیر مطلق و علیم به تمامی زوایای هستی است و هر آنچه برای ما مقدر میکند، از سر لطف و حکمت بینهایت اوست، حتی اگر فهم ما در لحظه، آن را درک نکند. برای فهمیدن اینکه خواستهمان با خواست الهی همسوست یا خیر، ابتدا باید درک کنیم که اساساً خواست خدا چیست. خواست الهی را میتوان در چند بعد اصلی شناسایی کرد: 1. فرامین و نواهی الهی (شریعت): اساسیترین و واضحترین راه شناخت خواست خدا، توجه و التزام به آیات قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. هر آنچه خداوند به آن امر کرده و از آن نهی فرموده، به روشنی نشاندهنده اراده او برای سعادت و رستگاری بشر است. بنابراین، هر خواستهای که با احکام و ارزشهای رفیع اسلامی مانند عدالت، صداقت، احسان، نیکی به والدین، پرهیز از ظلم، ربا، دروغ و غیبت در تعارض باشد، قطعاً با خواست الهی همسو نیست و حتی ممکن است انسان را از مسیر حق دور کند. برعکس، اگر انسان به دنبال خواستهای باشد که او را به انجام واجبات نزدیکتر کند، به ترک محرمات یاری رساند، یا به تقویت فضائل اخلاقی منجر شود، در واقع در مسیر خواست خدا گام برداشته است. این قاعده شامل تمامی ابعاد زندگی میشود؛ از مسائل اخلاقی و عبادی گرفته تا تصمیمات مالی، اجتماعی و فردی. برای مثال، کسب روزی حلال، کمک به نیازمندان با نیت خالصانه، تلاش برای برقراری صلح و آشتی میان مردم، و دوری از هر گونه فساد مالی و اخلاقی، نمونههایی بارز از خواستههای همسو با اراده الهی هستند که رضایت پروردگار را در پی دارند. 2. تزکیه نفس و رشد معنوی: خداوند از بندگانش میخواهد که به پاکیزگی روح و رشد و تعالی معنوی دست یابند. این هدف غایی خلقت انسان است. بنابراین، هر خواستهای که انسان را به خدا نزدیکتر کند، ایمان او را تقویت بخشد، اخلاق او را نیکو سازد، و او را به سمت خودسازی و کمال سوق دهد، با خواست خدا هماهنگ است. این شامل تمایل به یادگیری علوم مفید (به ویژه علوم دینی که معرفتافزا هستند)، خودداری از گناهان و لغزشها، تقویت تقوا (خداترسی و پرهیزگاری در تمام شئون زندگی)، و تلاش برای بهبود روابط انسانی و خدمت به خلق میشود. قرآن کریم بارها و بارها به اهمیت تزکیه نفس و جایگاه بیبدیل تقوا اشاره میکند و آن را ملاک برتری انسانها بر یکدیگر قرار میدهد. تقوا به انسان بصیرتی میدهد تا در پیچیدگیهای زندگی، راه درست را از نادرست تشخیص دهد و خواستههای خود را با چراغ هدایت الهی تنظیم کند. 3. دعا و استخاره: یکی از قدرتمندترین و مؤثرترین ابزارها برای همسو کردن خواستهها با اراده الهی، دعا و توکل خالصانه است. وقتی انسان در برابر انتخابها و تصمیمات مهم زندگی قرار میگیرد و راه را مبهم مییابد، میتواند با قلبی خاشع، روحی متواضع و نیتی خالص از خداوند یاری بجوید. دعای استخاره، یکی از روشهای معتبر و مستحب در اسلام است که به فرد کمک میکند تا در هنگام تردید و سردرگمی، از خداوند راهنمایی و گشایش بخواهد. مفهوم استخاره این نیست که خداوند مستقیماً به شما «بله» یا «خیر» بگوید یا نشانهای واضح و قطعی در خواب ببینید، بلکه مسیر را برای آنچه خیر و صلاح شماست، هموار یا دشوار میکند. به عبارتی، پس از استخاره و با رعایت آداب آن، اگر کار با سهولت، گشایش و آرامش خاطر همراه شد، نشانهای از رضایت الهی و مصلحت است؛ و اگر با دشواری، موانع و دلنگرانی روبرو گشت، ممکن است اشارهای به عدم مصلحت باشد. البته این بدان معنا نیست که هر دشواری نشانه عدم خواست خداست، بلکه در کنار تلاش، بررسی و مشورت با خردمندان، به این حالت درونی و سیر امور نیز توجه میشود. 4. تفکر و تدبر در آیات آفاقی و انفسی: جهان هستی، کتاب بزرگی است که آیات و نشانههای الهی در آن متجلی است. تدبر در خلقت آسمانها و زمین، در نظام پیچیده طبیعت، در سرنوشت اقوام گذشته، و حتی در حوادث و اتفاقات روزمره زندگی فردی و اجتماعی میتواند به انسان کمک کند تا حکمت الهی را در پس تمامی وقایع و رویدادها درک کند. همچنین، شناخت خود و نیازهای حقیقی روح، انسان را به سوی خواستههایی سوق میدهد که با فطرت پاک و الهی او هماهنگ است و این فطرت، همان خواست خداست که در عمق وجود انسان نهاده شده. آیه ۲۱۶ سوره بقره به زیبایی این نکته را بیان میکند که «چهبسا چیزی را ناخوش بدارید در حالی که برای شما خیر است و چهبسا چیزی را دوست داشته باشید در حالی که برای شما شر است؛ و خدا میداند و شما نمیدانید.» این آیه درسی بزرگ برای تسلیم در برابر حکمت الهی، پذیرش آنچه مقدر میشود، و اعتماد به علم مطلق خداوند است، حتی اگر خلاف میل ظاهری و محدود ما باشد. 5. مشورت با اهل خرد و تجربه: اگرچه خواست خدا از طریق وحی، دعا و ارتباط قلبی شناخته میشود، اما خداوند به انسان عقل و قدرت مشورت نیز عطا کرده است. مشورت با افراد باتقوا، عالم و با تجربه که به اصول و ارزشهای دین پایبندند، میتواند به روشن شدن ابعاد مختلف یک تصمیم، کشف جنبههای پنهان آن و در نهایت، تشخیص همسویی آن با موازین شرعی، عقلی و مصلحت عمومی کمک کند. این مشورت، مکمل دعا و توکل است و نه جایگزین آن، و میتواند ابعاد عملی و اجتماعی خواستههای ما را با اراده الهی هماهنگ سازد. 6. پذیرش و توکل (صبر و شکر): پس از تمامی تلاشها، دعاها و مشورتها، آنچه رخ میدهد و سرانجام حاصل میشود، اراده و تقدیر الهی است. اگر خواستهای محقق شد، شکرگزاری و سپاس فراوان از خداوند، و اگر محقق نشد، صبر جمیل و رضایت قلبی به قضا و قدر الهی، نشاندهنده همسویی حقیقی قلب با اراده خداست. اینجاست که توکل به معنای واقعی خود را نشان میدهد؛ یعنی واگذاری نتیجه به خداوند با اطمینان کامل به حکمت و رحمت او. کسی که با اخلاص بر خدا توکل کند، خداوند او را کافی است و برایش راهی از جایی که گمان نمیبرد، فراهم میسازد، چنانکه در سوره طلاق، آیات ۲ و ۳ به آن اشاره شده است. در نهایت، همسو کردن خواستههای فردی با خواست الهی، فرآیندی پویا، مستمر و نیازمند مراقبه دائمی است. این امر نیازمند خودشناسی عمیق، بصیرت معنوی، تقوای عملی، و اطاعت از فرامین الهی در تمامی لحظات زندگی است. هرچه انسان به خداوند نزدیکتر شود، قلب او نورانیتر گشته و توانایی او در تشخیص آنچه مصلحت واقعی و خیر مطلق است، بیشتر میشود. رسیدن به این مرحله، به معنای واقعی کلمه، یافتن آرامش ابدی و کامیابی مطلق است، چرا که انسان در مسیر همان هدفی گام برمیدارد که خالقش برای او مقرر کرده و از آن راضی است. این مسیر نه تنها به رضایت الهی منجر میشود، بلکه سعادت دنیا و آخرت را نیز برای او به ارمغان میآورد.
جهاد بر شما مقرر شده است، در حالی که برای شما ناخوشایند است. و چهبسا چیزی را ناخوش بدارید و آن برای شما خیر باشد، و چهبسا چیزی را دوست داشته باشید و آن برای شما شر باشد؛ و خدا میداند و شما نمیدانید.
پس چون به سر رسیدِ عدهشان رسیدند، یا آنان را به شایستگی نگاه دارید یا به شایستگی از آنها جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه بگیرید، و گواهی را برای خدا برپا دارید. این است آنچه پند داده میشود هر که به خدا و روز آخرت ایمان دارد؛ و هر که از خدا پروا کند، خدا برای او راه برونرفتی قرار میدهد.
و او را از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد. و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است. قطعاً خدا کار خود را به انجام میرساند. به راستی خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.
حکایت است که در زمانهای قدیم، مردی پارسا و درویشمسلک، هر روز برای رزق حلال خود به بازار میرفت و تنها به آنچه خدا قسمت او کرده بود، قناعت میورزید. یک روز آرزو کرد که ای کاش ثروت زیادی داشتم تا میتوانستم مساجد بسازم و به فقرا کمک کنم. شبی در خواب دید که فرشتهای به او گفت: «خواست تو ارزشمند است، اما آیا میدانی خواست خدا چیست؟ خواست خدا آن است که قلب تو همیشه به یاد او باشد، نه به دنبال تجمع مال دنیا. گاهی آنچه میخواهی، اگر به تو داده شود، تو را از مسیر اصلی دور میکند و آنچه از آن میگریزی، خیر تو در آن است.» درویش بیدار شد و با خود اندیشید که چگونه خداوند در پس نرسیدن به خواستههای مادی، خیر و حکمت دیگری نهفته است. او به این نتیجه رسید که آرامش واقعی در تسلیم به تقدیر الهی و تلاش برای کسب رضای اوست، نه در برآورده شدن هر آرزویی که از ذهن میگذرد. او دانست که خواستهاش باید در راستای خواست پروردگار باشد، یعنی پاکی نیت، خدمت به خلق و تقوا. از آن پس، به جای آرزوی ثروت، آرزوی بصیرت کرد تا همیشه خواست خدا را مقدم بر خواست خود بداند و در هر حال، راضی و شاکر باشد.