برای اینکه از خدا فرار نکنیم، باید به یاد داشته باشیم که او همیشه نزدیک است و هرگز از رحمت او ناامید نشویم. از طریق نماز، ذکر، توبه و توکل به او، آرامش و اطمینان قلبی را پیدا خواهیم کرد.
حس اینکه از خدا فاصله گرفتهایم یا حتی از او «فرار» میکنیم، تجربهای انسانی و گاهی اوقات بسیار عمیق است که میتواند از احساس گناه، ناامیدی، یا غرق شدن در دغدغههای دنیوی ناشی شود. اما حقیقت این است که قرآن کریم به ما میآموزد که از خداوند مهربان هیچگاه نمیتوان فرار کرد، زیرا او از رگ گردن به ما نزدیکتر است و بر همه چیز آگاه و محیط است. مفهوم «فرار نکردن از خدا» در واقع به معنای یافتن آرامش در پناه او، روی آوردن به او در هر شرایطی، و حفظ ارتباط قلبی و عملی با مبدأ هستی است. قرآن راههای متعددی را برای تقویت این پیوند و از بین بردن حس فرار یا جدایی از خداوند نشان میدهد و به ما کمک میکند تا به جای گریز، به سوی آرامش و اطمینان در پناه او حرکت کنیم. اولین و شاید مهمترین گام برای اینکه از خدا «فرار» نکنیم، درک واقعی حضور دائمی و نزدیکی بیحد اوست. خداوند در قرآن به صراحت میفرماید: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق، آیه ۱۶)؛ یعنی «و ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.» این آیه به ما یادآوری میکند که خداوند نه تنها همیشه حاضر است، بلکه از هر فکر و نیتی در ذهن ما آگاه است. بنابراین، فرار فیزیکی از خدا بیمعناست؛ آنچه باید از آن جلوگیری کرد، فرار معنوی و قلبی است، فراری که ناشی از ناآگاهی، غفلت یا ترس بیمورد است. این نزدیکی باید مایهی آرامش و اطمینان خاطر باشد، نه ترس و وحشت. وقتی بدانیم که او همیشه شنوا و بیناست و هر لحظه ما را میبیند و صدایمان را میشنود، تمایل بیشتری به ارتباط و مناجات با او پیدا میکنیم، نه دوری و گریز. این باور که خداوند همیشه کنار ماست و به تمام جزئیات زندگی ما آگاه است، میتواند حس تنهایی و سرگردانی را از بین ببرد و ما را به سوی او جذب کند. دومین اصل، اهمیت «ذکر» یا یاد خداست. ذکر تنها به معنای گفتن کلمات خاص نیست، بلکه حضور قلب و یادآوری دائمی خداوند در تمام شئون زندگی است؛ از کارهای روزمره گرفته تا تصمیمات بزرگ. خداوند در سوره رعد میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد، آیه ۲۸)؛ یعنی «همانها که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد.» این آیه کلید اصلی رهایی از اضطراب، نگرانی و حس فرار است. وقتی قلب با یاد خدا آرام گیرد، دیگر نیازی به فرار از مشکلات، از گناهان گذشته یا از خود واقعیمان نمیبینیم. نماز، تلاوت قرآن، دعا و تسبیح، همگی اشکالی از ذکر هستند که به ما کمک میکنند تا دائماً در مدار الهی قرار داشته باشیم و از مسیر خارج نشویم. هرچه بیشتر خدا را یاد کنیم، حضور او را بیشتر حس میکنیم و این حضور، مانع از احساس تنهایی و تمایل به گریز میشود. همچنین، خداوند میفرماید: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ» (بقره، آیه ۱۵۲)؛ «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و شکر من بجا آورید و کفران نورزید.» این وعده الهی، انگیزهای قوی برای یاد دائمی اوست؛ زیرا یاد خدا از جانب او، به معنای رحمت، هدایت، دستگیری و توجه ویژه به بنده است که تمام راههای فرار را مسدود میکند. سومین گام، درک رحمت واسعه خداوند و باز بودن باب «توبه» است. بسیاری از اوقات، احساس گناه و شرمساری از خطاها باعث میشود که فرد گمان کند دیگر جایی برای بازگشت ندارد و به نوعی از خدا «فرار» کند، در حالی که همین احساس گناه میتواند نقطهی شروعی برای بازگشت باشد. اما قرآن به روشنی بیان میکند که ناامیدی از رحمت الهی، خود گناه بزرگی است و نشانهای از نشناختن خداوند است. در سوره زمر آمده است: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر، آیه ۵۳)؛ یعنی «بگو: ای بندگان من که بر خود ستم روا داشتهاید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ زیرا خدا همه گناهان را میآمرزد؛ به راستی او خود آمرزنده مهربان است.» این آیه گویی آغوش رحمت الهی را به روی تمام بندگان گنهکار باز میکند و به آنها اطمینان میدهد که هر قدر هم گناه کرده باشند، راه بازگشت و آمرزش باز است و تنها کافیست با صداقت و پشیمانی حقیقی، به سوی او بازگردند. توبه، فرار از خدا نیست؛ بلکه فرار به سوی خداست، فرار از تاریکی گناه به سوی نور رحمت و مغفرت او. توبه واقعی شامل پشیمانی عمیق، تصمیم بر ترک گناه در آینده، جبران حقوق مردم (در صورت وجود)، و در نهایت، استغفار صادقانه از خداوند است. این بازگشت، نه تنها گناهان را محو میکند، بلکه پیوند با خداوند را مستحکمتر میسازد و حس «فرار» را به حس «بازگشت به آغوش امن الهی» تبدیل میکند. چهارمین راهکار، پناه بردن به «صبر» و «نماز» در برابر مشکلات و امتحانات زندگی است. در بسیاری از موارد، انسانها وقتی با دشواریها، شکستها، یا فشارهای زندگی مواجه میشوند، احساس ضعف و درماندگی میکنند و گاهی اوقات این احساس به نوعی جدایی از خدا منجر میشود، گویا خدا آنها را فراموش کرده است یا به کمکشان نمیآید. اما قرآن راه حل را در این میداند که: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (بقره، آیه ۱۵۳)؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ به راستی که خداوند با صابران است.» صبر به معنای استقامت در مسیر حق، تحمل مصیبتها با آرامش و رضا، و کنترل نفس در برابر وسوسهها است. نماز نیز ارتباط مستقیم و قدرتمند با خالق است که در آن، بنده تمام دغدغههایش را با او در میان میگذارد و از او کمک میطلبد. این دو ابزار قدرتمند، نه تنها ما را از فرار باز میدارند و ریشهی حس ضعف و تنهایی را میخشکانند، بلکه قلب ما را به منبع لایزال قدرت و آرامش متصل میکنند. هرگاه احساس کردید در حال گریز هستید، به نماز پناه ببرید و با صبر، از خداوند بخواهید که شما را در راه درست ثابت قدم بدارد. در واقع، نماز ستون دین و معراج مؤمن است؛ پناهگاهی که در آن، روح از اضطراب دنیوی رها شده و به آرامش الهی میرسد. پنجمین نکته، شناخت «اسماء و صفات حسنای الهی» است. هرچه بیشتر با صفات خداوند مانند «رحمان»، «رحیم»، «ودود» (بسیار دوستدارنده)، «غفار» (بسیار آمرزنده)، «حلیم» (بسیار بردبار)، «هادی» (هدایتکننده) و «رزاق» (روزیدهنده) آشنا شویم، تصویری دوستداشتنیتر، کاملتر و امیدبخشتر از او در ذهنمان شکل میگیرد. این شناخت باعث میشود که به جای ترس و فرار، جذب رحمت، لطف و کمال او شویم و با تمام وجود به او اعتماد کنیم (توکل). توکل به خدا یعنی سپردن امور به او و اطمینان به تدبیر الهی. این حالت، احساس نیاز به فرار را از بین میبرد، زیرا میدانیم در پناه قدرتی بیانتها، دانایی بیکران و مهربانی بینظیر هستیم که بهترین را برای ما میخواهد. وقتی توکل کنیم، دیگر بار سنگین نگرانیها و ترسها بر دوش ما نیست و میفهمیم که هیچ کس بهتر از او نمیتواند هدایتگر و پناهگاه ما باشد. به طور خلاصه، برای اینکه از خدا فرار نکنیم، باید باورهای غلط درباره او را کنار بگذاریم و بدانیم که او همیشه نزدیک، شنوا و مهربان است، قلبمان را با یاد او آرام کنیم، هرگز از رحمتش ناامید نشویم و با توبه به سوی او بازگردیم، در مشکلات از صبر و نماز یاری بگیریم و با شناخت عمیقتر صفات زیبای او، عشق و اطمینانمان را به او عمیقتر کنیم. اینها همگی ابزارهایی هستند که قرآن برای ایجاد پیوندی ناگسستنی با خداوند ارائه میدهد و ما را به سوی آرامش ابدی و رضایت الهی رهنمون میسازند. مسیر نزدیکی به خدا، مسیری است که هر قدم در آن، حس فرار را به حس حضور، امنیت و رضایت تبدیل میکند و زندگی را پر از معنا و برکت میسازد.
و ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و شکر من بجا آورید و کفران نورزید.
همانها که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
بگو: ای بندگان من که بر خود ستم روا داشتهاید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ زیرا خدا همه گناهان را میآمرزد؛ به راستی او خود آمرزنده مهربان است.
در روزگاری دور، بازرگانی بود که دل به دنیا داده بود و ثروت فراوانی اندوخته بود. او از ترس از دست دادن اموالش، دیوارهای خانهاش را بلندتر میساخت و نگهبانان بیشتری میگماشت. هرچه داراییاش فزونی مییافت، اضطرابش بیشتر میشد و همیشه در دل خود از ناملایمات روزگار میگریخت. شبی، درویشی سالخورده که از آن حوالی میگذشت، بازرگان را دید که با چهرهای آشفته در باغ خود قدم میزند. درویش با لبخندی مهربان گفت: «ای دوست، چرا این همه دیوار میسازی و از سایه خود میگریزی؟ آرامش را در انباشتن مال نمییابی، بلکه در سپردن دل به آن یگانه بینیاز است. هرچه بیشتر از تقدیر الهی فرار کنی، بیشتر در دام ترسها گرفتار میشوی. روی خود را به سوی پروردگار کن، که اوست پناه واقعی و آرامشی در دلت خواهی یافت که هیچ ترس و گزندی بدان راه نیابد.» سخنان درویش چنان بر دل بازرگان نشست که او را به تفکر واداشت. او دریافت که تمام عمرش را در حال فرار از خود و از حقیقتی بوده که آرامش را تنها در خدا میتوان یافت. از آن پس، او روی به سوی خدا آورد، قلبش با یاد او آرام گرفت و دیگر نیازی به فرار از هیچ چیز ندید.