آمادگی برای مرگ با ایمان راستین به خدا و معاد، پرهیزکاری و انجام اعمال صالح، توبه مداوم و یادآوری هدفمند مرگ محقق میشود. این آمادگی در واقع همان زندگی صحیح در راه خداست که آرامش و معنا میبخشد.
مرگ، حقیقتی غیرقابل انکار و سرنوشت محتوم هر جانداری است که در قرآن کریم بارها و بارها به آن اشاره شده است. این تنها پایان زندگی دنیوی نیست، بلکه دریچهای به سوی حیاتی ابدی و آغازگر مرحلهای جدید از وجود انسان است. بنابراین، آمادگی برای مرگ نه تنها اجتنابناپذیر است، بلکه از اساسیترین وظایف هر مسلمانی به شمار میرود. قرآن کریم راهنماییهای جامع و کاملی برای این آمادگی ارائه میدهد که همگی بر محور زندگیای پرهیزکارانه و هدفمند در این دنیا میچرخند و به ما نشان میدهند چگونه میتوانیم با دلی آرام و روحی مطمئن به سوی ملاقات پروردگارمان قدم برداریم. این آمادگی از طریق چندین رکن اساسی شکل میگیرد که هر یک مکمل دیگری است. اولین و مهمترین رکن آمادگی برای مرگ، "ایمان" راستین و قلبی به خدا و معاد است. قرآن به صراحت بیان میکند که هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید و سپس به سوی پروردگارش بازگردانده میشود تا از آنچه کرده، آگاه شود (آل عمران: 185، جمعه: 8). این باور عمیق به اینکه زندگی دنیا موقتی و گذرگاه است و سرانجام به حسابرسی اعمالمان خواهیم رسید، انگیزهای قوی برای رفتار نیک و دوری از گناهان میشود. ایمان تنها یک ادعا نیست، بلکه باید در عمل و رفتار هر روزه ما متجلی شود. این یعنی باور قلبی به یگانگی خداوند، رسالت پیامبران، کتب آسمانی، فرشتگان الهی، و مهمتر از همه، روز قیامت و زندگی پس از مرگ که پاداش یا کیفر اعمال ما در آن داده میشود. بدون این ایمان راسخ، هرگونه تلاش برای آمادگی ناقص خواهد بود، زیرا نقطه عزیمت و مقصد نهایی را گم کردهایم. ایمان به انسان دیدگاهی وسیعتر از زندگی دنیوی میبخشد و او را به سوی اهداف والاتری سوق میدهد. دومین گام، "تقوا" یا همان خداترسی و پرهیزکاری است. قرآن کریم بارها مؤمنان را به تقوا فرامیخواند و آن را بهترین توشه برای آخرت میداند (بقره: 197). تقوا به معنای داشتن هوشیاری دائمی نسبت به حضور خداوند و تلاش برای اطاعت از فرامین او و دوری از نواهی اوست. این شامل انجام واجبات مانند نمازهای پنجگانه، روزه در ماه مبارک رمضان، پرداخت زکات به نیازمندان، و انجام حج برای کسانی که توانایی مالی دارند، میشود. همچنین دوری از محرمات مانند دروغ گفتن، غیبت کردن، ظلم به دیگران، ربا خواری، و شرک ورزیدن به خداوند را نیز در بر میگیرد. هر عملی که برای رضای خدا انجام شود، توشهای برای آخرت است و سنگ بنای آمادگی برای مرگ را تشکیل میدهد. تقوا سپر محکمی در برابر لغزشها و گناهان است و قلب انسان را برای دیدار با پروردگار پاکیزه نگه میدارد. سومین جنبه، "عمل صالح" یا همان کارهای نیک است. قرآن تأکید فراوانی بر اعمال صالح دارد و آنها را عامل رستگاری در دنیا و آخرت میداند. سوره ملک آیه 2 میفرماید که خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما اعمال بهتری دارید. این اعمال صالح فقط شامل عبادات فردی نمیشود، بلکه شامل احسان و نیکی به والدین (اسراء: 23)، کمک به نیازمندان و محرومان جامعه، برقراری عدالت در روابط فردی و اجتماعی، صداقت در گفتار و رفتار، صلحطلبی، مهربانی با خلق خدا، و هر کار خیری است که به صلاح فرد و جامعه باشد. قرآن به صراحت میگوید که هر کس ذرهای کار خیر یا شر انجام دهد، آن را خواهد دید (زلزله: 7-8). بنابراین، هر لحظه از زندگی فرصتی است برای افزودن بر کفه اعمال صالح و ساختن توشهای گرانبها برای سفر آخرت. چهارمین مورد، "توبه" و استغفار مداوم است. انسان جایزالخطاست و ناگزیر دچار اشتباه و گناه میشود. اما خداوند متعال بسیار آمرزنده و مهربان است و باب توبه را همواره به روی بندگانش گشوده است. قرآن مؤمنان را تشویق میکند که به سوی خدا بازگردند و از گناهان خود پشیمان شوند و طلب آمرزش کنند (نساء: 17). توبه واقعی شامل پشیمانی از گناه، ترک آن، تصمیم قاطع بر عدم تکرار آن در آینده، و جبران حقوقی است که از دیگران پایمال شده است. زندگی با دلی پاک و بدون اصرار بر گناه، یکی از بهترین راههای آمادگی برای ملاقات با پروردگار است. توبه، غبار گناهان را از روح و جان میشوید و انسان را با قلبی صاف و پاک به سوی خالقش رهنمون میشود. پنجمین نکته، "یاد مرگ" است، اما نه به گونهای که باعث ناامیدی و سستی شود، بلکه به شکلی که محرکی برای عمل و اصلاح باشد. قرآن کریم در آیات متعدد به این یادآوری پرداخته تا انسانها از غفلت بیدار شوند و فرصتهای زندگی را غنیمت بشمارند. یاد مرگ به انسان کمک میکند تا اولویتهای زندگی را بازشناسی کند، از دلبستگیهای بیحد و حصر به دنیا بکاهد، و به جای انباشت ثروت و قدرت فانی، به جمعآآوری توشهای برای آخرت بپردازد. این یادآوری، نقش تذکر و هشداری را دارد که به ما یادآوری میکند زمان محدود است و باید از هر لحظه آن به بهترین شکل استفاده کنیم. ششم، "توکل بر خدا" و دوری از ترسهای بیمورد است. در حالی که آمادگی برای مرگ از طریق اعمال صالح و تقوا بسیار مهم است، نباید این آمادگی با ترس فلجکننده و وسواس همراه باشد. قرآن به مؤمنان آرامش میدهد که با توکل بر خدا و انجام وظایف، جایی برای نگرانی نیست. خداوند عادل و مهربان است و هیچ کس را بیش از توانش تکلیف نمیکند. توکل به خدا یعنی اعتماد کامل به تدبیر و قدرت الهی و تسلیم در برابر مشیت او، با این اطمینان که او بهترینها را برای بندگانش رقم میزند. آمادگی برای مرگ، در واقع، همان "زندگی صحیح" است. زندگیای که در آن انسان به بندگی واقعی خدا بپردازد، حقوق خود و دیگران را رعایت کند، از مواهب الهی به درستی و در مسیر رضای او استفاده کند، و همواره در جهت کسب رضایت پروردگار گام بردارد. این مسیر نه تنها او را برای دنیای پس از مرگ آماده میکند، بلکه به زندگی دنیوی او نیز معنا، آرامش و برکت میبخشد. بنابراین، هر روز که میگذرانیم، باید به این سوال بیندیشیم که آیا برای "فردا"یی که قرآن از آن سخن میگوید، توشهای آماده کردهایم یا خیر؟ این نگرش، زندگی را متحول میسازد و به انسان کمک میکند تا با قلبی مطمئن و روحی آرام به سوی سرنوشت محتوم خویش گام بردارد. این آمادگی پیوسته و همیشگی است، نه لحظهای خاص. این یعنی هر نفس، هر نگاه، هر کلام، و هر گام ما در مسیر رضای الهی باشد تا در لحظه وداع با دنیا، نه تنها ترسی نداشته باشیم، بلکه مشتاق دیدار پروردگار باشیم و با رویی گشاده به سوی او بازگردیم.
هر نفسی چشنده مرگ است؛ و همانا در روز قیامت پاداشهای شما به طور کامل به شما داده میشود. پس هر کس از آتش دور و به بهشت وارد شود، قطعاً رستگار شده است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید؛ و هر کس باید بنگرد که برای فردا [ی قیامت] چه پیش فرستاده است؛ و از خدا پروا کنید؛ به راستی خدا به آنچه میکنید، آگاه است.
همو که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارتر است؛ و اوست شکستناپذیرِ آمرزنده.
حکایت کنند که بازرگانی نیکنام، مال فراوان گرد آورده بود. روزی از روزگار، با کاروانی عازم دیاری غریب شد. در راه، به کاروانی دیگر برخورد که از سفر بازگشته بود و خبر آورد که یکی از بزرگان شهر، که کاخهای بلند و باغهای وسیع داشت، از دنیا رفته است و همه ثروت او به ورثه رسیده و هیچ چیز با او به گور نرفته است، مگر کفنی و چند پاره چوب. بازرگان با خود اندیشید که: «این همه زحمت کشیدم و مال اندوختم، اما سرانجام من نیز چنین خواهد بود.» در آن لحظه، به یاد این کلام افتاد که: «این دنیا پلی است، از آن بگذر، اما بر آن خانه نساز.» از آن پس، آن بازرگان عاقل، روش زندگی خود را تغییر داد. به جای افزودن بر مال دنیا، به انفاق و صدقه پرداخت. مساجد ساخت، پلها تعمیر کرد، به بینوایان کمک کرد و به علم و ادب یاری رساند. چون سالیان دراز گذشت و روزگار پیری او فرا رسید و به ناگزیر اجلش در رسید، با دلی آسوده و روحی شاد رخت از جهان بربست، چرا که میدانست آنچه او را در این سفر ابدی همراهی میکند، نه سیم و زر است، بلکه همان اعمال صالحی است که در راه خدا انجام داده بود. او خانهاش را نه بر روی پل فانی دنیا، بلکه در سرای جاودان آخرت بنا نهاده بود، و این آمادگی راستین برای سفر نهایی بود.