قرآن با تأکید بر هدفمند بودن خلقت، انسان را موجودی با رسالت الهی میداند و زندگی دنیا را میدان آزمایش و گذرگاهی به سوی ابدیت معرفی میکند تا پوچی را نفی کرده و معنای عمیقتری ارائه دهد.
قرآن کریم، کلام الهی، به شیوهای عمیق و جامع به مسئله پوچی و عبث بودن زندگی پاسخ میدهد. در واقع، یکی از اصلیترین پیامهای قرآن، نفی قاطع هرگونه بیهودگی و بیمعنایی در هستی و خلقت انسان است. این کتاب آسمانی با تبیین هدفمند بودن آفرینش و جایگاه ویژه انسان در آن، بنیانهای پوچگرایی را از ریشه برمیکند و افقی روشن و پرمعنا برای زندگی بشر ترسیم میکند. از دیدگاه قرآن، هستی بر پایه حکمت و عدل الهی بنا شده است و هیچ چیز در آن عبث و بیهدف نیست. آفرینش آسمانها و زمین، تعاقب شب و روز، و هر آنچه در جهان وجود دارد، همگی آیات و نشانههایی از قدرت، علم و حکمت بیپایان خداوند هستند. انسان نیز به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفه خدا بر روی زمین، دارای رسالتی بزرگ و سرنوشتی والا است. قرآن به صراحت بیان میکند که انسان بیهوده آفریده نشده و به حال خود رها نخواهد شد؛ بلکه هدف از آفرینش او، بندگی و عبادت پروردگار است، که البته این بندگی نه به معنای خواری و ذلت، بلکه به معنای تعالی، کمال و رسیدن به سعادت ابدی است. زندگی دنیا یک گذرگاه و میدان امتحان است تا انسانها از طریق اعمال نیک و پیروی از آموزههای الهی، خود را برای سرای جاودان آخرت آماده کنند. پوچگرایی غالباً از عدم درک هدف غایی زندگی، ناامیدی از عدالت در دنیا، و چسبیدن به لذتهای فانی و موقت دنیوی ناشی میشود. قرآن با ارائه مفهومی گسترده از زمان و مکان که شامل دنیا و آخرت میشود، به این مسائل پاسخ میدهد. زندگی دنیا تنها بخشی از سفر طولانی انسان است و مرگ پایان راه نیست، بلکه دروازهای به سوی حیات ابدی و حقیقی است. در این دیدگاه، رنجها و مشکلات دنیوی نیز بیمعنا نیستند، بلکه فرصتهایی برای آزمایش ایمان، رشد معنوی، و کسب پاداشهای عظیم در آخرت به شمار میآیند. صبر و شکیبایی در برابر مصائب، توکل به خدا و تلاش برای احسان و عمل صالح، همگی در این چارچوب معنا مییابند و از انسان موجودی هدفمند و امیدوار میسازند. قرآن به وضوح به مسئله عدالت الهی و حساب و کتاب دقیق اعمال در روز قیامت اشاره میکند. این وعده الهی که ذرهای از اعمال نیک و بد انسان بیحساب نمیماند، به زندگی معنا و هدف میبخشد و از دلسردی و یأس در برابر ظالم و ستمگر جلوگیری میکند. اگرچه ممکن است در دنیا عدالت به طور کامل محقق نشود، اما وعده عدل مطلق الهی در آخرت، به انسان آرامش و اطمینان میدهد که هیچ عمل خیری ضایع نمیشود و هیچ ستمی بدون پاسخ نمیماند. این چشمانداز آینده، انگیزه قوی برای انجام نیکیها و پرهیز از بدیها ایجاد میکند و زندگی را از ورطه پوچی نجات میدهد. همچنین، قرآن بر اهمیت روابط انسانی، همدلی، تعاون و کمک به نیازمندان تأکید فراوان دارد. فعالیتهای اجتماعی و تلاش برای برقراری عدالت در جامعه نیز بخشی از رسالت الهی انسانها است. این ابعاد اجتماعی زندگی که در قرآن بسیار برجسته شدهاند، خود به خود به زندگی معنا و مفهوم میبخشند. وقتی انسان احساس میکند که بخشی از یک کل بزرگتر است و میتواند در جهت بهبود وضعیت همنوعان خود و جامعه گام بردارد، احساس پوچی و بیمعنایی از او دور میشود. پیوند با جامعه و خانواده، و انجام وظایف و مسئولیتها در قبال آنها، نه تنها به زندگی فردی معنا میدهد، بلکه به ایجاد یک جامعه سالم و هدفمند نیز کمک میکند. به طور خلاصه، قرآن کریم با ارائهی یک جهانبینی توحیدی و هدفمند، پاسخ قاطعی به مسئله پوچی زندگی میدهد. این پاسخ بر چند اصل اساسی استوار است: هدفمند بودن خلقت و انسان، زندگی دنیا به عنوان میدان آزمایش، وجود معاد و سرای آخرت برای پاداش و جزا، و تأکید بر عدل الهی و مسئولیت اجتماعی انسان. این اصول نه تنها به زندگی معنا میبخشند، بلکه راهنمایی عملی برای رسیدن به سعادت و کمال حقیقی ارائه میدهند و قلب انسان را از یأس و ناامیدی رها ساخته، با امید و شور زندگی پر میکنند.
و جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند.
همان کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید؛ و او شکستناپذیر [و] بسیار آمرزنده است.
همانان که ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند [و میگویند:] پروردگارا! این [جهان] را باطل و بیهدف نیافریدهای؛ منزّهی تو! پس ما را از عذاب آتش نگه دار.
در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی توانگر، با وجود ثروت و قدرت فراوان، همواره در دلش احساس بیقراری و ناامیدی میکرد. خدمتکارانش او را با انواع خوراکیها و لباسهای فاخر شاد میکردند، اما او همچنان غصهدار بود. روزی از وزیر دانا پرسید: «چرا با این همه نعمت، دلم قرار نمیگیرد و هر روز بیشتر احساس پوچی میکنم؟» وزیر گفت: «ای پادشاه، شما در این دنیا به دنبال چیزی هستید که در آن یافت نمیشود. زندگی دنیا مانند پلی است که باید از آن عبور کرد، نه خانهای که در آن ماندگار شد. هر که هدف عبور را فراموش کند و به زینتهای پل دل ببندد، نه به منزل میرسد و نه از بیقراری رهایی مییابد. باید دل را به سرچشمه اصلی هستی، یعنی خداوند متعال، پیوند داد که هر که چنین کرد، در این دنیای فانی نیز آرامش و معنای حقیقی را خواهد یافت.» پادشاه از سخن وزیر پند گرفت و از آن پس، به جای افزودن بر لذتهای دنیوی، به عبادت و کمک به نیازمندان روی آورد و سرانجام آرامش و رضایت واقعی را در قلب خود یافت.