قرآن کریم پرسشگری صادقانه را نه تنها رد نمیکند، بلکه آن را راهی برای تعمیق ایمان و رسیدن به یقین میداند. این کتاب به انسان توصیه میکند که با تفکر و تدبر در آفرینش و آیات الهی، ایمان خود را بر پایه فهم و خرد بنا کند، نه تقلید کورکورانه.
بسیاری از مردم ممکن است به اشتباه تصور کنند که ایمان واقعی نیازمند پذیرش کورکورانه و سرکوب هرگونه تساؤل است. اما هنگامی که در اعماق آموزههای گرانبهای قرآن کریم کنکاش میکنیم، با دیدگاهی کاملاً متفاوت و الهامبخش مواجه میشویم. قرآن، نه تنها از کنجکاوی و تردید دلسرد نمیکند، بلکه فعالانه بشریت را به تفکر عمیق، اندیشیدن نقادانه و پرسشهای آگاهانه دعوت و حتی ترغیب میکند. این کتاب الهی رابطهای پویا میان پرسشگری و ایمان را مطرح میکند که در آن، کنجکاوی صادقانه، نه تنها ایمان را تضعیف نمیکند، بلکه به عنوان یک کاتالیزور قدرتمند برای رشد، تعمیق و پالایش آن عمل میکند. قرآن خوانندگان خود را تشویق میکند تا جهان را مشاهده کنند، در طراحی پیچیده آن تأمل ورزند، درباره رویدادهای تاریخی بیندیشند، و حتی به طور مستقیم در گفتمان فکری شرکت کنند، همه اینها به عنوان ابزاری برای رسیدن به یک conviction عمیقتر و تزلزلناپذیر. قرآن سرشار از آیاتی است که به طور مداوم به تأمل، تدبر و استفاده فعال از عقل فرمان میدهند. پرسشهای بلاغی مانند «أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟» (آیا تعقل نمیکنید؟)، «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؟» (آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟) و «أَفَلَا يَتَفَكَّرُونَ؟» (آیا تفکر نمیکنند؟) صرفاً ابزارهای ادبی نیستند؛ بلکه دعوتهای قدرتمند الهی برای تحریک ذهن انساناند. این تحریک فکری صرفاً برای پیگیریهای آکادمیک نیست، بلکه اساساً با درک نشانههای خدا (آیات) در جهان و درون خود مرتبط است، که بدین ترتیب باور فرد را تقویت میکند. به عنوان مثال، در سوره آل عمران (3:190-191)، خداوند کسانی را ستایش میکند که «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (کسانی که در حال ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند:) پروردگارا! تو این (جهان را) بیهوده نیافریدهای، منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش نگاه دار). در اینجا، تفکر درباره شگفتیهای آفرینش به وضوح با شناخت حکمت و قدرت خدا و در نهایت، خشیت از او مرتبط است، که سنگ بنای ایمان واقعی است. این نشان میدهد که جستجوی فهم، یک عمل روحانی است. یکی از گویاترین مثالهای پرسشگری مشروع که به ایمان قویتر منجر میشود، داستان حضرت ابراهیم (علیهالسلام) است که در سوره بقره (2:260) آمده است. ابراهیم از خداوند میپرسد: «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ» (پروردگارا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده میکنی؟). خداوند پاسخ میدهد: «أَوَلَمْ تُؤْمِن» (آیا ایمان نیاوردهای؟). ابراهیم پاسخ میدهد: «بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» (چرا، ولی (میخواهم) تا دلم آرام گیرد). سپس خداوند به او دستور میدهد که چهار پرنده را بگیرد، آنها را قطعه قطعه کند، بر هر کوهی جزئی از آنها را قرار دهد، و سپس آنها را بخواند؛ آنها به طرز معجزهآسایی به سوی او باز خواهند گشت. این روایت عمیق به زیبایی نشان میدهد که حتی یک پیامبر، اوج ایمان، به دنبال تأیید ملموس بود تا علم خود را به یقین مطلق ارتقا دهد. پرسش او از شک در قدرت مطلق خداوند ناشی نشده بود، بلکه از تمایل صادقانه برای تثبیت conviction خود با دانش تجربی بود، که ایمان او را تزلزلناپذیر میساخت. این مثال قدرتمند به صراحت نشان میدهد که پرسیدن «چگونه» یا جستجوی شواهد تجربی، هنگامی که با اشتیاق واقعی به حقیقت هدایت میشود، نه تنها تحمل میشود بلکه به طور فعال توسط پروردگار تسهیل میگردد. این امر، باور نظری را به یک conviction درونی محکم تبدیل میکند. ضروری است که میان پرسشگری صادقانه با هدف فهم و رشد، و پرسشگریای که از انکار، تکبر یا قصد عمدی برای تمسخر یا رد نشأت میگیرد، تمایز قائل شویم. قرآن به صراحت کسانی را محکوم میکند که از روی لجاجت سؤال میکنند، صرفاً برای به چالش کشیدن حقیقت بدون هیچ قصد واقعی برای پذیرش آن، به ویژه پس از ارائه نشانههای واضح به آنها. چنین افرادی اغلب به عنوان کسانی توصیف میشوند که «در قلبشان مرض است» یا «کور» نسبت به حقیقتاند، که اشاره به رد عمدی دارد. با این حال، برای کسانی که صادقانه به دنبال پاسخاند، که با فروتنی به inquiry نزدیک میشوند، که پذیرای هدایت الهیاند، و که با جدیت برای درک پیام مقدس تلاش میکنند، قرآن فضای کافی و تشویق فراوانی را فراهم میکند. داستان موسی و خضر (سوره کهف) نیز بر اهمیت صبر و یادگیری از آنچه ممکن است بلافاصله درک نشود تأکید دارد، که نشان میدهد برخی پاسخها به مرور زمان یا از طریق دیدگاههای مختلف آشکار میشوند و نیازمند اعتماد عمیق به حکمت الهی است. قرآن به طور مداوم جایگاه دانش (علم) و کسانی که آن را دارا هستند، را بالا میبرد. «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» (بگو: «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟» تنها خردمندانند که پند میپذیرند.) (سوره زمر 39:9). این تأکید عمیق بر دانش، به طور ذاتی تحقیق مستمر را ترویج و ضروری میسازد، چرا که دانش واقعی از طریق پرسشهای مرتبط، تحقیقات دقیق و تأملات آگاهانه به دست میآید. یک سیستم ایمانی که بر اساس فهم، شواهد منطقی و conviction فکری بنا شده باشد، به مراتب قویتر و مقاومتر از سیستمی است که صرفاً بر سنتهای موروثی، پیروی کورکورانه یا وابستگی عاطفی زودگذر استوار باشد. قرآن مؤمنان را فرامیخواند تا فعالانه در پی دانش باشند، مکانیزمهای پیچیده جهان را درک کنند و عمیقاً در درسهای تاریخی تأمل نمایند. تمام این فعالیتها اشکالی از پرسشگری مستمر و یادگیری هستند که به استحکام و نشاط ایمان کمک کرده و آن را به یک تعهد آگاهانه و عمیقاً شخصی تبدیل میکنند. در مجموع، قرآن رابطهای بسیار پیچیده و ظریف میان پرسشگری و ایمان را ارائه میدهد. این کتاب به ایمان کورکورانه فرمان نمیدهد، بلکه به conviction روشنبینانهای دعوت میکند که از درگیری فکری عمیق، تأمل مستمر و کنجکاوی صادقانه و فروتنانه نشأت میگیرد. پرسشگری، هنگامی که با فروتنی، ذهنی باز و پذیرا، و اشتیاقی حقیقی به حقیقت دنبال شود، به ابزاری فوقالعاده قدرتمند برای تعمیق ارتباط فرد با الوهیت تبدیل میشود. این امر، ایمان را از یک باور موروثی صرف به یک conviction شخصی، با دلایل منطقی عمیق، و بسیار پر جنب و جوش تبدیل میکند، که مؤمن را در برابر حملات تردید مقاومتر و از عظمت حکمت و قدرت مطلق خداوند بیشتر قدردان میسازد. قرآن ما را نه تنها به باور، بلکه به درک واقعی آنچه باور داریم و چرایی آن دعوت میکند، و بدین ترتیب پرسشگری را جزء جداییناپذیری از سفر روحانی به سوی یقین میسازد.
و (به یاد آورید) هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگارا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» (خدا) فرمود: «آیا ایمان نیاوردهای؟» گفت: «چرا، ولی (میخواهم) تا دلم آرام گیرد.» فرمود: «پس چهار پرنده را بگیر و آنها را به سوی خود متوجه ساز (و قطعه قطعه کن) سپس بر هر کوهی جزئی از آنها را قرار ده، آنگاه آنها را بخوان، شتابان به سوی تو میآیند. و بدان که خداوند، توانای شکستناپذیر و حکیم است.»
(همان) کسانی که خدا را در حال ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان (در هر حال) یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند:) «پروردگارا! تو این (جهان را) بیهوده نیافریدهای، منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.»
آیا (چنین کسی بهتر است) یا آنکه در ساعات شب به عبادت مشغول است، در حال سجده و قیام، از آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟» تنها خردمندانند که پند میپذیرند.
روزی در مجلسی گرم و دوستانه، مردی از بزرگانِ شهر پرسید: «ای خردمندان، راه رسیدن به حقیقت چیست؟» یکی از بزرگان که تنها به ظواهر میپرداخت و از عمق بیخبر بود، فوراً پاسخ داد: «طاعت و عبادت بیچون و چرا!» اما دیگری، که عالمی فرزانه و اهل تأمل بود، لبخندی زد و با مهربانی گفت: «طاعت نیکوست و دل را صفا میدهد، اما حقیقت را باید با جستجو و کنجکاوی یافت. اگر از راهی که نمیدانی بپرسی، به دانایی رسی، و اگر از آنچه میدانی شک کنی، به یقین دست یابی.» او ادامه داد: «در بوستانِ دل، نهالِ یقین جز با آبیاریِ پرسش و تفکر مداوم نمیروید. گُلِ معرفت، از خارِ تردیدها میشکفد، البته اگر این تردیدها را با نورِ عقل و آوایِ وحی روشن کنی و در پی پاسخ آنها باشی.» حاضران از این سخنِ پر حکمت به شگفتی آمدند و دریافتند که جستجوی راستین، نه از نفی ایمان، بلکه از عمقِ فهم و رسیدن به آرامش قلب بر میخیزد، و پرسش، پلی است که انسان را به سرچشمه یقین میرساند.