برای تشخیص خواستهی الهی از خواستهی شخصی، باید تقوا پیشه کرد، به قرآن و سنت رجوع نمود، مشورت کرد، استخاره گرفت، نیتها را خالص نمود و به پیامدهای اعمال توجه کرد تا به آرامش قلبی رسید. این فرآیندی مداوم از خودسازی و توکل بر خداست.
پرسش از چگونگی تمییز میان خواستههای شخصی و اراده الهی، یکی از عمیقترین و اساسیترین سؤالات در مسیر روحی هر مؤمن است. این موضوع نه به معنای سرکوب کامل تمام تمایلات و رغبات شخصی، بلکه به مفهوم پالایش، ارتقاء، و همسو کردن آنها با هدفی الهی است که سعادت و منفعت پایدار را به ارمغان میآورد. قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چارچوبی جامع و عملی برای این تمییز حیاتی ارائه میدهند و افراد را به سوی تصمیمها و آرزوهایی رهنمون میشوند که مورد رضایت خداوند متعال است. در قلب این تمییز، مفهوم تقوا (خداآگاهی یا پرهیزگاری) قرار دارد. تقوا ستون فقرات تمام تصمیمگیریهای صالحانه و همسویی روحانی است. این به معنای آگاهی و هوشیاری مستمر از حضور خداوند، علم مطلق او، فرمانهایش، و اقتدار نهایی اوست. هنگامی که فرد تقوا را در خود پرورش میدهد، تمام وجودش – افکار، نیات، و اعمالش – از طریق منشور تأیید و عدم رضایت الهی فیلتر میشود. قرآن بارها بر اهمیت تقوا به عنوان پیششرطی برای هدایت تأکید کرده است. به عنوان مثال، در سوره بقره (2:2) خداوند میفرماید: «این کتابی است که در آن هیچ شکی نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران.» فردی که از تقوا برخوردار است، ذاتاً بیشتر به نشانههای ظریف اراده الهی حساس است و کمتر تحت تأثیر وسوسههای زودگذر دنیوی، انگیزههای خودخواهانه، یا خواستههای خودپرستانه قرار میگیرد. او غریزی انگیزههای خود را سؤال میکند: «آیا این خواسته واقعاً مرا به سوی خالقم نزدیکتر میکند، یا صرفاً یک عامل حواسپرتی است که مرا از او و راهش دورتر میسازد؟» این خودکاوی درونی، که با تقوا هدایت میشود، اولین و مهمترین گام در تمییز منشأ یک خواسته است. ابزار دیگر ضروری برای تمییز، پایبندی دقیق و رجوع به قرآن و سنت است. قرآن کلام لفظی و بدون تحریف خداوند است که به عنوان معیار نهایی برای حق و باطل، درست و غلط عمل میکند. سنت، که شامل اقوال، افعال، و تأییدات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، تبیین عملی و اجرای اصول قرآنی را فراهم میآورد. هر خواسته یا تمایلی که مستقیماً با اوامر، نواهی، یا اصول اخلاقی روشن و مستقر در این منابع اصلی تناقض داشته باشد، بدون هیچ تردیدی از نفس اماره بالسوء یا از وسوسههای شیطان سرچشمه میگیرد، نه از اراده خیرخواهانه خداوند. به عنوان مثال، اگر خواستهای شامل ترویج بیعدالتی، درگیر شدن در فریب، آسیب رساندن به دیگران، یا ترک یک عمل عبادی واجب باشد، به سادگی نمیتواند الهی باشد، زیرا خداوند عادل و مهربان است و تنها به آنچه نیکو و سودمند است فرمان میدهد. برعکس، خواستههایی که با فضائلی مانند راستگویی، صداقت، مهربانی، شفقت، سخاوت، صبر و عدالت همخوانی دارند و آنها را تقویت میکنند، بسیار محتملتر است که مورد تأیید الهی یا حتی الهام الهی باشند. بنابراین، مؤمن باید خود را وقف مطالعه مستمر، فهم، و تدبر عمیق در آیات قرآن کند و به نور آن اجازه دهد تا دنیای درونی او را روشن کرده و انتخابهایش را هدایت کند. طلب مشورت حکیمانه (مشاوره یا شوری) نیز یک اصل الهی مشروع برای تصمیمگیری است. قرآن صراحتاً به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور میدهد که در مسائل مهم عمومی با یاران خود مشورت کند (سوره آل عمران 3:159). در حالی که این آیه به رهبری مربوط میشود، اصل اساسی آن در جستجوی نظرات متنوع و آگاهانه به طور جهانی کاربرد دارد. هنگامی که با تصمیمی یا خواستهای قدرتمند روبرو میشویم که مبهم یا طاقتفرسا به نظر میرسد، مشورت با افرادی که به علم، تقوا، حکمت، و قابل اعتماد بودن شناخته شدهاند، میتواند دیدگاههای خارجی ارزشمندی ارائه دهد. این افراد، از طریق تجربه و بصیرت روحانی خود، میتوانند به شخص کمک کنند تا خطرات احتمالی، عواقب پیشبینی نشده، یا حتی برکات عمیقی را شناسایی کند که بلافاصله آشکار نبودند. با این حال، بسیار مهم است که به یاد داشته باشیم که مشورت انسانی، هر چقدر هم حکیمانه باشد، همیشه باید در برابر هدایت نهایی قرآن و سنت، و قضاوت صادقانه خود سنجیده شود. شاید مستقیمترین و عمیقترین روش روحانی برای جستجوی هدایت خاص خداوند در معضلات شخصی، نماز استخاره (نماز طلب خیر) باشد. این یک نماز خاص و مستحب است که هنگامی که فرد پس از تلاشهای شخصی، تفکر، و مشورت با دیگران، هنوز در مورد یک مسئله خاص واقعاً نامطمئن است، ادا میشود. در استخاره، فرد با فروتنی به درگاه خداوند رو میآورد، با اذعان به علم بینهایت او و درک محدود خود، از او میخواهد که وی را به سوی آنچه واقعاً بهترین است هدایت کند. این نماز شامل دعای به خداوند است که اگر امر مورد نظر برای خیر دنیوی و اخروی و عاقبت امور شخص خوب است، آن را آسان گرداند و اگر بد است، آن را از او دور سازد و بهتر از آن را مقدر فرماید. «علامت» پس از استخاره معمولاً یک رؤیای دراماتیک یا وحی شفاهی روشن نیست، بلکه یک احساس ظریف اما متمایز از راحتی درونی، وضوح، یا تمایل به یک مسیر خاص، یا برعکس، احساس ناراحتی، بیزاری، یا انسداد در مورد مسیر دیگر است. این شهود درونی، همراه با گشایش یا بسته شدن رویدادها و شرایط، به عنوان هدایت ملایم خداوند تفسیر میشود. این یک عمل عمیق از اتکاء کامل، تسلیم، و اعتماد به اراده الهی است. خلوص نیت (نیت) نقشی کاملاً محوری در تمییز خواستهها ایفا میکند. حدیث معروف و بنیادین میفرماید: «اعمال به نیتها بستگی دارد، و هر کس آنچه را نیت کرده است به دست خواهد آورد.» اگر یک خواسته از نیتی پاک و صادقانه برای کسب رضایت خداوند، نفع رساندن به بشریت، یا بهبود وضعیت روحانی و مسئولیتپذیری شخص ناشی میشود، احتمالاً با اراده الهی همسو است، حتی اگر مظهر بیرونی آن عادی به نظر برسد. برعکس، اگر نیت اصلی خودخواهانه باشد، ناشی از غرور، شهرت دنیوی، طمع، حسادت، یا صرفاً سود موقتی، کمتر احتمال دارد که الهام الهی یا مبارک باشد، حتی اگر عمل ظاهری به نظر مفید برسد. بنابراین، ارزیابی مستمر و دقیق از عمیقترین نیات فرد برای پاکسازی خواستهها و همسو کردن آنها با اراده خداوند بسیار مهم است. تأمل در عواقب و نتایج (تدبر در عواقب) بازخورد عملی ارائه میدهد. اوامر و هدایت خداوند، به ذات خود، همیشه به نتایج نهایی سودمند منجر میشوند، چه در این زندگی زودگذر و چه در آخرت ابدی. اگر یک خواسته، هنگامی که پیگیری میشود، به طور مداوم به عواقب منفی منجر شود، پشیمانی بیاورد، ناهماهنگی ایجاد کند، ایمان شخص را تضعیف کند، یا به خود یا دیگران آسیب مشروعی برساند، نشانگر قوی آن است که با اراده خیرخواهانه خداوند همسو نبوده است. برعکس، خواستههایی که هنگام عمل به آنها، صلح حقیقی، برکات عمیق، تأثیر مثبت و ماندگار بر دیگران، و رشد روحانی ملموس به ارمغان میآورند، غالباً نشانههای روشنی از تأیید و تسهیل الهی هستند. این روش به صبر، حکمت، و دوراندیشی نیاز دارد، زیرا ارضای فوری اغلب میتواند به طرز ماهرانهای ضرر روحانی یا دنیوی بلندمدت را پنهان کند. قرآن بارها به مؤمنان در مورد پیروی از «هویٰ» (خواستههای پست، هوسها، یا خودسری) هشدار میدهد، دقیقاً به این دلیل که آنها فرد را از مسیر مستقیم گمراه میکنند (مانند سوره ص 38:26، سوره نجم 53:3-4). در نهایت، آرامش و سکینه درونی (سکینه) به عنوان یک سنجشگر روحانی ارزشمند عمل میکند. هنگامی که فردی تصمیمی میگیرد یا خواستهای را دنبال میکند که واقعاً با اراده خداوند همسو است، اغلب احساس عمیق و پایداری از آرامش، رضایت، و صلح درونی را تجربه میکند، صرف نظر از شرایط یا چالشهای بیرونی. این آرامش درونی هدیهای گرانبها از سوی خداوند و نشانهای واضح از برکت و تأیید اوست. برعکس، پیروی مداوم از خواستههایی که با هدایت الهی یا وجدان شخص در تضاد هستند، اغلب فرد را بیقرار، مضطرب، گرفتار شک، یا تحت بار گناه میگذارد. این احساس درونی، که شکلی ظریف اما قدرتمند از ارتباط الهی است، نباید نادیده گرفته شود. در نتیجه، تمییز میان خواستههای شخصی و اراده الهی، یک واقعه منفرد نیست، بلکه فرآیندی پیوسته و پویا از انضباط روحانی، درونبینی، و اتکاء بیوقفه به خداوند است. این امر مستلزم پرورش تقوا، پایبندی دقیق به هدایت صریح قرآن و سنت، طلب مشورت حکیمانه با فروتنی، ادای نماز استخاره با اخلاص، پاکسازی مداوم نیات خود، تأمل دقیق در پیامدهای نهایی انتخابهای شخص، و گوش دادن دقیق به نجواهای آرامش درونی است. این سفر مادامالعمر در نهایت تمایلات زودگذر شخصی را به آرزوهایی تبدیل میکند که در هماهنگی کامل با طرح الهی هستند، و منجر به زندگیای با هدف عمیق، تحقق واقعی، و پاداشی ابدی میشود.
این کتابی است که در آن هیچ شکی نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران.
پس به سبب رحمتی از جانب خدا، با آنان نرم خو شدی؛ و اگر تندخو و سختدل بودی، از گرد تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن. و چون تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن؛ زیرا خدا توکلکنندگان را دوست دارد.
ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوی و هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه میسازد. بیگمان کسانی که از راه خدا گمراه شوند، برایشان عذابی سخت است به سبب آنکه روز حساب را از یاد بردند.
روزی، پادشاهی با آرزویی بزرگ به فکر ساختن قصری افتاد که شکوهش فراتر از هر بنای دیگری باشد. این آرزو چنان در او ریشه دوانده بود که بیدرنگ دستور ساخت را صادر کرد، بیآنکه به وضع خزانه یا نیازهای مردمانش بیندیشد. وزیر فرزانه که شور و شوق پادشاه را میدید، با احترام به او نزدیک شد و گفت: «ای پادشاها، آرزوی شما برای چنین شکوهی بزرگ است، اما آیا بهتر نیست که ابتدا به پایهای که این بنای باشکوه بر آن استوار خواهد شد، بیندیشیم؟ آیا این بنا بر آسایش رعایا ساخته میشود یا صرفاً بر تحسین زودگذر دنیا؟ زیرا شکوه حقیقی پادشاه در سنگ و آجر نیست، بلکه در رفاه و رضایت مردمش است.» پادشاه، ابتدا از این سخنان برآشفت، اما لحظهای مکث کرد. او به سخنان وزیر اندیشید و حکمت نهفته در آن را دریافت. فهمید که آرزوی اولیهاش، هرچند بزرگ، ریشه در غرور شخصی داشت، نه خیر جمعی. پس تصمیم گرفت که ابتدا به نیازهای فوری مردمانش رسیدگی کند، بیمارستان بسازد و غذای نیازمندان را تأمین کند. تنها پس از آن، با نیتی پاک و دیدگاهی روشنتر، پروژه قصر را از سر گرفت، اما با رویکردی متواضعانهتر و پایدارتر. مردم شادمان شدند و پادشاه آرامشی عمیقتر و احترامی والاتر یافت که هیچ قصر باشکوهی به تنهایی نمیتوانست به او ببخشد. زیرا او آموخت که خواستههای حقیقی، آنگاه که با رفاه دیگران و هدف الهی همسو شوند، شادی پایدار به ارمغان میآورند.