زهد حقیقی در اسلام به معنای کنار گذاشتن مطلق دنیا نیست، بلکه به معنای عدم دلبستگی قلبی به آن و استفاده از نعمتهای حلال دنیا در راه رضای خدا و برای آخرت است. زاهد در دنیا زندگی و فعالیت میکند، اما دلش اسیر آن نیست.
درک مفهوم «زهد» در اسلام و به ویژه از منظر قرآن کریم، بسیار ظریف و عمیق است و اغلب با برداشتهای نادرست همراه میشود. بسیاری به اشتباه گمان میکنند که زهد به معنای ترک مطلق دنیا، دوری از امکانات مادی، و انزوا از اجتماع است. اما با تأمل در آیات نورانی قرآن، درمییابیم که این تصور، با حقیقت زهد اسلامی فاصله زیادی دارد. زهد حقیقی در اسلام، به معنای کنار گذاشتن دنیا نیست، بلکه به معنای عدم دلبستگی قلبی به آن و عدم اسارت در چنگال مظاهر مادی است؛ به این معنا که دنیا وسیلهای برای رسیدن به آخرت باشد، نه هدف نهایی. قرآن کریم پیوسته میان زندگی دنیا و آخرت، موازنه و تعادل برقرار میکند. خداوند متعال در آیات متعددی انسان را به بهرهمندی از نعمتهای حلال دنیا تشویق میکند، مشروط بر اینکه این بهرهمندی به افراط و طغیان منجر نشود و انسان را از یاد خدا و وظایف اصلیاش غافل نکند. یکی از روشنترین آیات در این زمینه، آیه ۷۷ سوره قصص است که میفرماید: «و آنچه خدا به تو داده، در آن سرای آخرت را بجوی و بهرهات را از دنیا فراموش مکن و چنانکه خدا به تو نیکی کرده، تو نیز نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خدا مفسدان را دوست ندارد.» این آیه به وضوح نشان میدهد که نه تنها ترک دنیا توصیه نشده، بلکه بهرهمندی از آن و استفاده صحیح از امکانات برای رسیدن به سعادت اخروی، امری مطلوب است. در حقیقت، دنیا پلی است که باید از آن گذشت، نه جایی که باید در آن اقامت گزید و به آن دل بست. از سوی دیگر، قرآن به شدت افراط در هر زمینهای را نهی میکند، از جمله افراط در دلبستگی به دنیا و یا افراط در ریاضت و محروم کردن خود از طیبات. در سوره اعراف، آیات ۳۱ و ۳۲، خداوند میفرماید: «ای فرزندان آدم، زینتهای خود را نزد هر مسجدی برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که او اسرافکنندگان را دوست ندارد. بگو: چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردهاند و در روز قیامت (نیز) خاص آنان است.» این آیات صراحتاً هرگونه تحریم نعمتهای حلال الهی را محکوم میکنند و تأکید دارند که مؤمنان حق دارند از زیباییها و پاکیزگیهای دنیا بهرهمند شوند، البته با رعایت اعتدال و پرهیز از اسراف. بنابراین، زهد قرآنی، رویکردی منفی به دنیا نیست؛ بلکه رویکردی واقعبینانه و مسئولانه است. زاهد کسی نیست که از دنیا فرار کند، بلکه کسی است که در دنیا زندگی میکند، فعالیت میکند، تولید میکند، و به جامعه خدمت میکند، اما دلش را به آن نمیبندد. او میداند که دنیا گذرگاه است و هدف اصلی، رضایت خداوند و رسیدن به آخرت نیکو است. او از مال و ثروت بهرهمند میشود اما اسیر آن نمیشود؛ از آن در راه خدا انفاق میکند، به یتیمان و مساکین کمک میکند و حقوق الهی را ادا میکند. این نوع از زهد، به جای انزوا، به مشارکت فعال و سازنده در جامعه منجر میشود، زیرا فرد زاهد، دنیا را مزرعه آخرت میبیند و هر تلاشی در آن را فرصتی برای کسب رضایت الهی میداند. در سوره حدید، آیه ۲۰، قرآن ماهیت فانی دنیا را اینگونه بیان میکند: «بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی شما به یکدیگر و زیادهجویی در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانی که گیاه روییده از آن، کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس خرد و ریز شود. و در آخرت عذاب شدید است و آمرزش از جانب خدا و رضوان. و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.» این آیه هشدار میدهد که دل بستن افراطی به دنیا و فراموش کردن آخرت، سرانجامی جز فریب و پشیمانی ندارد. اما این به معنای کنار گذاشتن دنیا نیست، بلکه به معنای شناخت صحیح جایگاه آن و عدم مغرور شدن به ظواهر فریبندهاش است. پس، زهد واقعی در قرآن، بیرغبتی قلبی به مظاهر فانی دنیاست، نه بیعملی در آن. زاهد کسی است که با وجود داشتن، از آن رهاست؛ و با وجود در میان مردم بودن، از تعلقات آن فارغ است. این نوع زهد، انسان را قدرتمندتر میکند تا بتواند بر اساس موازین الهی در دنیا عمل کند و نیکی را گسترش دهد. این، یک حالت روحی و قلبی است که فرد را از حرص و طمع آزاد میسازد و به او اجازه میدهد که از نعمتهای الهی به درستی و در راه رضایت او استفاده کند، بیآنکه دنیا برایش هدف شود و او را از مسیر اصلی بندگی منحرف سازد. این مفهوم از زهد، انسان را به سوی تعادل، قناعت، سخاوت، و مسئولیتپذیری اجتماعی سوق میدهد، نه به سوی کنارهگیری و فقر اختیاری بیثمر.
و با آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را طلب کن؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و چنانکه خدا به تو نیکی کرده، تو نیز نیکی کن؛ و در زمین فساد مجوی که خدا مفسدان را دوست ندارد.
بگو: چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردهاند و در روز قیامت (نیز) خاص آنان است. اینچنین آیات را برای گروهی که میدانند، تفصیل میدهیم.
بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی شما به یکدیگر و زیادهجویی در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانی که گیاه روییده از آن، کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس خرد و ریز شود. و در آخرت عذاب شدید است و آمرزش از جانب خدا و رضوان. و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
روزی پادشاهی نزد درویشی رفت و او را دید که با وجود فقر ظاهری، شادمان و آسودهخاطر است. پادشاه که خود در رفاه کامل بود، با تعجب پرسید: «ای درویش، چگونه با این همه نداری، چنین آسودهخاطری و هیچ غمی نداری؟» درویش لبخندی زد و پاسخ داد: «ای پادشاه، آسودگی خاطر نه در داشتن دنیاست و نه در ترک مطلق آن و دوری از مردم. بلکه در آن است که دل را اسیر دنیا نکنی و هر آنچه داری را امانتی از خدا بدانی، و دنیا را مزرعهای برای آخرت ببینی. من با آنچه دارم زندگی میکنم، شکرگزارم و دل از تعلقات رها کردهام؛ نه چنان که از آن روی برگردانم که دیگران را سودی نرسد و مسئولیتم را فراموش کنم، و نه چنان که در آن غرق شوم که خدا را فراموش کنم.» پادشاه از این سخن حکیمانه پند گرفت و دانست که زهد حقیقی در بینیازی دل و استفاده درست از نعمات است، نه در تهی کردن دست از دنیا و انزوا.