خیر، صرف بیزاری از گناه کافی نیست؛ بیزاری قلبی باید با عمل به احکام الهی و دوری عملی از گناهان همراه باشد. قرآن کریم بر پیوند ناگسستنی ایمان و عمل صالح تأکید دارد، زیرا رستگاری در گرو هر دو است.
در تعالیم رفیع و جامع قرآن کریم، مسئلهی نسبت میان ایمان قلبی و عمل صالح از اساسیترین مباحث است. بسیاری از مردم ممکن است این سؤال را در ذهن داشته باشند که آیا صرفاً داشتن احساس بیزاری و کراهت نسبت به گناه، برای رستگاری و رضایت الهی کافی است یا اینکه این بیزاری باید به مرحلهی عمل و پرهیز از گناه و انجام کارهای نیکو برسد؟ پاسخ صریح قرآن کریم و سنت نبوی بر این است که بیزاری قلبی از گناه، اگرچه نقطهی آغازی بسیار مهم و نشانهی وجود ایمان در قلب است، اما هرگز به تنهایی کفایت نمیکند. ایمان راستین همواره با عمل صالح همراه و توأم است و این دو بال هستند که انسان را به سوی سعادت و قرب الهی پرواز میدهند. بیزاری از گناه، که یک حس درونی و نوعی پاکیزگی روحی است، باید به یک نیروی محرکه تبدیل شود که فرد را به دوری عملی از محرمات و انجام واجبات سوق دهد. بدون این اقدام عملی، صرف بیزاری ممکن است به مرور زمان رنگ ببازد و قدرت بازدارندگی خود را از دست بدهد، همانند دانهای که در زمین کاشته میشود اما آبیاری نمیگردد تا ثمر دهد. قرآن کریم در آیات متعدد خود به وضوح بیان میدارد که رستگاری و ورود به بهشت، نه تنها با ایمان قلبی بلکه با عمل صالح میسر میشود. به عنوان مثال، در سوره مبارکه عصر، که از کوتاهترین و پرمغزترین سورههای قرآن است، خداوند متعال پس از قسم به زمان، میفرماید: "إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ" (سوره عصر، آیات 2-3). در این آیه شریفه، ملاک نجات از خسران و زیان، چهار چیز ذکر شده است: ایمان آوردن، عمل صالح انجام دادن، توصیه یکدیگر به حق و توصیه یکدیگر به صبر. این ترکیب دقیق، به ما میآموزد که ایمان (که بیزاری از گناه جزئی از آن است) بدون عمل، کامل نیست و به تنهایی ضمانتی برای رستگاری نیست. بیزاری از گناه به معنای شناخت قبح و زشتی آن است، اما این شناخت باید به ارادهای قوی برای ترک گناه و انجام آنچه خدا دوست دارد، تبدیل شود. این اراده، خود نیازمند تلاش و مجاهده دائمی با نفس اماره است. تصور کنید فردی از غذای فاسد و مسموم بیزار است. آیا صرفاً این بیزاری او را از خوردن آن و در نتیجه بیمار شدن مصون میدارد؟ خیر. او باید عملاً از خوردن آن اجتناب کند و اگر خورده باشد، به دنبال راه چارهای برای دفع سم باشد. همینطور در مورد گناه. اگر کسی از دروغ بیزار است، باید زبان خود را از دروغ گفتن باز دارد و همواره به صداقت متعهد باشد؛ اگر از غیبت بیزار است، باید در مجالس غیبت شرکت نکند یا مانع آن شود و حتی اگر مرتکب شده، از فرد غیبتشده حلالیت بطلبد. این عمل است که نشاندهندهی عمق و صدق بیزاری و ایمان اوست. قرآن در بسیاری از آیات، به صراحت به پیوند ناگسستنی ایمان و عمل صالح اشاره کرده است. برای مثال، در سوره بقره، آیه ۲۷۷ میخوانیم: "إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ". این آیه نشان میدهد که پاداش الهی و امنیت از ترس و اندوه، برای کسانی است که هم ایمان آوردهاند و هم عمل صالح انجام دادهاند؛ اعمالی چون اقامه نماز و پرداخت زکات که نمود عینی ایمان هستند و بدون انجام آنها، ایمان تنها یک ادعا خواهد بود. این تاکید مکرر، فلسفهای عمیق را در بر دارد: اسلام یک دین عملی است. هدف از دینداری صرفاً یک حالت روحی یا فکری نیست، بلکه تغییر در سلوک و رفتار فردی و اجتماعی است. بیزاری از گناه، در واقع مقدمهای است برای توبه نصوح و ترک عملی گناه و سپس اقدام به کارهای خیر. توبه واقعی نیز تنها به ندامت قلبی محدود نمیشود، بلکه شامل تصمیم قاطع بر ترک گناه در آینده، جبران مافات (در صورت امکان)، و انجام کارهای نیکو برای محو آثار گناه است، چنانکه در آیه ۳۱ سوره نساء میخوانیم: "إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا". این آیه به روشنی نشان میدهد که اجتناب عملی از گناهان کبیره است که منجر به بخشش گناهان صغیره و ورود به بهشت میشود. نباید فراموش کرد که نفس انسان همواره در معرض وسوسههای شیطانی است. بیزاری از گناه، به انسان کمک میکند تا در برابر این وسوسهها مقاومت کند. اما این مقاومت، خود یک عمل است؛ عملی از جنس خویشتنداری و کنترل نفس که نیازمند هوشیاری و اراده قوی است. اگر بیزاری از گناه به عمل منجر نشود، به مرور زمان ممکن است کمرنگ شده و فرد را به ورطهی گناه بکشاند. ایمان، مانند درختی است که ریشههای آن در قلب است و میوههای آن در اعمال ظاهر میشود. درختی که میوه ندهد، گرچه ریشه داشته باشد، کامل نیست و سرانجام ممکن است خشک شود. بنابراین، اسلام نه تنها به پاکی درون دعوت میکند، بلکه اصرار دارد که این پاکی در افعال و کردار انسان نیز متجلی شود. انسان مؤمن نه تنها از گناه بیزار است، بلکه فعالانه برای دوری از آن و اصلاح خود و جامعه میکوشد. این تلاش مستمر، جوهره بندگی و قرب به پروردگار است. در نهایت، بیزاری از گناه، پایهی مهمی از ایمان است، اما نه تنها پایهی آن. این بیزاری باید به یک عزم راسخ برای ترک گناه، توبه صادقانه، جبران گذشته و انجام پیوسته کارهای نیکو تبدیل شود. دین اسلام یک مجموعهی کامل و هماهنگ از عقیده، اخلاق و عمل است که هیچ یک بدون دیگری معنای کامل و اثر مطلوب را ندارد. ایمان بدون عمل صالح، همچون چراغ بدون روغن است که نورانیت کاملی ندارد، و عمل صالح بدون ایمان، چون کالبدی بیروح است. از این رو، مسلمان واقعی کسی است که هم در قلب از گناه بیزار باشد و هم در عمل، خود را از آن دور نگه دارد و به سوی آنچه پروردگارش دوست دارد، بشتابد.
به راستی که انسان در زیان و خسران است،
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و به صبر توصیه نمودهاند.
همانا کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند و نماز را برپا داشته و زکات را پرداختهاند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.
اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید اجتناب کنید، بدیهایتان را از شما میپوشانیم و شما را به جایگاهی نیکو وارد میکنیم.
روزی مردی بود که پیوسته از منبر و وعظ درباره زشتی گناهان سخن میگفت و هر بار میگفت: «من از گناه بیزارم، از هر نوع بدی دوری میکنم!» اما همین که فرصتی برای کسب مالی حرام پیش میآمد، یا مجلسی برای غیبت دوستان برپا میشد، او نخستین کسی بود که دست به سوی آن دراز میکرد یا زبان به غیبت میگشود. شیخی دانشمند، او را که چنین دید، لبخندی زد و گفت: «ای دوست، بیزاری تو از گناه، بذری است نیکو در دلت، اما اگر این بذر با عمل آبیاری نشود، و میوهای از پرهیز و نیکی ندهد، چه فایده؟ بیزاری حقیقی از سم، تنها به سخن گفتن از تلخی آن نیست، بلکه به دور کردن جام از لب است.»