در حالی که راستگویی ستون اصلی اخلاق اسلامی است، در شرایط اضطراری خاص مانند حفظ جان، ایجاد صلح و جلوگیری از فتنه بزرگ، سکوت یا گفتار مصلحتی مجاز است. این استثنائات با هدف حفظ منافع بالاتر و جلوگیری از ضرر بیشتر اعمال میشوند و باید با حکمت و نیت خیر همراه باشند، نه برای توجیه دروغگوییهای عادی.
در آموزههای غنی و عمیق اسلام، صداقت و راستگویی (صدق) جایگاهی بس والا و محوری دارد. قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) به صراحت بر اهمیت بنیادین صداقت در تمامی ابعاد زندگی تأکید میکنند و آن را از نشانههای ایمان، تقوا و سعادت اخروی میدانند. گفتن حق و دوری از دروغ، پایه و اساس ساختار اخلاقی یک مسلمان و جامعهای سالم است. خداوند متعال در آیات متعددی مؤمنان را به راستگویی فرامیخواند و پیامبرانش را به عنوان اسوههای صدق معرفی میکند. راستگویی نه تنها در گفتار، بلکه در کردار، نیت و عهدی که با خدا و مردم بسته میشود، تجلی پیدا میکند و نشاندهنده یکپارچگی شخصیت فرد است. فرد راستگو، هم در دنیا مورد اعتماد و احترام قرار میگیرد و هم در آخرت پاداش الهی را نصیب خود خواهد کرد. راستگویی به معنای بیان واقعیتها آنگونه که هستند، بدون تحریف یا پنهانکاری است. این اصل به اندازهای مهم است که رسول اکرم (ص) میفرمایند: «راستگویی به نیکی هدایت میکند و نیکی به بهشت، و دروغگویی به گناه هدایت میکند و گناه به آتش دوزخ.» با این وجود، سؤال اصلی اینجاست که آیا این اصل مطلق و بدون هیچ استثنایی است؟ آیا در هر شرایطی، بدون در نظر گرفتن پیامدها، باید تمام حقیقت را بر زبان آورد؟ پاسخ اسلام به این پرسش، با در نظر گرفتن حکمت و مصلحت، کمی پیچیدهتر و جامعتر است. اسلام، دین زندگی و عمل است و تنها به بیان اصول خشک اکتفا نمیکند، بلکه به تبعات و آثار عملی احکام نیز توجه دارد. در برخی موارد خاص و استثنائی، که هدف بزرگتری چون حفظ جان، ایجاد صلح، یا جلوگیری از ضرر و فتنه عظیم در میان باشد، سکوت یا حتی استفاده از کلامی که ظاهر آن حق و باطن آن به گونهای دیگر است (توریه)، یا در موارد نادر، دروغ مصلحتی مجاز شمرده شده است. این استثنائات نه برای توجیه دروغگوییهای روزمره یا پنهانکاریهای شخصی، بلکه برای رفع اضطرار و رسیدن به مصلحتی بالاتر است که از مفسده راستگویی در آن موقعیت خاص، بزرگتر و با اهمیتتر است. برای مثال، هدف اصلی شریعت، حفظ پنج چیز اساسی است: دین، جان، عقل، نسل و مال. اگر گفتن حقیقتی منجر به به خطر افتادن یکی از این اصول، مانند جان یک انسان بیگناه، شود، در آن صورت حکم تغییر میکند. از جمله مهمترین موارد استثناء میتوان به «اصلاح ذاتالبین» یا آشتی دادن بین دو نفر اشاره کرد. اسلام به شدت بر وحدت و همدلی در جامعه تأکید دارد و تفرقه را نکوهش میکند. در مواقعی که برای آشتی دادن دو نفر که با هم قهر کردهاند، لازم باشد سخنی گفته شود که عین حقیقت نیست، مثلاً برای هر یک از طرفین سخنان مثبتی از دیگری نقل شود که ممکن است دقیقاً گفته نشده باشد، این عمل نه تنها گناه نیست، بلکه مستحب و از اعمال مورد پسند خداوند است. این موضوع نشان میدهد که هدف والای صلح و رفع کدورت، میتواند بر اصل مطلق راستگویی اولویت یابد. مورد دیگر، حفظ جان یا آبرو و مال مسلمانی است که گفتن حقیقت در مورد آن باعث ضرر و زیان جبرانناپذیری میشود. مثلاً اگر ظالمی به دنبال فردی باشد و از شما آدرس او را بپرسد، پنهان کردن حقیقت یا حتی گمراه کردن ظالم برای حفظ جان آن فرد، نه تنها مجاز است، بلکه واجب شمرده میشود. همچنین در شرایط جنگی و مقابله با دشمن، به کار بردن حیله و سخنانی که ظاهر آن حقیقت نیست، برای پیروزی و حفظ جان مسلمانان، جایز است. این موارد، همگی در دایره «دروغ مصلحتی» یا «توریه» قرار میگیرند که با دروغ گناه آلود متفاوت است. توریه به معنای سخن گفتن به گونهای است که شنونده برداشت خاصی از آن میکند، در حالی که گوینده معنای دیگری را در ذهن دارد و آن معنی نیز مطابق با حقیقت است. این روش اغلب برای جلوگیری از دروغ صریح به کار میرود و در شرایطی که راستگویی مطلق به ضرر بزرگی منجر شود، توصیه میشود. توریه با دروغ گفتن متفاوت است؛ زیرا در توریه، یک جنبهای از سخن با واقعیت تطابق دارد، هرچند که شنونده از آن جنبه آگاه نباشد. این موارد استثنائی، با شرایط و ضوابط بسیار دقیق و تنها در موارد اضطرار و مصلحت عمومی یا فردی که حفظ آن بالاتر از راستگویی مطلق است، مجاز شمرده میشود. هدف از این استثنائات، نه نقض اصل راستگویی، بلکه حفظ اصول بالاتر و مهمتری است که شارع مقدس بر آنها تأکید دارد، مانند حفظ نفس، حفظ آبرو، حفظ وحدت جامعه و پیشگیری از فتنه و فساد. بنابراین، اسلام با نگاهی واقعبینانه و حکیمانه به پیچیدگیهای زندگی بشری، در کنار تأکید بیچون و چرای بر صداقت به عنوان یک فضیلت بنیادی، راهکارهایی را نیز برای موقعیتهای استثنایی ارائه میدهد تا از ضررهای بزرگتر جلوگیری شود. مهم این است که انسان همواره نیت خیر داشته باشد و از این استثنائات سوءاستفاده نکند، چرا که اصل کلی و فراگیر، همواره صداقت و راستگویی است که به آرامش و سعادت فردی و اجتماعی میانجامد. در نهایت، گفتن حق همواره پسندیده است، اما با رعایت حکمت و تدبیر، تا از مفسدهای بزرگتر جلوگیری شود و خیری بیشتر حاصل آید. این حکمت الهی، مرز بین راستی بیثمر و سکوت یا سخن مصلحتی هدفمند را مشخص میکند و راهنمای انسان در مسیر صحیح زندگی قرار میگیرد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.
مسلمانان و مسلمات، و مؤمنان و مؤمنات، و فرمانبرداران و فرمانبردارات، و راستگویان و راستگویان، و صابران و صابرات، و خاشعان و خاشعات، و صدقه دهندگان و صدقه دهندگان، و روزه داران و روزه داران، و حافظان دامن و حافظات، و یادکنندگان خدا بسیار و یادکنندگان، خدا برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ آماده کرده است.
درباره انفال از تو میپرسند. بگو: انفال از آن خدا و رسول است. پس از خدا بترسید و میان خود صلح و سازش برقرار سازید، و اگر مؤمن هستید، از خدا و رسول او اطاعت کنید.
آوردهاند که پادشاهی خوابی دید و دو تعبیرگر را فراخواند. اولی گفت: «تعبیر خواب تو این است که تمام خویشاوندان خود را از دست خواهی داد و از همه بیشتر عمر میکنی.» پادشاه خشمگین شد و دستور به مجازات او داد. سپس تعبیرگر دوم را خواندند. او گفت: «تعبیر خواب تو این است که شما عمر طولانی خواهید داشت و بعد از همه خویشاوندانتان عمر میکنید و وارث همه خواهید شد.» پادشاه از سخن او شاد شد و هدایای فراوان به او بخشید. هر دو تعبیرگر یک حقیقت را بیان کرده بودند، اما یکی با کلامی خشن و دیگری با زبانی دلنشین و حکیمانه. این داستان نشان میدهد که حتی گفتن حق نیز نیازمند حکمت و انتخاب بهترین شیوه است تا به جای فتنه و رنجش، به خیر و صلاح بینجامد.