چطور خودم را جای دیگران بگذارم؟

قرآن کریم با تأکید بر اصول عدل، احسان و رحمت، انسان را به درک عمیق وضعیت و نیازهای دیگران و همدردی با آن‌ها دعوت می‌کند. با عمل به این فضایل اخلاقی، فرد می‌تواند خود را جای دیگران گذاشته و به سوی خدمت به خلق و تقرب الهی گام بردارد.

پاسخ قرآن

چطور خودم را جای دیگران بگذارم؟

سؤال "چطور خودم را جای دیگران بگذارم؟" در واقع به مفهوم عمیق همدلی، شفقت و درک متقابل اشاره دارد. قرآن کریم اگرچه به صورت مستقیم از عبارت "خود را جای دیگری گذاشتن" استفاده نمی‌کند، اما اصول و آموزه‌های فراوانی را ارائه می‌دهد که انسان را به سمت پرورش چنین ویژگی‌هایی هدایت می‌کند. این آموزه‌ها به ما می‌آموزند که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم، حقوق آن‌ها را رعایت نماییم و نسبت به نیازها و درد و رنج‌هایشان بی‌تفاوت نباشیم. در واقع، هدف قرآن ساختن جامعه‌ای مبتنی بر عدل، احسان و رحمت است، و این مهم محقق نمی‌شود مگر با درک عمیق از جایگاه و وضعیت دیگران، و این درک عمیق همان چیزی است که به ما کمک می‌کند تا خود را جای دیگران بگذاریم و با آن‌ها همدردی کنیم. این رویکرد قرآنی، صرفاً یک تمرین ذهنی نیست، بلکه تحولی در شخصیت و رفتار فردی است که در آن، فضایل اخلاقی به بخشی جدایی‌ناپذیر از وجود انسان تبدیل می‌شوند. یکی از بنیادین‌ترین اصول قرآنی که به پرورش همدلی کمک می‌کند، اصل "عدل" است. خداوند متعال در آیات متعددی به برپایی عدل فرمان می‌دهد. آیه ۹۰ سوره نحل می‌فرماید: "إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ" (همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند؛ شما را پند می‌دهد، شاید متذکر شوید). عدل به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود و رعایت حقوق همگان است. وقتی ما می‌خواهیم عادلانه رفتار کنیم، ناگزیر باید دیدگاه‌ها، حقوق و نیازهای طرف مقابل را در نظر بگیریم. این خود نوعی "جای دیگری قرار گرفتن" است؛ اینکه بفهمیم اقدام ما چه تأثیری بر دیگران می‌گذارد و آیا حق کسی پایمال می‌شود یا خیر. اگر ما بتوانیم در هر تصمیمی، نتایج آن را از منظر فرد مقابل نیز بسنجیم، آنگاه به مفهوم واقعی عدل نزدیک شده‌ایم. این امر مستلزم تفکر عمیق و فارغ از تعصبات شخصی است و به ما کمک می‌کند تا فراتر از منافع شخصی خود را ببینیم و تصمیماتی بگیریم که نه تنها به ما سود می‌رساند، بلکه به نفع جمع و جامعه نیز باشد. این تمرین ذهنی در طول زمان، به یک عادت درونی تبدیل شده و فرد را به سمت رفتار عادلانه و همدلانه سوق می‌دهد. اصل دیگر، "احسان" است. احسان فراتر از عدل است؛ عدل یعنی حق کسی را ندادن، اما احسان یعنی چیزی فراتر از حق، از روی لطف و نیکوکاری به دیگری بخشیدن. این مفهوم شامل نیکی کردن به والدین، خویشاوندان، نیازمندان، یتیمان و مساکین می‌شود. در قرآن، بارها به احسان تأکید شده است. برای مثال، در سوره بقره آیه ۸۳ می‌خوانیم: "وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا" (و به والدین و خویشاوندان و یتیمان و مساکین و همسایه نزدیک و همسایه دور و همراه در سفر و رهگذر و بردگان خود نیکی کنید؛ همانا خداوند متکبر و فخرفروش را دوست ندارد). چگونه می‌توانیم به این افراد احسان کنیم مگر اینکه وضعیت آن‌ها را درک کنیم؟ نیازهای یتیم، سختی مسکین، دوری از وطن رهگذر، همه این‌ها نیازمند آن است که ما خود را جای آن‌ها بگذاریم و حس و حالشان را بفهمیم تا بتوانیم یاری‌شان کنیم. احسان، تجلی عملی همدلی است. وقتی با کسی احسان می‌کنیم، عملاً نشان می‌دهیم که وضعیت او برای ما اهمیت دارد و تلاش می‌کنیم باری از دوش او برداریم یا خوشحالی را به قلب او هدیه دهیم. این نیکی کردن، تنها یک وظیفه نیست، بلکه یک فرصت برای تقویت پیوندهای اجتماعی و حس مسئولیت‌پذیری متقابل است که در نهایت به صلاح فرد و جامعه خواهد بود. احسان، قلب انسان را نرم کرده و او را به سوی خیر و نیکی سوق می‌دهد. سومین مفهوم کلیدی، "رحمت" و شفقت است. خداوند خود را "رحمن" و "رحیم" معرفی می‌کند و مؤمنان را نیز به داشتن رحمت و شفقت نسبت به یکدیگر تشویق می‌کند. در سوره فتح آیه ۲۹، ویژگی یاران پیامبر (ص) اینگونه توصیف می‌شود: "مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ" (محمد، فرستاده خداست؛ و کسانی که با اویند، در برابر کفار سرسخت و با یکدیگر مهربان و دلسوزند). وقتی فردی رحیم و دلسوز باشد، به طور طبیعی درد و رنج دیگران را حس می‌کند و میل به کمک و alleviation آن رنج در او پدید می‌آید. این حس رحمت، فرد را وادار می‌کند تا به عمق مشکلات دیگران نفوذ کند و از دیدگاه آن‌ها به مسائل نگاه کند. رحمت یعنی توانایی همدردی و همراهی با دیگران در شادی‌ها و غم‌هایشان. برای مثال، وقتی به بیماری برمی‌خورید، اگر رحمت در وجودتان باشد، سعی می‌کنید خود را جای او بگذارید و رنج او را حس کنید تا بهتر بتوانید به او کمک کنید و دلداری دهید. این احساس مشترک، پایه‌های یک جامعه سالم و همدل را بنا می‌نهد. رحمت در روابط انسانی، مانند یک چسب عمل می‌کند و افراد را در کنار یکدیگر نگه می‌دارد، به ویژه در زمان‌های سختی و چالش. همچنین، قرآن بر "اخوت" و برادری میان مؤمنان تأکید دارد. در سوره حجرات آیه ۱۰ می‌فرماید: "إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ" (در حقیقت مؤمنان با هم برادرند؛ پس میان برادرانتان صلح برقرار کنید و از خدا پروا کنید، شاید مشمول رحمت شوید). وقتی مؤمنان برادر یکدیگر هستند، درد یکی درد همه است و شادی یکی شادی همه. این مفهوم برادری، نیازمند آن است که هر فردی در جامعه، دغدغه و حال و روز برادر دینی خود را داشته باشد و برای حل مشکلات او بکوشد. اگر بین دو نفر اختلافی پیش آید، برای اصلاح و میانجیگری، باید بتوانیم دلایل و منطق هر دو طرف را درک کنیم و خود را در جای هر یک از آن‌ها تصور کنیم تا به راه حلی عادلانه و مهربانانه برسیم. این حس همبستگی و مسئولیت‌پذیری جمعی، تنها با درک متقابل و همدلی عمیق ممکن می‌شود. در نهایت، قرآن با تحریم "ظلم" و "بغی" (ستمگری و تجاوز) به طور غیرمستقیم ما را به درک پیامدهای اعمالمان بر دیگران وامی‌دارد. برای اینکه ستم نکنیم، باید بدانیم ستم چیست و چه آسیبی به دیگری می‌رساند. این شناخت از آسیب، از درک وضعیت مظلوم نشأت می‌گیرد. همچنین، داستان‌های قرآنی از پیامبران و اقوام گذشته، مملو از درس‌هایی است که ما را به تفکر درباره عواقب اعمال و اهمیت رفتار درست با دیگران دعوت می‌کند. این داستان‌ها به ما کمک می‌کنند تا از اشتباهات گذشته درس بگیریم و با بصیرت بیشتری با مردم رفتار کنیم، و از تکرار خطاهای پیشین پرهیز نماییم. درک این نکته که اعمال ما نه تنها بر خودمان، بلکه بر کل جامعه تأثیر می‌گذارد، انگیزه‌ای قوی برای تفکر عمیق‌تر و رفتار همدلانه‌تر است. پس، "جای دیگران خود را گذاشتن" در نگاه قرآنی، یک فضیلت اخلاقی و عملی است که از طریق پایبندی به عدل، احسان، رحمت و اخوت به دست می‌آید. این امر نه تنها به سعادت فردی کمک می‌کند، بلکه اساس ساختن یک جامعه قوی، متحد و همدل را فراهم می‌آورد که در آن هر کس احساس امنیت، احترام و دلسوزی متقابل را تجربه می‌کند. این یک دعوت دائمی به تأمل در وضعیت انسانی، فراتر از خود و دیدن جهان از چشم دیگران است. این عمل موجب می‌شود تا انسان از خودمحوری خارج شده و به سمت نوع دوستی و خدمت به خلق حرکت کند، که در نهایت قرب الهی و رضایت خداوند را در پی خواهد داشت. با پرورش این صفات، هر فرد به عضوی فعال و سازنده در جامعه تبدیل می‌شود که می‌تواند منشأ خیر و برکت برای دیگران باشد.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

در گلستان سعدی آمده است که تاجری ثروتمند و نام‌آور، زندگی خود را وقف جمع‌آوری ثروت کرده بود. روزی پیرمردی دانا که از حال و روز مردم باخبر بود، به او گفت: "ای نیک‌بخت! تو را مال و مکنت فراوان است، اما آیا هرگز به حال آن درویشی اندیشیده‌ای که شب گرسنه سر بر بالین می‌نهد و روز با دست تهی از خواب برمی‌خیزد؟" تاجر با تکبر پاسخ داد: "من در پی کار خویشم و دیگران را به کار خودم کاری نیست." روزگار چرخید و گردون به کام تاجر نماند. او در سفری بزرگ، مال و منالش را به دریا سپرد و با دست تهی و دلی پر از حسرت به دیار خود بازگشت. آنگاه بود که طعم گرسنگی و بی‌نوایی را چشید و هرگاه که گدایی را می‌دید، به یاد روزهای تلخ خود می‌افتاد. اشک در چشمانش حلقه می‌زد و با خود می‌گفت: "کاش آن روز که توان داشتم، دستی از محتاجان می‌گرفتم و خود را جای آنان می‌نهادم." از آن پس، تاجر که تجربه فقر را چشیده بود، از مال اندک باقی‌مانده‌اش، سخاوتمندانه به نیازمندان کمک می‌کرد و هرگز هیچ سائلی را از خود نراند. او می‌گفت: "فهمیدم که برای دیدن دنیا از چشم دیگران، گاه باید خود در آن جایگاه قرار گیری تا رنج آنان را با پوست و استخوان حس کنی." از این رو، هرگاه توانستی خود را در جای دیگری بگذاری و رنج او را حس کنی، آنگاه به حقیقت انسانیت نزدیک شده‌ای.

سوالات مرتبط