قرآن بر اهمیت نیت در اعمال تأکید دارد؛ رفتارهای به ظاهر خوب با نیت فاسد مانند ریاکاری و نفاق، ارزش معنوی ندارند و در نزد خداوند مطرودند زیرا خداوند به باطن اعمال مینگرد.
در مکتب جامع و عمیق اسلام، نیت و قصد درونی انسان، جایگاه و اهمیت بیبدیلی دارد؛ آنچنان که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اعمال بر اساس نیتهاست.» این اصل بنیادین، نقطه تمایز اساسی میان اعمالی است که صرفاً شکلی زیبا و خیرخواهانه دارند، اما از سرچشمهای آلوده جاری میشوند، و اعمالی که با خلوص و برای رضای حق تعالی انجام میپذیرند. قرآن کریم به وضوح بر این مسئله تأکید دارد که خداوند نه به ظاهر اعمال، بلکه به باطن و قصد پشت آنها مینگرد. این مفهوم نه تنها در حوزه عبادات فردی، بلکه در تمامی عرصههای زندگی اجتماعی و روابط انسانی نیز صادق است. یکی از بارزترین نمونههای رفتار ظاهراً خوب با نیت فاسد، ریاکاری است. ریا به معنای انجام دادن کاری نیک برای این است که مردم آن را ببینند و شخص را ستایش کنند، نه برای کسب رضایت خداوند. فرد ریاکار ممکن است نماز بخواند، روزه بگیرد، صدقه بدهد، یا حتی در راه خدا جهاد کند، اما انگیزه اصلی او جلب توجه، کسب اعتبار اجتماعی، یا منفعت دنیوی باشد. قرآن کریم در آیات متعددی به شدت با ریاکاری برخورد کرده است. برای مثال، در سوره بقره، آیه 264، خداوند کسانی را که صدقات خود را برای خودنمایی انفاق میکنند، به زمینی تشبیه میکند که بارش باران بر آن خاک و گرد و غبار را با خود برده و چیزی از آن باقی نمیماند. این تمثیل گویای آن است که اعمالی که با نیت ریاکارانه انجام میشوند، هیچ ارزش و پاداشی در نزد خداوند ندارند و ثمرات دنیوی آنها نیز ناپایدار و بیارزش است. این نوع رفتار، بنیان اعتماد را در جامعه سست میکند و باعث میشود مردم به تدریج به هر عمل خیرخواهانه نیز با سوءظن بنگرند، چرا که نمیدانند نیت واقعی فرد چیست. وجه دیگری از این پدیده، نفاق است. نفاق حالتی است که در آن فرد، ظاهری از ایمان و همراهی را نشان میدهد، در حالی که در باطن، کفر، دشمنی، یا بیتفاوتی را پنهان کرده است. منافقان خطرناکترین دشمنان دین و جامعه محسوب میشوند؛ زیرا با نقاب دوستی و ایمان، از پشت خنجر میزنند. قرآن کریم در سوره منافقون و بخشهایی از سوره بقره و نساء به تفصیل به ویژگیها و عواقب نفاق میپردازد. خداوند منافقان را در پایینترین درجات جهنم قرار میدهد، زیرا گمراهی و فساد آنها تنها به خودشان محدود نمیشود، بلکه به جامعه آسیب میرساند. رفتار منافقانه میتواند در قالب کمکهای ظاهری، سخنان دلنشین، یا حتی مشارکت در امور خیر نمود یابد، اما هدف نهایی آن تضعیف دیگران، فریب، یا تحقق اهداف پلید شخصی است. این گونه افراد، با ظاهر خوب خود، میتوانند افراد سادهدل را بفریبند و نقشههای شوم خود را پیش ببرند. فرق ریا و نفاق در این است که ریا بیشتر در حوزه عبادات و اعمال فردی نمود مییابد، در حالی که نفاق بیشتر جنبه اعتقادی و سیاسی دارد و به معنای تظاهر به ایمان و پنهان داشتن کفر است. قرآن بارها تأکید میکند که خداوند عالم به غیب و پنهان و آشکار است. هیچ نیتی، هر چند در اعماق دل پنهان شده باشد، از علم الهی پنهان نمیماند. این آگاهی مطلق الهی، موجب میشود که اعمال انسانها بر اساس نیتهایشان سنجیده شوند. حتی اگر یک عمل به ظاهر نیک، از سر غرور، کینه، حسادت، یا منفعتطلبی شخصی باشد، در میزان الهی ارزشی نخواهد داشت. این آموزه، مسئولیت بزرگی را بر دوش انسان میگذارد که نه تنها به اعمال خود، بلکه به قصد و نیت پشت آنها نیز توجه کند و همواره در صدد پاکسازی قلب و روح خود از آلودگیهای باطنی باشد. این پاکسازی مستلزم خودشناسی عمیق، مبارزه با نفس اماره، و استعانت از خداوند متعال است. انسان باید همواره مراقب باشد که حتی در انجام کارهای خیر، انگیزه و نیت او خالص و صرفاً برای رضای پروردگار باشد، نه برای کسب شهرت، قدرت، یا ثروت. اهمیت این مسئله تا حدی است که حتی در حدیث قدسی آمده است که خداوند میفرماید: «من به قلبها و اعمال شما نگاه میکنم.» این نشان میدهد که ارتباط مستقیم و تنگاتنگی بین نیت پاک و پذیرش عمل نزد خداوند وجود دارد. بنابراین، هر چند ظاهر عمل خیر باشد، اما اگر باطنی فاسد و نیت غیر الهی پشت آن پنهان باشد، نه تنها موجب تقرب نمیشود بلکه چه بسا موجب دوری از حق تعالی و مجازات نیز گردد. این همان حکمت الهی است که به انسان میآموزد فضیلت واقعی در خلوص نیت و پاکی قلب است، نه در تظاهرات بیرونی و فریبنده که ممکن است بسیاری را به اشتباه اندازد و سبب زوال ارزشهای اخلاقی و معنوی در جامعه شود.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، بخششهای خود را با منت نهادن و آزار رساندن باطل نکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز آخرت ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ صافی است که بر آن خاکی باشد، سپس باران شدیدی بر آن ببارد و آن را کاملاً پاک و بیخاک رها کند. آنان بر چیزی از آنچه کسب کردهاند، دسترسی ندارند. و خداوند قوم کافران را هدایت نمیکند.
بیتردید منافقان با خدا نیرنگ میبازند، در حالی که او با آنان نیرنگ میبازد. و چون برای نماز برخیزند، با کسالت برخیزند؛ خودنمایی به مردم میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند.
پس وای بر نمازگزاران!
همانان که از نمازشان غافلند؛
همانان که خودنمایی میکنند،
در زمانهای گذشته، تاجری ثروتمند در شهری بزرگ زندگی میکرد که به ظاهر بسیار دیندار و سخاوتمند بود. او مساجد باشکوه میساخت و به فقرا کمک میکرد، به طوری که نامش بر سر زبانها بود و همه او را ستایش میکردند. اما در خلوت خود، نیت واقعیاش نه رضایت حق، بلکه کسب شهرت و نفوذ بود تا بتواند در تجارت خود بیقانونی کند و از مالیات بگریزد. روزی عارفی با بصیرت از کنار مسجد تازهساز او میگذشت. مردم از او خواستند که برای تاجر دعای خیر کند. عارف لبخندی زد و گفت: «این عمارت ظاهری زیبا دارد، اما دیوار آن بر پایههای سست بنا شده و نیت بناکننده آن، به جای نور ایمان، از دود و فریب انباشته است. اعمالی که برای دیده شدن انجام شوند، مانند نقش بر آبند که هیچ اثری از خود باقی نمیگذارند، جز حسرت و پشیمانی.» این سخن عارف، تاجر را به فکر فرو برد و او را متوجه ساخت که آنچه در نزد خداوند ارزش دارد، پاکی دل و نیت خالص است، نه فقط ظاهر فریبنده اعمال.