ایمان واقعی در قرآن بدون محبت امکانپذیر نیست؛ محبت به خدا و خلق، جوهر ایمان است و ایمانی که از آن تهی باشد، ناقص و بیثمر خواهد بود.
در عمق آموزههای قرآنی، ایمان (ایمان بالله) صرفاً یک اعتقاد ذهنی یا اقرار زبانی نیست؛ بلکه حالتی جامع و پویا از دل و جان است که سراسر وجود انسان را در بر میگیرد و در کردار و گفتار او تجلی مییابد. در این میان، محبت (حبّ) نه تنها جزء لاینفک ایمان، بلکه ستون فقرات و جوهرهی اصلی آن به شمار میرود. پاسخ صریح و قاطع قرآن به این پرسش که آیا ایمان بدون محبت واقعی است، این است که ایمانی که از چشمهی زلال محبت سیراب نشود، ناقص و بیجان خواهد بود و نمیتواند آنگونه که خداوند متعال اراده کرده است، ثمرات حقیقی خود را به بار آورد. به عبارتی دیگر، محبت حقیقیترین معیار سنجش ایمان و نشانهی بلوغ و پختگی آن است. قرآن کریم در آیات متعددی بر این پیوند ناگسستنی تأکید کرده است. یکی از برجستهترین این آیات، آیه ۲۴ سوره توبه است که معیار والایی برای سنجش محبت به خداوند و رسولش ارائه میدهد: «قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» (بگو: اگر پدرانتان، و فرزندانتان، و برادرانتان، و همسرانتان، و خویشاوندانتان، و اموالی که به دست آوردهاید، و تجارتی که از کسادیاش میترسید، و خانههایی که به آنها دلخوشید، نزد شما محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد در راه اوست، پس در انتظار باشید تا خداوند فرمانش را بیاورد؛ و خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند). این آیه به روشنی بیان میکند که محبت به خدا و رسولش باید بر تمامی علائق و دلبستگیهای دنیوی ارجحیت داشته باشد. اگر این محبت، محبت حقیقی و والاترین محبت در قلب انسان نباشد، ایمان او مورد سؤال قرار میگیرد. محبت به خدا یعنی اطاعت محض از دستورات او، شکرگزاری از نعمتهای بیپایانش، و تسلیم در برابر ارادهی حکیمانهاش. این محبت است که انسان را به انجام اعمال صالح، پرهیز از محرمات، و تلاش برای رضایت الهی سوق میدهد. ایمانی که از چنین محبتی سرچشید، صرفاً مجموعهای از قواعد خشک و خالی از روح است که فاقد نیروی محرکهی لازم برای تحول درونی و رشد معنوی خواهد بود. علاوه بر محبت به خداوند، قرآن کریم به محبت و رحمت میان مؤمنان نیز بسیار اهمیت میدهد. در آیه ۵۴ سوره مائده میخوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خداوند قومی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتن، و در برابر کافران سرسختند؛ در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت هیچ ملامتکنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خدا گشایشگر داناست). این آیه تصویری زیبا از جامعهی ایمانی ارائه میدهد که در آن محبت متقابل میان خداوند و بندگانش، و همچنین تواضع و رحمت میان خودشان، ستون فقرات روابط را تشکیل میدهد. ایمانی که در عمل به مهربانی، بخشش، گذشت، و همدلی با دیگران منجر نشود، ایمانی ناقص است. چگونه ممکن است کسی مدعی ایمان به خدایی باشد که «رحمان» و «رحیم» است، اما خود از رحمت و محبت نسبت به بندگان او تهی باشد؟ این حقیقت در آیه ۲۹ سوره فتح نیز به وضوح بیان شده است: «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ...» (محمد رسول خداست؛ و کسانی که با اویند، بر کافران سختگیرند و میان خودشان مهربانند. آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که فضل و خشنودی خدا را میطلبند؛ نشانهی آنان بر چهرههایشان از اثر سجود نمایان است. این توصیف آنان در تورات است و توصیف آنان در انجیل...). این آیه مؤمنان واقعی را با صفت «رحماء بینهم» (با یکدیگر مهربانند) توصیف میکند. پس مهربانی و محبت نه تنها یک صفت اخلاقی نیکوست، بلکه نشانهی بارز و اجتنابناپذیر ایمان حقیقی است. ایمانی که در قلب انسان ریشه دوانده باشد، به ناچار میوهی محبت را در روابط او با دیگران به بار خواهد آورد. بدون این محبت، ایمان صرفاً یک ادعای لفظی یا مجموعهای از اعمال ظاهری خواهد بود که فاقد عمق و تأثیرگذاری واقعی است. بنابراین، ایمان و محبت در منظومه فکری قرآن دو روی یک سکهاند و جداییناپذیرند. ایمان حقیقی به خداوند متعال، بدون شک به محبت عمیق نسبت به او و اطاعت از دستوراتش منجر میشود. این محبت، انگیزه و نیروی محرکهی اصلی برای انجام اعمال صالح، پرهیز از گناه، و تلاش برای کسب رضایت الهی است. از سوی دیگر، این محبت به خداوند، به محبت نسبت به مخلوقات او نیز سرایت میکند، به ویژه نسبت به مؤمنان و تمامی انسانها. زیرا هر کس خداوند را دوست بدارد، آفریدگان او را نیز دوست خواهد داشت و به آنها رحمت و شفقت خواهد ورزید. ایمانی که از این محبت تهی باشد، مانند درخت بیریشهای است که هرگز میوه نخواهد داد یا بنایی استوار بر شن که با کوچکترین تندباد فرو خواهد ریخت. در نهایت، میتوان گفت که محبت، قلب تپنده ایمان است. این محبت است که به ایمان عمق، معنا، و پویایی میبخشد و آن را از یک اعتقاد صرف به یک نیروی فعال و سازنده در زندگی فردی و اجتماعی تبدیل میکند. بدون محبت، ایمان تنها مجموعهای از مناسک و شعائر خواهد بود که روح ندارد و قادر به ایجاد تحول درونی و بیرونی نیست. پس، ایمان واقعی بدون محبت نه تنها ناقص است، بلکه به معنای حقیقی کلمه «واقعی» نیست؛ زیرا جوهر و روح خود را از دست داده است. این محبت است که ایمان را زنده، کارآمد و پذیرفته در درگاه الهی میسازد. ایمانی که از محبت و شفقت نسبت به خلق خدا خالی باشد، نمیتواند ادعای محبت به خالق را داشته باشد. این دو در هم تنیدهاند و در هم رشد میکنند.
بگو: اگر پدرانتان، و فرزندانتان، و برادرانتان، و همسرانتان، و خویشاوندانتان، و اموالی که به دست آوردهاید، و تجارتی که از کسادیاش میترسید، و خانههایی که به آنها دلخوشید، نزد شما محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد در راه اوست، پس در انتظار باشید تا خداوند فرمانش را بیاورد؛ و خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خداوند قومی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتن، و در برابر کافران سرسختند؛ در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت هیچ ملامتکنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خدا گشایشگر داناست.
محمد رسول خداست؛ و کسانی که با اویند، بر کافران سختگیرند و میان خودشان مهربانند. آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که فضل و خشنودی خدا را میطلبند؛ نشانهی آنان بر چهرههایشان از اثر سجود نمایان است. این توصیف آنان در تورات است و توصیف آنان در انجیل، همچون زراعتی است که جوانه خود را بیرون آورده، سپس آن را تقویت کرده، پس محکم شده و بر ساقههای خود راست ایستاده است، به طوری که کشاورزان را به شگفتی میآورد تا به وسیله آنان کافران را به خشم آورد. خداوند به کسانی از آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، مغفرت و پاداش عظیمی وعده داده است.
در زمانهای گذشته، پادشاهی بود که مسجدی باشکوه بنا کرد و به آن افتخار میکرد. در همان شهر، پیرزنی فقیر زندگی میکرد که تمام داراییاش یک رشته نخ پشمی بود. او با دلی سرشار از محبت خالص به پروردگار، آن رشته نخ را در مسجد قرار داد. شب هنگام، در خواب، ندا آمد که رحمت خدا بر مسجدی گشوده شده که آن پیرزن فقیر با یک رشته نخ بنا کرد، چرا که محبت قلبی او از هر بنای با عظمتی ارزشمندتر بود. این داستان یادآور میشود که ایمان واقعی با محبتی خالصانه در هم آمیخته است و ارزش اعمال به میزان عشق و خلوصی است که در نهاد آنها نهفته است.