بله، قرآن کریم با صفاتی چون «رقیب» و «علیم» و نزدیکی او از «رگ گردن»، تأکید میکند که خداوند همواره ناظر و مراقب اعمال و افکار ماست. این مراقبت مایه آرامش مؤمن و انگیزه برای تقوا و مسئولیتپذیری است.
آیا خدا واقعاً همواره مراقب ماست؟ این پرسشی است که در دل بسیاری از انسانها، چه مؤمن و چه غیرمؤمن، جای دارد و میتواند منشأ آرامش یا عاملی برای افزایش مسئولیتپذیری باشد. پاسخ این سؤال از منظر قرآن کریم، بله قاطع است. قرآن به صراحت و با تأکید فراوان، بر حضور دائم، نظارت همیشگی، علم بیکران و مراقبت بیوقفه خداوند بر تمام خلایق، از جمله انسان، تأکید میکند. این مراقبت نه تنها به معنای مشاهده اعمال ظاهری ماست، بلکه شامل نیتها، افکار و حتی نجواهای درونی ما نیز میشود. این حقیقت بنیادین، سنگ بنای ایمان به توحید (یگانگی خداوند) و توکل کامل بر اوست و به زندگی انسان معنا و جهت میبخشد. خداوند در قرآن خود را با صفات متعددی معرفی میکند که هر یک به نوعی بر این مراقبت گسترده و احاطه کامل دلالت دارند. او «علیم» (دانای مطلق به همه چیز)، «خَبِیر» (آگاه به جزئیترین امور و پنهانترین اسرار)، «سَمِیع» (شنوای همهچیز، حتی نجوای دلها)، «بَصِیر» (بینای همهچیز، حتی حرکت مورچه سیاه بر سنگ سیاه در شب تاریک)، «رَقِیب» (نگهبان، مراقب و ناظر دائمی)، «حَفِیظ» (حافظ و نگهدارنده کل هستی و هر آنچه در آن است) و «شَهید» (گواه و حاضر بر همه چیز در هر زمان و مکان) است. این اسما و صفات، همگی بیانگر احاطه کامل و بینقص خداوند بر تمام هستی و هر آنچه در آن میگذرد، هستند. هیچ ذرهای در کائنات، هیچ نفسی، هیچ فکری و هیچ حرکتی از دایره علم، قدرت و اراده او خارج نیست و ذرهای از اعمال بشر، چه خیر و چه شر، از دید او پنهان نمیماند. یکی از زیباترین و تکاندهندهترین تعابیر قرآنی در این زمینه، آیه ۱۶ سوره قاف است که میفرماید: "وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ" (و به یقین، ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند، و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم). این آیه به وضوح نشان میدهد که نزدیکی خداوند به انسان، نزدیکی مکانی و فیزیکی نیست، بلکه نزدیکی احاطه علمی و وجودی است. او نه تنها اعمال ظاهری و علنی ما را میبیند، بلکه از نجواهای درونی، خطورات ذهنی، افکار پنهان و حتی آنچه در اعماق ناخودآگاه ما میگذرد نیز باخبر است. این نزدیکی و آگاهی مطلق، حس عمیقی از حضور دائمی و نظارت بیکم و کاست را در انسان ایجاد میکند که هم مایه شرم از گناه و هم مایه امید به رحمت است. آیه دیگری که به صراحت و وضوح بر مراقبت خداوند تأکید دارد، آیه ۱ سوره نساء است که پس از فرمان به تقوا و رعایت حقوق خویشاوندان و نزدیکان میفرماید: "إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا" (همانا خداوند همواره بر شما ناظر و مراقب است). کلمه "رقیب" به معنای کسی است که مراقب و نگهبان است و همه احوال و جزئیات را تحت نظر دارد. این آیه، یک هشدار قاطع و در عین حال یک مژده بزرگ است. هشدار از آن جهت که انسان بداند هیچ عملی، چه نیک و چه بد، چه آشکار و چه پنهان، از دید خداوند پنهان نمیماند و در روز قیامت به حساب آن رسیدگی خواهد شد. و مژده از آن جهت که بندگان صالح و مؤمن میدانند که تحت حمایت، حفظ و مراقبت دائمی پروردگارشان هستند و در هر لحظه، دست یاری و رحمت او بر سر آنهاست. اوج بیان احاطه و مراقبت الهی را میتوان در آیةالکرسی (آیه ۲۵۵ سوره بقره) مشاهده کرد. در این آیه آمده است: "اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ". این آیه با ردّ هرگونه خستگی، چرت یا خواب و غفلت از خداوند، به صورت قاطع بیان میکند که او همواره بیدار، زنده و ناظر بر تمام هستی است و نگهداری و تدبیر امور عالم، ذرهای او را به زحمت و خستگی نمیاندازد. این توصیف، تصویری از یک ناظر مطلق، بینیاز و بینهایت قدرتمند را ارائه میدهد که تمام جزئیات خلقت، از بزرگترین کهکشانها تا کوچکترین ذرات، تحت اشراف و مراقبت دائمی اوست. این باور عمیق که خداوند همواره مراقب ماست، تأثیرات عمیقی و بسیار مثبتی بر زندگی مؤمن دارد. اولاً، حس مسئولیتپذیری و تقوا را به شدت افزایش میدهد. وقتی میدانیم هر کلمه، هر فکر، هر نیت و هر عملی، چه در خلوت و چه در جمع، ثبت و ضبط میشود و در نهایت مورد محاسبه دقیق قرار میگیرد، انسان در انجام کارهای خود دقت و وسواس بیشتری به خرج میدهد و از ارتکاب گناهان و ظلم پرهیز میکند. این مراقبه درونی، به منزله یک "پلیس اخلاقی" همیشگی در وجود انسان عمل میکند که او را از لغزش باز میدارد و به سمت صلاح و نیکی سوق میدهد. این معنای واقعی تقواست؛ یعنی خود را همواره در محضر خدا دیدن و بر این اساس، اعمال و رفتارهای خود را تنظیم کردن. ثانیاً، این مراقبت الهی، منبع بیبدیل آرامش، اطمینان خاطر و امید است. مؤمن میداند که در سختترین شرایط، در اوج گرفتاریها، در لحظات تنهایی و در اوج ضعف، هرگز تنها نیست. چشمی بیدار و قدرتی بیانتها او را مینگرد، صدایش را میشنود و یاریاش میکند. این حس حضور و حمایت دائمی، به انسان امید میدهد و او را در برابر مشکلات و مصائب زندگی بسیار مقاومتر میسازد. مؤمن میداند که حتی اگر تمام مردم دنیا او را تنها بگذارند، خداوندی هست که هرگز او را رها نمیکند و وعده یاری او صادق است. این باور به ویژه در لحظات ضعف، یأس و ناامیدی، به انسان قوت قلب میبخشد و او را از افتادن در دام ناامیدی نجات میدهد. همانگونه که در سوره حدید آیه ۴ فرموده: "وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ" (و او با شماست هر جا که باشید.) این معیت، معیت علمی، احاطهای و نصری است که آرامش بیبدیلی به روح انسان میبخشد. ثالثاً، این مراقبت، به معنای هدایت، رحمت و تدبیر حکیمانه نیز هست. خداوند با ارسال انبیاء، کتابهای آسمانی، و الهام به قلب انسانها، همواره راه درست را نشان میدهد. او میبیند که انسان در چه مسیرهایی قرار میگیرد و با رحمت و فضل خود، فرصت توبه و بازگشت را فراهم میآورد. حتی خطاهایی که ما مرتکب میشویم، از دید او پنهان نیست، اما درب توبه همواره باز است و این از بزرگترین جلوههای مراقبت و رحمت الهی است. این رحمت، شامل هدایتهایی است که در لحظات سرگردانی، راه را بر انسان نمایان میکند و او را به سمت آنچه خیر و صلاح اوست، سوق میدهد. این شامل آزمونها و بلایایی است که هدفشان نه نابودی، بلکه رشد، تطهیر و تکامل روح انسان است؛ و در همه اینها، دست یاری و لطف خداوند همواره پیداست و مؤمن را به سرمنزل مقصود میرساند. در نهایت، باور به اینکه خداوند همواره مراقب ماست، زندگی انسان را پرمعناتر و هدفمندتر میکند. اعمال ما صرفاً در چارچوب زندگی دنیوی محبوس نمیمانند؛ بلکه دارای ابعادی جاودانه میشوند که نتیجه و پاداش آنها در آخرت تجلی خواهد یافت. این بینش، انسان را به سوی نیکیها، تقوا، عدالت، احسان و خدمت به خلق سوق میدهد، چرا که میداند پاداش و جزای هر عمل، چه در دنیا و چه در آخرت، از دیدگاه آن ناظر بیهمتا پنهان نخواهد ماند و هیچ عمل خیری ضایع نمیگردد. این مراقبت، انگیزهای قوی برای بهبود مستمر فردی و اجتماعی و رشد اخلاقی است و زیربنای یک زندگی هدفمند، با فضیلت و اخلاقی را تشکیل میدهد. در نتیجه، میتوان با اطمینان کامل گفت که بله، خداوند نه تنها همواره مراقب ماست، بلکه این مراقبت، جزئی لاینفک از وجود و صفات اوست که رحمت، علم و حکمت بیانتهای او را بر ما آشکار میسازد. این آگاهی، مایه رشد، آرامش بیحد و حصر و امید جاودانه مؤمن در تمامی مراحل زندگی و در تمام احوال است.
ای مردم، از پروردگارتان پروا کنید؛ همان کسی که شما را از یک نفس آفرید و از آن نفس، همسرش را آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت. و از خداوندی که با نام او از یکدیگر درخواست میکنید و از (رعایت حقوق) ارحام پروا کنید؛ قطعاً خداوند همواره بر شما ناظر و مراقب است.
و به یقین، ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند، و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم.
خداوند، هیچ معبودی جز او نیست، زنده و پاینده است؛ نه چرت او را میگیرد و نه خواب؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست. کیست آن که جز به اذن او نزد او شفاعت کند؟ آنچه پیش روی آنهاست و آنچه پشت سر آنهاست (آینده و گذشته) را میداند؛ و آنها به چیزی از علم او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. کرسی او آسمانها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنها او را خسته نمیکند؛ و او بلندمرتبه و بزرگ است.
آوردهاند که در زمانهای دور، پادشاهی بود که به قدرت خویش مغرور گشته و گمان میبرد که هیچ کس بر او نظارتی ندارد. در تاریکی شب، پنهانی به کارهای ناپسند دست میزد و در روز روشن، بر رعیت ستم روا میداشت، بیآنکه بیمی از عاقبت داشته باشد. روزی در خلوت خود، با پیری فرزانه که به دیدار او آمده بود، سخن میگفت. پیر دانا، با مهربانی گفت: "ای پادشاه، تو پنداری که اعمال پنهان تو از دید مردمان مخفی میماند و کارهای آشکار تو را کسی جز بندگان نمیبیند. اما بدان که چشمی هست که نه خواب بر او چیره شود و نه غفلت بر او راه یابد. او بر آشکار و نهان تو گواه است، حتی بر نفسهای تو و اندیشههای پنهانت." پادشاه از این سخن به خنده افتاد و آن را بیاهمیت شمرد. اما چون روزگار گذشت و بر اریکه قدرت نماند و ایام پریشاناحوالیاش فرا رسید، در کنجی عزلت گرفت و در خلوت خود، سخن آن پیر دانا را به یاد آورد. آنجا بود که فهمید همواره ناظری بر اعمال او گواه بوده و هیچ چیز از او پنهان نمانده است. از آن پس، هر لحظه از زندگی خود را تحت نظر آن "دیدهبان همیشه بیدار" دید و به توبه و اصلاح روی آورد و از گناهان پشیمان گشت. این داستان حکایت آن است که هیچ عملی از دید خداوند متعال پنهان نیست و او همواره ناظر و مراقب حال بندگان خویش است، تا از این آگاهی، مایه رستگاری و آرامش یابند.