آیا رابطه با خدا همیشه باید احساسی باشد؟

رابطه با خدا فراتر از احساسات صرف است و ابعاد عقلانی، عملی و پایداری را نیز در بر می‌گیرد. این رابطه ترکیبی از عشق، معرفت، اعمال نیک و توکل است تا پایدار بماند.

پاسخ قرآن

آیا رابطه با خدا همیشه باید احساسی باشد؟

رابطه با خداوند، قلب تپنده حیات معنوی هر فرد مؤمن است. این رابطه، عمیق و چندوجهی است و نمی‌توان آن را صرفاً در یک بعد، مانند بُعد احساسی، محدود کرد. هرچند احساسات نقش بسیار مهم و حیاتی در نزدیکی به خداوند ایفا می‌کنند و شور و شوق و عشق الهی می‌توانند فرد را به اوج عرفان و اخلاص برسانند، اما قرآن کریم و سنت نبوی نشان می‌دهند که این رابطه فراتر از نوسانات احساسی است و ابعاد دیگری همچون بُعد عقلانی، عملی و توکلی نیز دارد که هر یک به نوبه خود این پیوند را محکم‌تر و پایدارتر می‌سازند. ابعاد احساسی رابطه: شکی نیست که عشق و محبت به خداوند، پایه و اساس ایمان و بالاترین مرتبه احساسی در این رابطه است. قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۱۶۵ می‌فرماید: "وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ" (و کسانی که ایمان آورده‌اند، محبتشان به خدا بیشتر است). این محبت، نه یک احساس زودگذر، بلکه عشقی عمیق و پایدار است که بر شناخت و معرفت بنا شده است. این محبت، انسان را به سوی اطاعت، ایثار و فداکاری در راه خدا سوق می‌دهد. ترس از خدا (خشیت و تقوا) نیز بُعد دیگری از احساسات است که در قرآن بارها بر آن تأکید شده است. این ترس، نه از نوع ترس از یک ظالم، بلکه ترسی آمیخته با احترام، عظمت و هیبت است که انسان را از انجام گناهان باز می‌دارد و به سمت انجام نیکی‌ها و مسئولیت‌پذیری سوق می‌دهد. امید به رحمت و مغفرت الهی (رجاء) و شکرگزاری از نعمات بی‌شمار او نیز از دیگر احساسات کلیدی در این رابطه است. این احساسات، به زندگی معنا و رنگ می‌بخشند و انسان را در مواجهه با سختی‌ها مقاوم می‌سازند. اما آیا می‌توان انتظار داشت که این احساسات همیشه در اوج باشند؟ خیر، انسان موجودی است که احساساتش در طول زمان نوسان پیدا می‌کنند. ممکن است گاهی اوقات شور و شوقی وصف‌ناپذیر داشته باشیم و گاهی اوقات نیز دچار سستی، بی‌حالی یا حتی تردید شویم. اگر رابطه با خدا تنها بر پایه احساسات بنا شود، با هر نوسان روحی، ممکن است دچار تزلزل شود و این با ماهیت "صراط مستقیم" که قرآن به آن اشاره دارد، در تضاد است. ابعاد عقلانی و معرفتی رابطه: قرآن کریم بارها انسان‌ها را به تفکر، تدبر و تعقل دعوت می‌کند. رابطه با خدا تنها یک مسئله قلبی نیست، بلکه یک مسئله عقلی و فکری نیز هست. شناخت خداوند از طریق تدبر در آیات آفاقی (نشانه‌های او در جهان هستی) و آیات انفسی (نشانه‌های او در وجود خود انسان)، عمیق‌ترین پایه این رابطه را تشکیل می‌دهد. سوره روم، آیه ۲۴ می‌فرماید: "وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ" (و از نشانه‌های او [این است که] برق را برای بیم و امید به شما می‌نمایاند، و از آسمان آبی فرو می‌فرستد که با آن زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. بی‌گمان در این [امور] برای گروهی که خردورزی می‌کنند، نشانه‌هایی است). این تفکر و تعقل، ایمان را از یک تقلید کورکورانه به یک یقین قلبی و عقلانی تبدیل می‌کند که در برابر طوفان‌های شک و شبهه مقاوم است. درک اسماء و صفات الهی و تفکر در حکمت او در آفرینش، رابطه ما را با خداوند از بعد معرفتی غنی می‌سازد و به آن پایداری می‌بخشد. این بُعد، به ما کمک می‌کند تا حتی در لحظاتی که احساساتمان فروکش کرده‌اند، با تکیه بر معرفت و شناخت، بر ایمان خود استوار بمانیم. ابعاد عملی و رفتاری رابطه: ایمان در اسلام صرفاً یک باور قلبی یا یک احساس نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از اعتقادات، گفتار و کردار است. رابطه با خدا در عمل و انجام تکالیف و عبادات نمود پیدا می‌کند. نماز، روزه، زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر و انجام هرگونه کار نیک و دوری از محرمات، تجلی عملی این رابطه است. خداوند در سوره عنکبوت، آیه ۴۵ می‌فرماید: "اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ" (آنچه از کتاب به تو وحی شده است بخوان و نماز را برپا دار، که نماز [انسان را] از کار زشت و ناپسند باز می‌دارد، و قطعاً یاد خدا بزرگ‌تر است؛ و خدا می‌داند که چه می‌کنید). این اعمال عبادی، ستون‌های ارتباط با خدا هستند که حتی در نبود اوج احساسات، این پیوند را حفظ و تقویت می‌کنند. آنها مانند لنگری هستند که کشتی ایمان را در دریای متلاطم زندگی ثابت نگه می‌دارند. حتی اگر گاهی در نمازمان شور و حالی نداشته باشیم، همین که به وظیفه خود عمل می‌کنیم و تسلیم فرمان الهی هستیم، نشان‌دهنده پایداری و عمق رابطه ما با اوست. پایداری و توکل: رابطه با خدا باید رابطه‌ای پایدار و مستحکم باشد که در فراز و نشیب‌های زندگی ثابت قدم بماند. صبر و استقامت در راه خدا، از مهم‌ترین ویژگی‌های این رابطه است. سوره بقره، آیه ۱۵۳ می‌فرماید: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ" (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از صبر و نماز یاری جویید؛ یقیناً خدا با صابران است). این آیه نشان می‌دهد که ایمان تنها به لحظات خوش محدود نمی‌شود، بلکه در سختی‌ها نیز باید با صبر و پایداری به ریسمان الهی چنگ زد. توکل بر خدا، که حالتی قلبی و عملی از اعتماد مطلق به اوست، نیز بُعدی مهم از این رابطه را تشکیل می‌دهد. توکل، فراتر از یک احساس صرف، یک اعتقاد عمیق است که هر انسانی با آن می‌تواند در برابر چالش‌های زندگی مقاومت کند و در تمام مراحل زندگی، خود را به خداوند بسپارد. نتیجه‌گیری: در نهایت، می‌توان گفت که رابطه با خداوند یک طیف گسترده از ابعاد را شامل می‌شود. هرچند احساسات پاک و معنوی، مانند عشق و شور، نیروی محرکه‌ای قوی برای نزدیکی به خداوند هستند و طعم شیرین ایمان را به انسان می‌چشانند، اما این رابطه نباید صرفاً به بُعد احساسی محدود شود. یک رابطه عمیق و بالغ با خداوند، شامل فهم عقلانی، پایبندی عملی، و توکل و پایداری در تمام احوال است. این ترکیب جامع است که ارتباط با خدا را به یک پیوند ناگسستنی و پربار تبدیل می‌کند که حتی در لحظات نبود شور و حال احساسی، همچنان مستحکم و پایدار باقی می‌ماند. مؤمن واقعی کسی است که در هر شرایطی، چه در شادی و چه در غم، چه در اوج معنوی و چه در لحظات فترت، ارتباط خود را با خداوند حفظ کرده و بر عهد و پیمان خویش با او پایبند باشد. این جامعیت و کمال است که به رابطه انسان با خالقش، عمق و غنا می‌بخشد.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

یکی از عابدان که بسیار به نماز و ذکر مشغول بود، روزی از همسایه خود که کمتر دیده می‌شد به عبادت بپردازد، پرسید: «چه می‌شود که تو را کمتر در مسجد می‌بینم، حال آنکه من شب و روز در عبادت و ذکر خدایم؟» همسایه با لبخندی پاسخ داد: «من نیز پیوسته با خدای خود سخن می‌گویم، اما نه با فریاد و نمایش. گویی که دلم با اوست، چه در بازار باشم و چه در خانه. خداوند نه به کثرت اعمال می‌نگرد و نه به شدت احساسات زودگذر، بلکه به صدق نیت و پایداری در راه او.» عابد اندکی تأمل کرد و فهمید که رابطه با خدا تنها در احساسات پرشور یا اعمال ظاهری خلاصه نمی‌شود، بلکه پایداری و اخلاص در باطن است که ارزش حقیقی دارد و آن را مستحکم می‌سازد.

سوالات مرتبط