رابطه میان سکوت و تسلیم در برابر حقیقت چیست؟

سکوت در برابر حقیقت، نه از بی‌تفاوتی بلکه از پذیرش عمیق و خشوع درونی نشأت می‌گیرد، و نشانه‌ای از تسلیم قلبی به عظمت کلام و اراده الهی است. این سکوت بستری برای درک و آرامش حقیقی فراهم می‌کند.

پاسخ قرآن

رابطه میان سکوت و تسلیم در برابر حقیقت چیست؟

در مکتب حیات‌بخش قرآن کریم، سکوت و تسلیم در برابر حقیقت، دو روی یک سکه‌اند که عمیقاً با یکدیگر پیوند خورده‌اند. تسلیم در برابر حقیقت، خود جوهر اسلام است؛ «اسلام» به معنای تسلیم محض در برابر اراده و حقیقت مطلق الهی است. این حقیقت مطلق، خود خداوند متعال است که در قرآن با نام «الحق» معرفی شده است. وقتی انسان با حقیقت روبرو می‌شود، واکنش‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهد، اما اوج بلوغ روحانی و فکری در پذیرش و تسلیم در برابر آن حقیقت نهفته است، و در بسیاری از موارد، سکوت نشانه‌ای از این پذیرش عمیق و بدون قید و شرط است. سکوت در اینجا به معنای عدم گفتار یا بی‌عملی نیست، بلکه به معنای خاموش شدن جدال‌های ذهنی و قلبی، و رسیدن به آرامشی درونی است که از پذیرش کامل حقیقت نشأت می‌گیرد. قرآن کریم بارها انسان‌ها را به تفکر، تدبر و تامل در آیات الهی و نشانه‌های خلقت دعوت می‌کند. این تدبر و تفکر، نیازمند فضایی از آرامش و سکوت درونی است. در سکوت است که قلب و ذهن فارغ از هیاهوی جهان، آماده دریافت و درک حقایق می‌شود. آیاتی مانند سوره اعراف آیه ۲۰۴ که می‌فرماید: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (هنگامی که قرآن تلاوت می‌شود، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید)، به روشنی بر اهمیت سکوت در هنگام مواجهه با کلام الهی تأکید می‌کند. این «انصات» یا سکوت، صرفاً خاموشی زبان نیست، بلکه خاموشی ذهن از هر گونه لجاجت، پیش‌داوری و مقاومت است تا حقیقت کلام الهی بدون هیچ مانعی به قلب نفوذ کند و زمینه‌ساز رحمت و تسلیم شود. این سکوت، سکوتِ پذیرش است، نه سکوتِ انکار یا بی‌تفاوتی. علاوه بر این، سکوت می‌تواند نمادی از تواضع و خشوع در برابر عظمت حقیقت باشد. وقتی انسان با حقیقتی والا و غیرقابل انکار روبرو می‌شود، به جای مجادله و اصرار بر نظرات پیشین خود، ممکن است در حالت بهت و احترام فرو رود. این سکوت، سکوتِ ادراک و فروتنی است. قرآن کریم در سوره حشر آیه ۲۱ به زیبایی این مفهوم را بیان می‌دارد: «لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، می‌دیدی که در برابر آن، خاشع و از ترس خدا متلاشی می‌شد؛ و این مَثَل‌ها را برای مردم می‌آوریم، شاید که بیندیشند). اگر کوهی با آن عظمت در برابر کلام الهی متلاشی می‌شود، قلب انسان نیز باید در برابر حقیقت آن خاشع و تسلیم باشد. این خشوع، حالتی از سکوت درونی و کنار گذاشتن مقاومت‌ها را به همراه دارد. سکوت در این حالت، تجلی تسلیم کامل و بدون چون و چرای انسان به حقیقت است، که نشان‌دهنده عظمت و نفوذ کلام الهی در اعماق وجود است. همچنین، سکوت به مثابه بستری برای رشد ایمان و یقین است. ایمان عمیق و مستحکم، غالباً در فضایی آرام و دور از هیاهوی بیرونی شکل می‌گیرد. وقتی انسان به حقیقت الهی یقین می‌آورد، دیگر نیازی به بحث و جدل ندارد. قلب او آرام می‌گیرد و این آرامش درونی، به شکل سکوت و وقار بیرونی نیز نمود پیدا می‌کند. سکوت در این معنا، نشانه‌ای از پختگی و کمال در ایمان است، چرا که انسان به درجه‌ای از معرفت رسیده که حقیقت را با تمام وجود خود حس کرده و به آن تسلیم شده است. این سکوت، نه از ناتوانی در بیان، بلکه از غنای معرفت و پر شدن وجود از حقیقت است. بنابراین، رابطه میان سکوت و تسلیم در برابر حقیقت، یک رابطه دوسویه و عمیق است. از یک سو، سکوت، بستری برای پذیرش و درک عمیق‌تر حقیقت فراهم می‌آورد؛ و از سوی دیگر، تسلیم کامل و واقعی به حقیقت، منجر به آرامش درونی و سکوتی مملو از یقین و رضایت می‌شود. این سکوت، نه یک انفعال، بلکه یک حالت فعال از پذیرش، تامل و ارتباط با حقیقت مطلق الهی است. قرآن کریم با تأکید بر تفکر، تدبر و گوش دادن با «انصات»، مسیر را برای انسان هموار می‌کند تا از طریق سکوت آگاهانه، به گنجینه حقیقت دست یابد و با تمام وجود به آن تسلیم شود. این فرآیند، انسان را به سوی آرامش حقیقی و رستگاری رهنمون می‌سازد، جایی که قلب جز در برابر حقیقت مطلق، آرام نگیرد و زبان جز به ذکر حق، گشوده نشود. در نهایت، سکوت و تسلیم هر دو مظاهری از معرفت و ایمان هستند که انسان را به ذات حقیقت نزدیک‌تر می‌کنند. این سکوت، نه یک تهی بودن، بلکه یک پر شدن از حکمت و معرفت است که از آن، اعمال صالح و گفتار نیکو سرچشمه می‌گیرد.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

آورده‌اند که پادشاهی از حکیمی پرسید: «بهترین خصلت انسان چیست؟» حکیم پاسخ داد: «دانستنِ سکوت در برابر حقیقت و گفتنِ حق در برابر جهل.» پادشاه نیک اندیشید و در سکوتی عمیق فرو رفت. زیرا دانست که حقیقت چون آفتاب است، تابناک و بی‌نیاز از توصیف. وقتی جان به حقیقت واصل شود، زبان از گفتن بازماند و دل با تسلیم محض آرام گیرد. این سکوت، نه از جهل، که از نهایت معرفت است و نشانه‌ی آن است که روح، حقیقت را در آغوش کشیده و با تمام وجود به آن تسلیم گشته است. و این خود، بالاترین درجات معرفت و تسلیم است.

سوالات مرتبط