خداوند از افراد نفاق، کسانی که به آیاتش کافر میشوند و طمع مستولی بر دلشان است ناراضی است.
در قرآن کریم، پیامهای فراوانی درباره نارضایتی خداوند از گروههای مختلف آمده است. این پیامها نشاندهنده اصول اخلاقی و رفتاری هستند که بر اساس آنها، مؤمنان واقعی باید زندگی کنند. در این مقاله به بررسی گروههایی که خداوند از آنها ناراضی است خواهیم پرداخت و بخصوص بر روی موضوع نفاق، بیتوجهی به احکام و دستورات خدا، برتریطلبی، حرص و همچنین بیعملی در قبال آیات قرآن تمرکز خواهیم کرد. نخستین گروهی که در قرآن به آنها اشاره شده و خداوند از آنها ناراضی است، نفاقورزان و دوگانگی در ایمان هستند. خداوند در سوره بقره آیه 8 تا 9 به روشنی بیان میکند: "و از میان مردم کسانی هستند که میگویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان داریم، در حالی که مؤمن نیستند. آنها در دلهایشان نفاق دارند و خداوند از آنان ناراضی است." این آیات به ما هشدار میدهد که ایمان قلبی تنها زمانی واقعی است که فرد به آن عمل کند و نقشی فعال در پیروی از دستورات الهی ایفا نماید. نفاق به معنای دوگانگی در اعتقاد و عمل است و در حقیقت نشاندهنده ناپاکی در دل انسانهاست. خداوند به شدت از این نوع افراد فاصله میگیرد و نارضایتی خود را از این گروهها ابراز میکند. نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که نفاق به تنهایی نمیتواند بر عهده یک فرد باشد؛ بلکه ممکن است در قالب گروهی بزرگتر نیز خود را نشان دهد. این افراد معمولاً در میان مؤمنان ظاهر میشوند و سعی دارند تا خود را به عنوان کسانی که ایمان دارند، معرفی کنند. لیکن در واقع، آنها از درون به حقایق ایمان پایبند نیستند. این موضوع نه تنها برای خداوند ناپسند است، بلکه Society نیز از وجود این نوع افراد ضربه میخورد. گروه دومی که به آن اشاره خواهیم کرد، کسانی هستند که به احکام و دستورات خداوند بیتوجهی میکنند. در آیه 47 سوره مائده، خداوند بر این موضوع تأکید کرده و از آنان ناراضی است: "کسانی که خدا و رسول او را انکار میکنند و میخواهند بین خدا و رسولش تفکیک کنند، در واقع اینان کافران واقعی هستند." این آیه به روشنی نشان میدهد که انکار حقایق و آیات الهی نه تنها نوعی نافرمانی است، بلکه از دیدگاه خداوند، باعث میشود که شخص به کافر واقعی تبدیل شود. در واقع، هر کجا که انکار و دوری از احکام دین به وجود بیاید، بزرگترین ضرر متوجه خود فرد و سپس جامعه خواهد بود. در کنار نفاق و بیتوجهی به احکام، برتریطلبی و حرص نیز به عنوان عوامل دیگری در نارضایتی خداوند مطرح میشوند. در آیه 32 سوره آل عمران آمده است: "بگو: اگر شما محبت خدا را میخواهید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد؛ و خداوند آمرزنده مهربان است." در این آیه، خداوند به صراحت بیان میکند که محبت خداوند نه تنها در پیروی از دستورات او بلکه در دوری از برتریطلبی و حرص نیز تجلی پیدا میکند. برتریطلبی غالباً باعث فاصله گرفتن انسانها از همدیگر و ایجاد تضاد در جامعه میشود و این موضوع قطعاً باعث نارضایتی خداوند و در نتیجه آثاری منفی بر روی جامعه خواهد شد. نکته دیگری که باعث نارضایتی خداوند میشود، عمل نکردن به آیات قرآن و بیعملی در جهاد در راه خداست. به عنوان مثال، کسانی که با نادیده گرفتن دستورات مذهبی و نه به دلیل ناتوانی، بلکه از روی بیتوجهی از عمل به آیات قرآن سر باز میزنند، از دیگر گروههای مورد نارضایتی خداوند هستند. این نارضایتی به دلیلی است که خداوند انتظار دارد پیروان خود در زندگی روزمرهشان، به خصوص در زمان بحران و چالشها، از تعالیم قرآن پیروی کنند و به این وسیله در مسیر نزدیک شدن به خداوند تلاش کنند. بنابراین، میتوان گفت که در قرآن کریم، نارضایتی خدا از گروههای مختلف ناشی از عمل نکردن به اصول اخلاقی و دینی است که پایه ایمان را تشکیل میدهد. از یک سو، نفاقورزی و دوگانگی در ایمان مانع از نزدیک شدن انسان به خداوند میشود و از سوی دیگر، انکار حقایق و بیتوجهی به احکام الهی، و نیز برتریطلبی میتواند باعث ذلت شخص و جامعه گردد. در نهایت، عمل نکردن به آیات قرآن و خروج از مسیر جهاد در راه خدا نشاندهنده ضعف ایمان و نارضایتی از جانب خداوند است. وجود این گروهها در جامعه نشان میدهد که علاوه بر بررسی رفتارهای فردی، باید بر روی مشکلات اجتماعی نیز کار کرد تا بهبود در وضعیت اخلاقی و دینی حاصل شود. لذا، مؤمنان باید برای تقویت ایمان و عمل به دستورات الهی در جهت رضایت خداوند تلاش کنند و با هموطنان خود در مسیر رشد و تعالی زندگی کنند.
و از میان مردم کسانی هستند که میگویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان داریم، در حالی که مؤمن نیستند.
کسانی که خدا و رسول او را انکار میکنند و میخواهند بین خدا و رسولش تفکیک کنند، در واقع اینان کافران واقعی هستند.
بگویید: اگر پدران و پسران و برادران و همسران و خویشاوندان شما و اموالی که جمع کردهاید و بازاری که از کساد آن میترسید و خانههایی که آنها را میپسندید، برای شما محبوبتر از خدا و رسول و جهاد در راه اوست، پس در انتظار باشید تا خداوند با امر خود بیاید و خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند.
روزی مردی به نام علی بودند که به تقوا و دیانت معروف بود. او به گفتگو با دوستانش نشست و متوجه شد که بعضی از آنها به امور دنیوی و لذتهای زودگذر خیلی اهمیت میدهند. او به یاد آیات قرآن افتاد و به آنها گفت: 'آی مردم! ما باید به یاد داشته باشیم که تلاش برای رضایت خدا و اطاعت از او باید در اولویت قرار گیرد.' دوستانش با دقت به او گوش دادند و از او یاد گرفتند که از دنیایی که مانع از حرکت به سوی خدا میشود، پرهیز کنند.