ترس از شادی ممکن است ناشی از درک ناپایداری دنیا، ترس از دست دادن نعمتها یا عدم توکل کافی به خداوند باشد. قرآن با تأکید بر شکرگزاری، توکل بر خدا و یافتن آرامش در یاد او، راهگشای غلبه بر این ترس و دستیابی به سعادت حقیقی است.
احساس ترس از شادی، یا «فوبیای شادی» (cherophobia)، یک تجربه انسانی پیچیده است که در نگاه اول ممکن است متناقض به نظر برسد. چگونه ممکن است کسی از چیزی که ذاتاً مطلوب و دلپذیر است، بترسد؟ قرآن کریم، اگرچه به طور مستقیم از «فوبیای شادی» نام نمیبرد، اما بینشهای عمیقی درباره ماهیت وجود انسان، فراز و نشیبهای زندگی دنیا، و منبع حقیقی آرامش و سعادت ارائه میدهد که میتواند ریشههای این ترس را روشن کند و راهکارهایی برای غلبه بر آن پیشنهاد دهد. این ترس غالباً ریشه در سوءتفاهم از ماهیت دنیا، موقتی بودن نعمتها، یا حتی نگرانی از پیامدهای ناخواسته خوشیهای زودگذر دارد. قرآن به ما میآموزد که هم نعمتها و هم سختیها، هر دو آزمایش و امتحان الهی هستند، و هدف از زندگی دنیا، رسیدن به آرامش و رضایتی عمیقتر است که فراتر از لذتهای زودگذر دنیوی است. یکی از دلایلی که ممکن است فرد از شادی بترسد، درک نادرست از ناپایداری و موقتی بودن نعمتهای دنیوی است. قرآن بارها بر این نکته تأکید میکند که زندگی دنیا گذرا و فانی است و هر آنچه در آن است، از جمله شادیها و نعمتها، پایدار نیستند. در سوره انبیاء، آیه 35 میخوانیم: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً ۖ وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» (هر کسی طعم مرگ را میچشد؛ و شما را با بدیها و خوبیها میآزماییم، امتحانی است و به سوی ما بازگردانده میشوید.) این آیه به وضوح بیان میکند که هم خیر و هم شر، هر دو وسیلهای برای آزمایش انسان هستند. از این رو، برخی ممکن است از شادی بترسند زیرا آن را پیشدرآمدی بر یک مصیبت یا از دست دادن نعمت بدانند. این ترس، به نوعی نشاندهنده هوشیاری نسبت به ماهیت فانی دنیا است، اما اگر به افراط کشیده شود، میتواند مانع از لذت بردن از لحظات حال شود و زندگی را به کام انسان تلخ کند. قرآن ما را تشویق میکند که از نعمتها شکرگزاری کنیم، نه اینکه از آنها وحشت داشته باشیم. دلیل دیگر میتواند به عدم اعتماد به وعدههای الهی و نگرانی از آینده بازگردد. انسان به طور طبیعی به دنبال امنیت و پایداری است و وقتی شادی را اوج میبیند، ممکن است ناخودآگاه نگران افت پس از آن باشد. این نگرانی میتواند ناشی از عدم اطمینان به پایداری نعمتها یا ترس از از دست دادن آنها باشد. قرآن با تأکید بر مفهوم توکل بر خدا، راه حل این نگرانی را ارائه میدهد. وقتی انسان به خدا توکل میکند و میداند که همه امور در دست اوست، میتواند با آرامش بیشتری با فراز و نشیبهای زندگی روبرو شود. سوره رعد، آیه 28 میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.) این آیه نشان میدهد که آرامش حقیقی نه در فقدان مشکلات یا پایداری مطلق شادیهای دنیوی، بلکه در اتصال قلبی به خداوند و یاد اوست. یاد خدا، ترس از آینده و نگرانی از از دست دادن شادیها را از بین میبرد، زیرا انسان میداند که خیر او همواره در دست خداست و او بهترین برنامهریز است. همچنین، ممکن است ترس از شادی ناشی از احساس گناه یا عدم لیاقت باشد. گاهی اوقات افراد به دلیل تجربیات گذشته، احساس میکنند که شایسته شادی نیستند یا اینکه شادی بیش از حد، آنها را از مسیر حق منحرف میکند. قرآن به ما میآموزد که رحمت خداوند واسع است و او توبه و بازگشت بندگانش را میپذیرد. همچنین، نعمتهای الهی بیشمارند و به همه بندگان، چه مؤمن و چه غیرمؤمن، اعطا میشوند. بنابراین، احساس گناه نباید مانع از شکرگزاری و لذت بردن از نعمتهای حلال شود. شادیهای حلال و پاک، خود نعمتهایی هستند که باید بابت آنها شکرگزار بود و از آنها در جهت بندگی خدا استفاده کرد. در نهایت، قرآن به ما یادآوری میکند که سعادت حقیقی و جاودان در آخرت است، نه در لذتهای موقتی دنیا. سوره اعلى، آیات 16 و 17 میفرماید: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى» (بلکه شما زندگی دنیا را ترجیح میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.) این دیدگاه باعث میشود که انسان به شادیهای دنیوی دل نبندد و از آنها به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف بزرگتر، یعنی رضای الهی و سعادت اخروی، استفاده کند. ترس از شادی دنیوی ممکن است ریشه در این درک ناخودآگاه داشته باشد که این شادیها فانیاند و نباید تمام تمرکز بر آنها باشد. اما این بدان معنا نیست که باید از آنها اجتناب کرد، بلکه باید با اعتدال و شکرگزاری از آنها بهره برد و همزمان، دل را به آنچه پایدار و باقی است، یعنی یاد خدا و عمل صالح، گره زد. با این رویکرد، میتوان شادیهای دنیوی را پذیرفت و از آنها لذت برد، بدون اینکه ترس از دست دادن آنها یا پیامدهای ناخواسته آنها، آرامش انسان را بر هم زند. پذیرش اینکه زندگی دنیا آمیخته با فراز و نشیب است و اتکای کامل به خداوند، میتواند این ترس را به آرامش و اطمینان تبدیل کند.
هر کسی طعم مرگ را میچشد؛ و شما را با بدیها و خوبیها میآزماییم، امتحانی است و به سوی ما بازگردانده میشوید.
و (به یاد آورید) هنگامی که پروردگارتان اعلام کرد: اگر شکرگزار باشید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من بسیار سخت است.
آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
بلکه شما زندگی دنیا را ترجیح میدهید،
در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.
روزی در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی بسیار شادمان بود از قدرت و ثروتش، اما روزی در نبردی شکست خورد و گریخت تا جان به در برد. به کلبهای ساده رسید که چوپانی در آن زندگی میکرد. چوپان او را نشناخت، اما با گشادهرویی نان و آبی که داشت با او تقسیم کرد و از آرامش و قناعت خود سخن گفت. پادشاه که از شکوه و جاهومقام خویش جدا افتاده بود، در آن لحظه ساده و بیریا دریافت که سعادت حقیقی در قدرت و مال نیست، بلکه در آرامش دل و تسلیم در برابر قضای الهی است. او فهمید که وابستگی به شادیهای فانی دنیا، خود منبع ترس از دست دادن آنهاست، اما آرامش واقعی که از یاد خدا میآید، پایدار و همیشگی است و او را از قید ترسها آزاد میکند.