احساس گریز از عبادت اغلب ناشی از وسوسه شیطان، دلبستگی به دنیا، غفلت، ضعف ایمان و تأثیر گناهان است. برای غلبه بر آن باید به یاد خدا پناه برد، از دنیا دل کند و با توبه و معرفت، به لذت واقعی عبادات دست یافت.
احساس گریز یا دوری از برخی عبادات، تجربهای است که بسیاری از انسانها در طول مسیر معنوی خود با آن مواجه میشوند. این یک احساس کاملاً طبیعی و انسانی است و جای نگرانی ندارد، بلکه فرصتی است برای تأمل عمیقتر در وضعیت درونی و ارتباط ما با پروردگار متعال. قرآن کریم، با بینش عمیق خود نسبت به نفس انسان و موانع پیشروی او، به طور غیرمستقیم به ریشههای این احساس و راههای غلبه بر آن اشاره میکند. در واقع، این کتاب آسمانی ما را به شناخت عوامل درونی و بیرونی که میتوانند انسان را از انجام وظایف عبادی بازدارند، رهنمون میشود و راهکارهایی برای برقراری ارتباط عمیقتر و شیرینتر با خداوند ارائه میدهد. یکی از اصلیترین دلایلی که قرآن به آن اشاره میکند، وسوسهها و دسیسههای شیطان است. خداوند در آیات متعددی به صراحت از نقش شیطان در گمراه کردن انسان و بازداشتن او از راه حق سخن میگوید. شیطان همواره در تلاش است تا اعمال نیک را در چشم انسان ناچیز جلوه دهد یا انجام آنها را سخت و طاقتفرسا بنمایاند. او با تزریق حس خستگی، بیهودگی یا حتی شک و تردید در دل مؤمن، سعی میکند او را از مسیر عبادت دور کند. قرآن به ما میآموزد که برای مقابله با این وسوسهها، باید به خداوند پناه ببریم و از او یاری بجوییم. این پناه بردن تنها یک دعای زبانی نیست، بلکه یک حالت قلبی از توکل و اعتماد به قدرت الهی است که میتواند سدی محکم در برابر نفوذ شیطان باشد. هرگاه احساس دوری از عبادت کردید، به یاد بیاورید که این میتواند یکی از ترفندهای شیطان باشد و با گفتن «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» و از آن مهمتر، با قلب و عمل، خود را به خداوند نزدیکتر کنید. دلیل دیگر، که از نظر قرآن بسیار حائز اهمیت است، دلبستگی بیش از حد به دنیا و لذتهای مادی آن است. وقتی انسان غرق در امور دنیوی میشود و اهداف زندگیاش صرفاً کسب مال، جاه و شهرت میگردد، طبیعی است که انجام عبادات برایش سخت و سنگین شود. عبادات، نیازمند فراغت قلب و توجه به آخرت هستند، در حالی که دلبستگی به دنیا قلب را مشغول و سنگین میکند. قرآن بارها به انسان هشدار میدهد که زندگی دنیا فانی و گذران است و نباید انسان را از یاد هدف اصلی خلقت و سرانجام ابدیاش بازدارد. وقتی عشق به دنیا بر عشق به خدا و آخرت غلبه کند، اعمال عبادی به جای اینکه مایه آرامش و لذت باشند، به بار و تکلیف تبدیل میشوند. راه چاره در اینجا، تغییر نگرش به دنیا و درک حقیقت آن است؛ اینکه دنیا وسیلهای برای رسیدن به کمال و رضایت الهی است، نه هدف نهایی. غفلت و بیخبری از یاد خدا نیز عامل مهم دیگری است. غفلت، حالتی است که انسان از حقیقت وجودی خود، هدف آفرینش و حضور همیشگی خداوند در زندگیاش بیخبر میشود. در این حالت، قلب انسان قساوت میگیرد و دیگر شور و اشتیاقی برای مناجات و راز و نیاز با معبود ندارد. قرآن تأکید فراوانی بر ذکر و یاد خداوند دارد، چرا که یاد خدا آرامبخش دلهاست و مانع از غفلت میشود. زمانی که انسان با ذکر و فکر، حضور خداوند را در زندگیاش پررنگتر کند، عبادات برایش آسانتر و شیرینتر میشوند. ذکر تنها به گفتن کلمات نیست؛ بلکه اندیشیدن به عظمت خداوند، نعمتهای او و معنای زندگی نیز شامل ذکر میشود. این ذکر مداوم است که میتواند فاصله بین انسان و عبادت را از بین ببرد و آن را به بخش جداییناپذیری از زندگی تبدیل کند. ضعف ایمان و عدم درک صحیح فلسفه عبادات نیز میتواند به این احساس گریز دامن بزند. وقتی انسان به حقیقت نماز، روزه یا حج ایمان قوی نداشته باشد و نداند که این عبادات چگونه به رشد روحی و قرب الهی او کمک میکنند، طبیعی است که انجام آنها برایش دشوار باشد. قرآن عبادات را نه تنها به عنوان وظایف، بلکه به عنوان ابزاری برای تزکیه نفس، رشد معنوی و رسیدن به آرامش حقیقی معرفی میکند. هرگاه احساس سنگینی در عبادات داشتید، به عمق و فلسفه آنها فکر کنید؛ به اینکه نماز ستون دین است و نهی از فحشا و منکر میکند، روزه تمرین خودسازی و همدلی است و حج نماد وحدت و بازگشت به فطرت الهی. با افزایش معرفت و بینش نسبت به حکمت عبادات، دل انسان برای انجام آنها بیشتر مشتاق میشود. در نهایت، گناهان و تأثیرات منفی آنها بر قلب انسان را نباید نادیده گرفت. گناهان، مانند لایهای از زنگار بر قلب مینشینند و آن را تیره میکنند. قلبی که با گناه آلوده شده باشد، دشوارتر میتواند حلاوت عبادت را بچشد و میل به گناه، انسان را از راه مستقیم عبودیت دور میسازد. قرآن به توبه و استغفار تأکید فراوانی دارد، چرا که توبه پاککننده گناهان و بازگرداننده قلب به فطرت پاک الهی است. با توبه و بازگشت به سوی خداوند، نهتنها بار گناهان سبک میشود، بلکه قلب نیز برای پذیرش نور الهی و لذت بردن از عبادات آمادهتر میگردد. پس، هرگاه احساس دوری از عبادات کردید، به رفتار و اعمال خود نگاهی بیندازید و با توبه و استغفار، راه را برای نزدیکی دوباره به پروردگار هموار کنید. این سفر معنوی، یک مسیر دائمی رشد و خودسازی است که در آن، گاهی چالشها و موانعی پیش میآیند، اما با توکل بر خدا و تلاش صادقانه، میتوان بر آنها غلبه کرد و شیرینی واقعی بندگی را چشید.
و از صبر و نماز یاری بجویید؛ و البته نماز کاری بزرگ و دشوار است، مگر برای فروتنان (و خاشعان).
پس هرگاه خواستی قرآن بخوانی، از شیطان رانده شده (از رحمت حق) به خدا پناه ببر.
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
گویند در زمانهای قدیم، مردی بود که کسب و کار دنیوی او را چنان مشغول کرده بود که وقت و حال برای عبادات نداشت. هرگاه قصد نماز میکرد، دلش سنگین میشد و هزاران بهانه به ذهنش میآمد. روزی در بازار، حکیمی ژندهپوش و باصفا را دید که با وجود فقر ظاهری، چهرهای آرام و خندان داشت. مرد بازاری کنجکاو شد و پرسید: «ای حکیم، تو را میبینم که همیشه شاد و خرسندی، در حالی که ما با وجود ثروت، دلمان پر از آشوب است و حتی از انجام واجبات هم گریز داریم. راز تو چیست؟» حکیم لبخندی زد و گفت: «راز من در این است که دنیا را برای خود خانهای اجارهای میدانم، نه ملک شخصی. دل را به اجارهایها نمیبندم و میدانم که هر لحظه ممکن است صاحبخانه مرا بخواند. وقتی دل از بند دنیا آزاد شد، عبادات دیگر بار نیستند، بلکه بالهایی میشوند برای پرواز روح به سوی معشوق.» مرد بازاری از سخن حکیم متحول شد و آرامآرام دل از تعلقات دنیوی برید و شیرینی عبادت را چشید.