خوبیها اغلب به دلیل طبیعت ناسپاس و فراموشکار انسان، و همچنین ماهیت فانی پاداشهای دنیوی زود فراموش میشوند. اما در دیدگاه قرآنی، مهم خلوص نیت برای خداست، زیرا پاداش الهی ابدی و هرگز فراموش نمیشود.
این سوال عمیق و پرمغز، به یکی از واقعیتهای تلخ اما رایج در تجربه انسانی اشاره دارد: فراموشی خوبیها. درک این پدیده از دیدگاه قرآن کریم، نیازمند تأمل در ماهیت انسان، هدف اعمال نیک و جایگاه پاداش حقیقی است. قرآن به طور مستقیم آیهای ندارد که بگوید «خوبیها فراموش میشوند»، اما مفاهیمی را مطرح میکند که به این پدیده روشنگری میبخشد و پاسخی جامع ارائه میدهد. این پاسخ، نه تنها به چرایی این مسئله میپردازد، بلکه راهکارهای قرآنی برای کنار آمدن با آن و حفظ ارزش واقعی اعمال نیک را نیز بیان میکند. یکی از دلایل اصلی که قرآن به آن اشاره دارد، «نقصان و فراموشکاری ذاتی انسان» است. انسان موجودی است که تحت تأثیر محیط و احساسات لحظهای قرار میگیرد و حافظه او ممکن است گزینشی عمل کند. قرآن بارها به این نکته اشاره میکند که انسان عجول است (سوره اسراء، آیه 11)، ناسپاس است (سوره ابراهیم، آیه 34)، و هنگامی که در آسایش است، نعمتهای گذشته و سختیهایی که پشت سر گذاشته را فراموش میکند (سوره یونس، آیه 12؛ سوره نحل، آیه 53-54). این فراموشی نه تنها شامل الطاف الهی میشود، بلکه میتواند شامل خوبیهایی که از دیگران دیده است نیز باشد. نفس انسانی، میل به نفع شخصی دارد و گاهی اوقات، پس از رفع حاجت یا گذشت زمان، آن خوبی که به او شده است، دیگر اولویت ذهنیاش نیست. این ویژگیهای روانی انسان، ریشه در ضعف نفس، بیثباتی عواطف و تعلق به دنیا دارد. انسان به دلیل مشغولیتهای فراوان زندگی، فشارهای روزمره، و تمایل به تمرکز بر نیازهای فعلی خود، ممکن است به سادگی از یادآوری خوبیهای گذشته غافل شود یا آنها را کمارزش جلوه دهد. این مسئله به خصوص در جوامعی که سرعت تغییرات بالاست و ارزشها به سرعت دگرگون میشوند، بیشتر نمایان میشود. دلیل دوم، «ماهیت دنیا و پاداشهای آن» است. قرآن پیوسته تأکید میکند که زندگی دنیا فانی و گذراست و آنچه نزد خداوند است، ماندگار و جاودان است (سوره نحل، آیه 96). وقتی یک عمل خیر برای منفعت دنیوی یا کسب تحسین و ستایش مردم انجام میشود، انتظار میرود که این ستایش و یادآوری نیز دوام داشته باشد. اما تحسین انسانها نیز مانند خود دنیا، فانی و متغیر است. مردم ممکن است امروز شما را تحسین کنند و فردا به دلیل اتفاقی دیگر، خوبی شما را فراموش کنند یا حتی به آن بیاعتنایی کنند. ذهنیت مردم تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند منافع شخصی، محیط اطراف، و حتی تغییرات کوچک در روابط قرار میگیرد. بنابراین، اگر انگیزه اصلی از انجام خوبی، دیده شدن و به خاطر سپرده شدن توسط دیگران باشد، احتمال ناامیدی و فراموشی آن بسیار بالاست. قرآن به مؤمنان تعلیم میدهد که اعمال خود را خالصانه و تنها برای رضای خدا انجام دهند (سوره انسان، آیه 8-9). وقتی عملی با این نیت الهی انجام شود، فراموشی آن توسط انسانها، ضرری به اصل عمل و پاداش آن نمیرساند، زیرا ثبت آن نزد خداوند متعال است. این نگاه، انسان را از دلبستگی به پاداشهای فانی دنیوی رها ساخته و به او آرامشی پایدار میبخشد. سومین نکته مهم، «عدم اخلاص در نیت فرد نیکوکار و یا وجود منت و آزار» است. قرآن در سوره بقره، آیه 262، به صراحت میفرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند و به دنبال انفاق خود، منت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.» این آیه نشان میدهد که اگر عمل خیری با منت یا آزار همراه شود، ارزش معنوی آن از بین میرود و حتی میتواند باعث شود که گیرنده خوبی، آن را به یاد نیاورد یا از آن دلزده شود. گاهی اوقات، فراموش شدن خوبیها نه به دلیل ناسپاسی گیرنده، بلکه به دلیل نحوه ارائه آن یا انتظارات نابجای نیکوکار است. انسانی که توقع دارد خوبیاش همیشه به خاطر سپرده شود و بابت آن ستایش شود، در واقع اخلاص کامل ندارد و چنین انتظاری، موجب آزردگی خاطر گیرنده و در نتیجه، عدم یادآوری آن خوبی خواهد شد. این خودخواهانه بودن در نیت، ارزش عمل را کاهش داده و ارتباط انسانی را نیز مخدوش میکند. چهارمین عامل، «تغییرات زمانه و اولویتهای انسان» است. با گذشت زمان، شرایط زندگی و نیازهای افراد تغییر میکند. آنچه امروز یک نیاز مبرم است و انجام خوبی در آن زمینه بسیار قدردانی میشود، ممکن است فردا دیگر اهمیتی نداشته باشد یا نیازهای جدیدی جایگزین آن شوند. ذهن انسان ناچار است برای ادامه حیات و سازگاری با تغییرات، اطلاعات گذشته را فیلتر و اولویتبندی کند. این فیلترینگ طبیعی، گاهی اوقات منجر به فراموشی برخی از خوبیها میشود که در آن زمان خاص، بسیار ارزشمند بودهاند، اما اکنون در پس اولویتهای جدید قرار گرفتهاند. قرآن ما را به بصیرت در مورد ماهیت متغیر دنیا و ناپایداری آن دعوت میکند، تا دل به آن نبندیم و پاداش حقیقی را در جایی پایدارتر جستجو کنیم. از دیدگاه قرآن، راه حل این مشکل، تغییر نگرش از پاداش دنیوی به پاداش اخروی است. خداوند در آیات متعددی تأکید میکند که او هرگز عمل نیکوکاران را ضایع نمیکند (سوره کهف، آیه 30؛ سوره آل عمران، آیه 195). این بدان معناست که حتی اگر همه انسانها خوبی شما را فراموش کنند، خداوند هرگز آن را فراموش نخواهد کرد و پاداش آن را به کاملترین شکل ممکن به شما خواهد داد. این باور، آرامش خاطر عظیمی به نیکوکار میدهد و او را از ناامیدی ناشی از فراموشی مردم رها میسازد. به همین دلیل، مؤمن واقعی اعمال نیک خود را فقط برای رضای خداوند انجام میدهد، زیرا میداند تنها پاداش الهی است که جاودانه و کامل است و هرگز فراموش نمیشود. این نگاه، نیکوکار را از وابستگی به تحسین و ستایش مخلوق بینیاز میکند و او را به سوی خالق رهنمون میسازد، جایی که ارزش واقعی هر عمل، نه در یاد و خاطر انسانها، بلکه در میزان خلوص و رضایت الهی نهفته است. در نهایت، پدیدهی فراموشی خوبیها، فرصتی برای رشد و ارتقای معنوی است. این به ما یادآوری میکند که هدف از انجام خیر، نباید کسب شهرت، منتظر تشکر بودن، یا دریافت پاداش دنیوی باشد. بلکه باید صرفاً برای کسب رضایت الهی و از روی خلوص نیت صورت گیرد. آنگاه، حتی اگر مردم خوبیهای ما را به سرعت فراموش کنند، ما هرگز زیان نخواهیم دید؛ زیرا ذخیرهی ابدی ما نزد پروردگار مهربانمان محفوظ خواهد ماند. اینجاست که ارزش صبر، اخلاص، و توکل به خداوند آشکار میشود. مؤمن میداند که هر ذرهای از عمل خیرش، در دفتر الهی ثبت شده و در روز قیامت به بهترین وجه به او بازگردانده خواهد شد، بدون اینکه ذرهای از آن فراموش شده باشد. این دیدگاه قرآنی، نه تنها به سوال «چرا خوبیها زود فراموش میشوند؟» پاسخ میدهد، بلکه راهی برای کنار آمدن با این واقعیت و تبدیل آن به ابزاری برای تعالی روحی ارائه میدهد. این درس بزرگی است که به ما میآموزد، ارزش واقعی اعمال ما در میزان خلوص نیت ماست، نه در میزان یادآوری و قدردانی دیگران. این آرامش درونی و رضایت باطنی، خود بزرگترین پاداش دنیوی برای انسان نیکوکار است، که هرگز با فراموشی مردم از بین نمیرود.
و هر نعمتی که دارید، از خداست؛ سپس هرگاه گزندی به شما رسد، فوراً به سوی او روی میآورید.
سپس هنگامی که آن گزند را از شما برطرف کند، ناگهان گروهی از شما به پروردگارشان شرک میورزند.
و غذا را با وجود دوست داشتنش به مسکین و یتیم و اسیر میبخشند،
[و میگویند:] ما فقط برای خشنودی خدا به شما غذا میدهیم؛ از شما نه پاداشی میخواهیم و نه سپاسگزاری.
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس به دنبال انفاق خود، منّت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.
در یکی از حکایات بوستان سعدی آمده است که پادشاهی عادل و نیکسیرت، به فقرا و مساکین بسیار یاری میرساند. روزی یکی از درباریان به او گفت: "ای پادشاه، احسانهای شما بیکران است، اما میبینم که گاهی پس از مدتی، مردم قدر این خوبیها را نمیدانند و حتی فراموش میکنند چه کسی به آنها کمک کرده است." پادشاه لبخندی زد و گفت: "ای نیکسیرت، اگر نیت ما از کمک، کسب یاد و ستایش مردم بود، اکنون باید اندوهگین میبودیم. اما ما این کار را برای رضای خدا و آسایش بندگانش انجام میدهیم. یاد مردم چون آب روان است که زود میگذرد، اما یاد خداست که در دفتر ابدیت ثبت میشود و هرگز فراموش نمیگردد. آنچه برای خداست، همیشه تازه و پایدار است و آنچه برای خلق است، چون شبنمی بر برگ گل، زود محو میشود." این سخن پادشاه نشان میدهد که ارزش واقعی خوبیها، نه در خاطره انسانها، بلکه در نیت پاک و پاداش الهی است.