میل به بیخیالی با وجود فهم دین، ریشه در نفس امّاره، وسوسههای شیطان و فریبندگی دنیا دارد. راه مقابله با آن، از منظر قرآن، ذکر دائمی خدا، اقامه نماز، تفکر در آیات الهی و یاد آخرت است.
احساس بیخیالی یا غفلت، حتی با وجود فهم عمیق از دین و آموزههای آن، یک تجربه انسانی رایج است که ریشههای عمیقی در طبیعت انسان و چالشهای زندگی دنیوی دارد. قرآن کریم به شیوههای مختلفی به این حالت روحی میپردازد و راهکارهایی برای غلبه بر آن ارائه میدهد. این میل به بیخیالی، که در اصطلاح قرآنی میتوان آن را «غفلت» نامید، نه تنها ضعف در فهم نیست، بلکه بیشتر نشانهای از مبارزه درونی انسان با نفس خود و وسوسههای بیرونی است. این وضعیت، فرصتی برای رشد و تعمیق ارتباط با خداوند محسوب میشود. یکی از دلایل اصلی این حس، وجود «نفس امّاره بالسوء» در وجود انسان است. نفس امّاره بخشی از وجود ماست که انسان را به سمت لذتهای زودگذر، راحتی و دوری از سختیها و مسئولیتها سوق میدهد. قرآن کریم در سوره یوسف آیه ۵۳ میفرماید: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (و من نفس خود را تبرئه نمیکنم، زیرا نفس همواره به بدی امر میکند، مگر آنکه پروردگارم رحم کند؛ بیگمان پروردگارم آمرزنده و مهربان است). این آیه به روشنی نشان میدهد که میل به بدی، سستی، یا بیخیالی در ذات نفس بشر نهفته است و غلبه بر آن نیازمند رحمت و یاری الهی است. این مبارزهای دائمی است که مؤمن باید در طول زندگی خود با آن دست و پنجه نرم کند. عامل دیگر، وسوسههای شیطان است. شیطان همواره در تلاش است تا انسان را از مسیر حق منحرف کند و او را به سمت غفلت و بیتوجهی به وظایف دینی و اخلاقی سوق دهد. او با زینت دادن به امور دنیوی و کماهمیت جلوه دادن آخرت، سعی میکند انسان را از یاد خدا غافل کند. قرآن کریم در آیات متعددی به وسوسههای شیطان اشاره میکند، مثلاً در سوره بقره آیه ۱۶۸ میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید، و از گامهای شیطان پیروی نکنید؛ زیرا او دشمن آشکار شماست). شیطان با وعدههای دروغین و آرزوهای طولانی، انسان را به تعویق انداختن توبه و اعمال صالح ترغیب میکند. علاقه به دنیا و فریبندگی آن نیز یکی از مهمترین عوامل غفلت است. قرآن کریم بارها بر گذرا بودن زندگی دنیا و فریبندگی آن تأکید کرده است. در سوره حدید آیه ۲۰ آمده است: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ…» (بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و افزونطلبی در اموال و فرزندان است…). هنگامی که انسان غرق در لذایذ و مشغلههای دنیوی میشود، ممکن است از اهداف اصلی آفرینش خود غافل شود و نسبت به مسئولیتهای دینی خود بیخیال گردد. این اشتغال به دنیا، حجابی بین انسان و حقیقت ایجاد میکند و باعث میشود اولویتهای واقعی زندگی نادیده گرفته شوند. برای مقابله با این میل به بیخیالی و غفلت، قرآن کریم راهکارهای عملی و جامعی ارائه میدهد: ۱. ذکر و یاد دائمی خداوند: اصلیترین راهکار، مداومت بر ذکر و یاد خداوند است. ذکر نه تنها به معنای گفتن اوراد است، بلکه شامل یادآوری دائمی حضور خدا در زندگی و توجه به اوامر و نواهی اوست. در سوره رعد آیه ۲۸ میخوانیم: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خدا آرام میگیرد؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد). یاد خدا قلب را زنده نگه میدارد و از افتادن در دام غفلت جلوگیری میکند. ۲. اقامه نماز: نماز، ستون دین و معراج مؤمن است. نماز با حضور قلب، انسان را از فحشا و منکر باز میدارد و پیوند او را با خداوند تقویت میکند. در سوره عنکبوت آیه ۴۵ آمده است: «… وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (… و نماز را برپا دار؛ همانا نماز [انسان را] از کار زشت و ناپسند باز میدارد، و قطعاً یاد خدا بزرگتر است؛ و خدا میداند چه میکنید). نمازهای پنجگانه فرصتهایی برای تجدید میثاق و رهایی از غبار غفلت هستند. ۳. تفکر و تدبر در آیات الهی و نشانههای خلقت: تدبر در قرآن و جهان هستی، بینش انسان را عمیقتر کرده و او را به عظمت خالق و هدف آفرینش آگاهتر میسازد. این آگاهی، انگیزه بیشتری برای حرکت در مسیر حق ایجاد میکند و از غفلت میکاهد. در سوره زمر آیه ۹ میفرماید: «… إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» (… تنها خردمندان پند میگیرند). ۴. همراهی با صالحان: همنشینی با افراد با ایمان و پرهیزگار، انسان را به سوی نیکیها سوق میدهد و از غرق شدن در غفلت جلوگیری میکند. محیط پیرامون ما تأثیر بسزایی در جهتگیریهای روحی ما دارد. ۵. یاد مرگ و آخرت: به یاد آوردن حقیقت مرگ و حیات پس از آن، قویترین عامل برای رهایی از غفلت و جدی گرفتن زندگی و مسئولیتهاست. قرآن کریم بارها انسان را به یادآوری روز حساب و پاداش اعمال دعوت میکند. ۶. توبه و استغفار: هرگاه انسان دچار بیخیالی یا لغزشی شد، باب توبه همواره باز است. بازگشت به سوی خدا و طلب آمرزش، دل را پاک میکند و روحیه تازهای برای حرکت میبخشد. در نهایت، این میل به بیخیالی یک مبارزه دائمی است و نشانهای از یک مسیر روحی پویا و نه یک نقص ثابت. با استعانت از خداوند، تکیه بر آموزههای قرآن و پیامبر اکرم (ص) و تلاش مستمر برای تزکیه نفس، میتوان بر این حالت غلبه کرد و زندگیای با هدف، آرامش و رضایت الهی را تجربه کرد. این فرایند، پلهپله و با صبر و استقامت امکانپذیر است.
و من نفس خود را تبرئه نمیکنم، زیرا نفس همواره به بدی امر میکند، مگر آنکه پروردگارم رحم کند؛ بیگمان پروردگارم آمرزنده و مهربان است.
آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خدا آرام میگیرد؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
آنچه از کتاب به تو وحی شده است، تلاوت کن و نماز را برپا دار؛ همانا نماز [انسان را] از کار زشت و ناپسند باز میدارد، و قطعاً یاد خدا بزرگتر است؛ و خدا میداند چه میکنید.
آوردهاند که در دوران سعدی، تاجری بود که مال فراوان داشت و از بزرگی و اعتبار بهرهمند بود. با وجود هوش و ذکاوت بسیار، گاهی میل به آسودگی و بیخیالی بر او چیره میشد و کارهای مهمش را به فردا میانداخت. یک روز، یکی از رفیقان دانا به او گفت: «ای دوست، تو که عقل و هوش فراوان داری، چرا چنین میکنی؟» تاجر پاسخ داد: «دنیای ما آنقدر بزرگ و فرصتها بسیار است که گمان میکنم همیشه وقت برای جبران هست.» رفیق دانا تبسمی کرد و گفت: «سعدی فرماید: دانی که چرا عمر به سر رفت و تو غافل؟ زیرا که سر رشته بدست غفلت تو بود! فرصتها همچون ابر بهار میگذرند؛ اگر امروز کار را سامان ندهی، فردا با اندوه و پشیمانی مواجه خواهی شد.» تاجر از این سخن پند گرفت و تصمیم گرفت دیگر هیچ کاری را به تأخیر نیندازد. پس از آن، او نه تنها در تجارتش کامیابتر شد، بلکه در زندگی معنوی خود نیز آرامش و سعادت بیشتری یافت، زیرا دانست که همواره باید هوشیار و بیدار بود و لحظات زندگی را غنیمت شمرد. بیخیالی، دزد پنهان سعادت است و بیداری، کلید گشایش هر در بسته.