احساس سکوت خدا ناشی از درک ماست، نه غیبت او. او از طریق نشانهها، حکمت دعا و امتحانات با ما سخن میگوید. ذکر و صبر راه غلبه بر این احساس است.
احساس «سکوت خدا» یکی از چالشهای عمیق و گاهی دردناک در مسیر معنوی انسان است. بسیاری از مؤمنان در لحظاتی از زندگی خود، به ویژه در مواجهه با سختیها، رنجها یا دعاهایی که به ظاهر مستجاب نمیشوند، ممکن است این حس را تجربه کنند. این احساس میتواند به سوءتفاهمی عمیق از ماهیت رابطه ما با خداوند و شیوه ارتباط او با بندگانش منجر شود و گاهی اوقات موجب یأس و ناامیدی گردد. اما از منظر قرآن کریم، خداوند هرگز ساکت نیست؛ بلکه او همواره حاضر، ناظر، شنوا، دانا و بسیار مهربان است و به شیوههای گوناگون با بندگان خود سخن میگوید. آنچه ما گاهی به عنوان «سکوت» تلقی میکنیم، در واقع میتواند ناشی از عدم درک ما از زبان الهی، عجله در استجابت، یا غفلت ما از نشانههای پیوسته الهی باشد. این حس بیشتر یک وضعیت درونی و ادراکی است تا یک واقعیت خارجی. خداوند متعال همواره در حال گفتگو با مخلوقاتش است، اما این ما هستیم که گاهی به دلیل حجابهای نفسانی یا عدم توجه کافی، نمیتوانیم این گفتگو را درک کنیم. قرآن به ما میآموزد که خداوند نزدیکتر از رگ گردن به ماست. در سوره ق، آیه ۱۶ میفرماید: «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم). این آیه به وضوح نشان میدهد که فاصله ما با خداوند، فاصله فیزیکی یا مکانی نیست، بلکه فاصله ادراکی و معنوی است. احساس سکوت، اغلب نه به دلیل غیبت خدا، بلکه به دلیل حجابهایی است که ما خود بین خود و او ایجاد کردهایم؛ حجابهای گناه، غفلت، تعلقات دنیوی افراطی، و عدم تأمل در نشانههای او. گاهی اوقات این احساس به دلیل توقعات ما از نحوه پاسخگویی خداست؛ ما انتظار داریم او به شیوه خاصی با ما سخن بگوید یا به دعاهایمان پاسخ دهد، در حالی که خداوند به هزاران زبان و شکل با ما ارتباط برقرار میکند که ممکن است ما متوجه آن نباشیم. خداوند متعال همواره از طریق آیات و نشانههایش در آفاق و انفس با ما سخن میگوید. هر برگ درختی که در باد میرقصد، هر قطره باران که زمین تشنه را سیراب میکند، طلوع و غروب بینقص خورشید، نظم بیبدیل جهان هستی از ذرات اتم تا کهکشانهای بیکران، و حتی پیچیدگی شگفتانگیز وجود خودمان، همگی آیاتی هستند که فریادگر حضور، قدرت، حکمت و رحمت اویند. سوره فصّلت، آیه ۵۳ میفرماید: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» (به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان روشن شود که او حق است). این آیات، زبان خداوند برای گفتگو با ما هستند و برای کسانی که قلبشان برای پذیرش باز است، همواره قابل درکاند. یکی دیگر از دلایل احساس سکوت خدا، عدم درک ما از حکمت الهی در استجابت دعاهاست. بسیاری از اوقات، ما از خداوند چیزی را میخواهیم که به گمانمان خیر و صلاح ما در آن است، اما خداوند به دلیل علم بینهایت خود به تمام ابعاد و پیامدهای امور، ممکن است آن را به شیوه دیگری اجابت کند، یا آن را به زمانی دیگر موکول کند، یا حتی چیزی بهتر و ماندگارتر از آن را به ما عطا کند که ما از آن بیخبر هستیم. سوره بقره، آیه ۲۱۶ میفرماید: «وَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (و چه بسا چیزی را ناخوش دارید و آن برای شما خیر باشد و چه بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر باشد؛ و خدا میداند و شما نمیدانید). این آیه به روشنی نشان میدهد که حکمت خداوند فراتر از درک محدود ماست. اگر دعای ما به ظاهر مستجاب نمیشود یا به سرعت اجابت نمییابد، نباید آن را نشانه سکوت، عدم عنایت یا فراموشی خدا دانست، بلکه باید آن را مظهر حکمت و رحمت بیکران او تلقی کرد. گاهی عدم استجابت مستقیم، خود نوعی استجابت است که ما از آن غافلیم. خداوند ممکن است بلایی بزرگ را از ما دور کند که حتی از وجود آن بیخبر بودیم، یا پاداشی عظیم و ذخیرهای برای آخرت ما قرار دهد که ارزش آن بسیار فراتر از خواستههای دنیوی ماست. در واقع، هر دعایی در درگاه الهی سه نوع پاسخ دارد: یا فوراً اجابت میشود، یا به تأخیر میافتد تا در زمان مناسبتر و به شکلی بهتر به ما برسد، یا به جای آن خیری بزرگتر در آخرت برایمان در نظر گرفته میشود. امتحانات و بلایا نیز از دیگر شیوههای ارتباط خداوند با بنده است که اغلب به غلط «سکوت» تعبیر میشوند. در سوره بقره، آیه ۱۵۵ میخوانیم: «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و میوهها میآزماییم؛ و مژده ده به صابران). این آزمایشات به هیچ وجه نشانه سکوت یا بیتفاوتی خدا نیستند؛ بلکه برعکس، نشاندهنده توجه ویژه او به بنده است. بلا و سختی، ابزاری است برای رشد معنوی، پاک شدن گناهان، ارتقاء مقام و منزلت، و عمیقتر شدن ارتباط انسان با پروردگارش. در دل همین سختیهاست که انسان به نهایت ضعف خود پی میبرد و تنها پناهگاه حقیقی را خداوند مییابد و با تمام وجود به او روی میآورد. این لحظات، لحظاتی از اوج ارتباط معنوی و خلوص نیت هستند، نه سکوت. خداوند از طریق این امتحانات، ایمان ما را صیقل میدهد، صبرمان را میآزماید، و ما را به سوی کمال و درک عمیقتر از خود و هستی رهنمون میشود. اینها پیامهایی از سوی او هستند که ما را به بازنگری در زندگی، توبه، و افزایش صبر و شکرگزاری دعوت میکنند و به ما فرصت میدهند تا از پوسته غفلت بیرون آییم و به جوهر وجودی خود پی ببریم. برای رفع احساس سکوت، باید فعالانه به دنبال شنیدن صدای خدا باشیم. این «شنیدن» به معنای گوش فرا دادن به نشانههای او در جهان هستی، تدبر عمیق در آیات قرآن (که کلام مستقیم اوست)، و تأمل در وقایع زندگی خودمان و درسهایی که از آنها میگیریم، است. ذکر و یاد خدا (مانند نماز، تلاوت قرآن، و تسبیحات)، یکی از قویترین ابزارها برای پر کردن فضای خالی ناشی از این احساس و برقراری ارتباط با قلب است. سوره رعد، آیه ۲۸ میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد؛ آگاه باشید که دلها فقط با یاد خدا آرام میگیرند). هرچه بیشتر به یاد او باشیم، قلب ما بیشتر با حضور او آشنا میشود و احساس آرامش و اتصال بیشتری میکنیم. دعا، گفتگوی مستقیم و صمیمانه با خداوند است. حتی اگر فوراً نتیجهای که انتظار داریم را نبینیم، نفسِ دعا کردن، بیان نیازها و خواستهها به پیشگاه او، خود ارتباطی عمیق و پربرکت است. تداوم در دعا، حتی در اوج ناامیدی و در شرایطی که هیچ راهی جز خدا نمیبینیم، نشاندهنده توکل و اعتماد کامل به اوست که همین توکل، بهترین پاسخ و بالاترین آرامش را به ارمغان میآورد. ما باید یاد بگیریم که به او ایمان بیاوریم، حتی زمانی که مسیر مبهم است، چرا که حکمت او فراتر از تصور ماست. در نهایت، این درک که خداوند همواره با ما سخن میگوید، اما آیا ما گوش شنوا داریم؟ آیا چشمانمان را برای دیدن نشانههایش گشودهایم؟ آیا قلوبمان برای درک حکمت او آماده است؟ برای غلبه بر این احساس، لازم است به درون خود رجوع کنیم، از گناهان دوری جوییم (زیرا گناهان حجابهایی هستند که مانع درک حضور او میشوند)، به عبادت و ذکر اهتمام ورزیم، در آیات الهی تفکر کنیم، و با صبر و توکل به انتظار حکمت او بنشینیم. بدانیم که خداوند متعال مهربانترین مهربانان است و هیچگاه بندگانش را تنها نمیگذارد و هر اتفاقی در زندگی ما، حتی آنچه به ظاهر تلخ و ناخوشایند است، حامل پیامی از سوی او و جلوهای از حکمت بیکران اوست. این اطمینان قلبی، همانند نوری در تاریکی، احساس سکوت را محو میکند و جای آن را به آرامش حضور دائمی الهی میسپارد. او همیشه حاضر، شنوا و داناست؛ این ما هستیم که باید بیاموزیم چگونه بشنویم و چگونه ببینیم، و چگونه در هر لحظه از زندگی، حضور پر مهر و حکمتبخش او را احساس کنیم.
و به راستی ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند، و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
جهاد بر شما مقرر شد، در حالی که برایتان ناخوشایند است. و چه بسا چیزی را ناخوش دارید و آن برای شما خیر باشد، و چه بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر باشد. و خدا میداند و شما نمیدانید.
و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و میوهها میآزماییم؛ و مژده ده به صابران.
کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد؛ آگاه باشید که دلها فقط با یاد خدا آرام میگیرند.
گویند در روزگاران گذشته، مردی درویشمسلک، در صحرایی بیآب و علف، از سختی و تنهایی چنان به ستوه آمده بود که در دل خود فریاد میزد: "خدایا! چرا از تو هیچ صدایی نیست؟ آیا مرا فراموش کردهای؟" شبانگاه، در آن بیابان خشک، از شدت تشنگی و گرسنگی، ناتوان بر زمین افتاد. ناگهان، نسیمی خنک وزیدن گرفت و بوی خوشی به مشامش رسید. با آخرین رمق، سر بلند کرد و در دوردست، نوری دید. به سختی خود را به آن سمت کشاند و به چاه آبی زلال و درختی پرمیوه رسید. در آن لحظه، قطره اشکی از چشمانش سرازیر شد و با خود گفت: "این نسیم، این نور، این چاه، و این میوه؛ آیا اینها همه از جانب او نیستند؟ او هرگز ساکت نبوده، این من بودم که گوش شنوا و چشم بینا نداشتم. حکمت او در تأخیر اجابت و در پنهان کردن رزق بود تا قدردان شوم و او را در نهایتِ نیاز دریابم." آن شب، درویش با دلی سرشار از شکر و یقین، به خواب رفت و دریافت که لطف خدا همواره جاری است، حتی در سکوت ظاهری.