در کار خیر، نیت پاک و اخلاص برای خدا مهمتر از تأیید دیگران است. جستجوی تأیید مردم میتواند ارزش معنوی عمل را از بین ببرد و پاداش اخروی را کم کند.
پرسش از اینکه چرا انسان در انجام کارهای خیر به دنبال تأیید و ستایش دیگران است، به یکی از عمیقترین جنبههای روانشناختی و معنوی وجود بشر میپردازد. این یک تمایل طبیعی انسانی است که به دنبال شناخت، تحسین و پذیرش از سوی همنوعان خود باشیم. از دوران کودکی، ما شرطی شدهایم که به تقویتهای مثبت پاسخ دهیم و این میل به اعتباربخشی گاهی اوقات به اعمال معنوی و خیریه ما نیز گسترش مییابد. با این حال، از منظر اسلامی، ارزش حقیقی و مقبولیت هر عمل صالحی نه به تشویق و تأیید مردم، بلکه به پاکی نیت (اخلاص) در برابر خداوند متعال بستگی دارد. قرآن کریم، مکرراً و در زمینههای مختلف، مؤمنان را به پرورش قطبنمایی درونی هدایت میکند که منحصراً به سمت خشنودی الهی اشاره دارد، نه به تأییدات انسانی بیرونی. این یک اصل اساسی اخلاق اسلامی و رشد معنوی است. قرآن به ما میآموزد که اعمال ما، چه نماز باشد، چه صدقه، چه روزه، یا هر عمل نیک دیگری، باید صرفاً برای رضای خدا انجام شود و تنها پاداش و خشنودی او را جستجو کند. هرگونه عنصر ریا (خودنمایی) یا جستجوی اعتبار دنیوی میتواند ارزش معنوی این اعمال را کاهش داده یا حتی کاملاً از بین ببرد. این تأکید بر اخلاص نه فقط یک توصیه، بلکه یک الزام بنیادین برای مقبولیت اعمال در پیشگاه خداوند است. به عنوان مثال، به حکمت عمیق سوره بینه، آیه 5 توجه کنید که خداوند میفرماید: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ؛ و به آنان فرمان داده نشد جز اینکه خدا را بپرستند، در حالی که در دین او اخلاص ورزیده، حقگرا باشند و نماز برپا دارند و زکات بپردازند؛ و این است دین راستین و استوار.» این آیه بهوضوح جوهره عبادت حقیقی و زندگی صالحانه را بیان میکند: هر عملی باید با خلوص مطلق در برابر خداوند انجام شود. عبارت «مخلصین له الدین» (در دین او اخلاص ورزیده) محوری است. این بدان معناست که بندگی و اعمال نیک ما باید از هر ناخالصی، از جمله میل به ستایش یا شناخت انسانی، پاک باشد. اگر انگیزه اصلی ما از طلب خشنودی خدا به کسب تأیید انسان تغییر یابد، در واقع ما در نیت خود به نوعی غیرخدا را در نظر گرفتهایم که این با روح توحید (یگانگی خدا) در تضاد است. قرآن همچنین در مورد خطرات ریا (خودنمایی) هشدار میدهد. در سوره بقره، آیه 264، خداوند میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقات خود را با منت و آزار باطل نکنید، مانند کسی که مال خود را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد.» این آیه یک تشبیه قدرتمند ارائه میدهد. همانطور که ممکن است کسی با منت گذاشتن یا آزار رساندن به گیرنده صدقه، پاداش آن را باطل کند، جستجوی تأیید انسانی برای یک عمل خیریه نیز میتواند ارزش معنوی آن را از بین ببرد. عمل ممکن است در ظاهر نیکو به نظر برسد، اما اگر نیت اساسی آن تحت تأثیر ریا و جلب نظر دیگران باشد، جوهره و ارزش حقیقی خود را در نظر خداوند از دست میدهد. این مانند ساختن خانهای بر روی ماسه است؛ ممکن است برای مدتی پایدار به نظر برسد، اما فاقد بنیاد محکم است و مستعد فروریزی است. میل طبیعی انسان به تأیید، ذاتاً شیطانی نیست. این میل زمانی مشکلساز میشود که بر نیت اصلی خشنودی خدا سایه بیفکند یا جایگزین آن شود. ما موجودات اجتماعی هستیم و بازخورد مثبت میتواند تشویقکننده باشد. با این حال، قرآن دیدگاه ما را ارتقا میدهد. این دیدگاه، چشم ما را از نظرات موقتی و اغلب متغیر مردم به قضاوت ابدی و دانای مطلق خداوند بازمیگرداند. آنچه واقعاً اهمیت دارد این است که اعمال ما مورد قبول او واقع شوند. ستایش مردم زودگذر است و اغلب بر اساس مشاهدات سطحی است، در حالی که خداوند از درونیترین افکار و نیات آگاه است. پرورش اخلاص نیازمند تأمل دائمی درونی و تلاشی آگاهانه برای پاکسازی نیت است. هنگام شروع یک عمل خیر، باید مکث کرده و از خود بپرسیم: «آیا این کار را برای خدا انجام میدهم، یا برای آنچه مردم خواهند گفت یا فکر خواهند کرد؟» این خودکاوی حیاتی است و به ما کمک میکند هدفمان را بازتنظیم کنیم. پیامبر اسلام (ص) مکرراً بر این موضوع تأکید فرمودهاند: «إنما الأعمال بالنیات، وإنما لكل امرئ ما نوى؛ اعمال با نیتهاست و برای هرکس همان است که نیت کرده است.» (صحیح بخاری و مسلم). این حدیث، اگرچه آیه قرآنی نیست، اما تأکید قرآنی بر نیت را به زیبایی بیان میکند. علاوه بر این، سوره کهف، آیه 110، یک دستور جامع برای همه مؤمنان ارائه میدهد: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا؛ بگو: من فقط بشری مثل شما هستم که به من وحی میشود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار نیک انجام دهد و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد.» عبارت پایانی «وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد) گسترده است. این عبارت نه تنها شامل اجتناب از بتپرستی است، بلکه شامل پرهیز از شرک در نیت نیز میشود – یعنی اینکه اعمال خود را وابسته به غیر خدا یا برای غیر او انجام دهیم. وقتی برای اعمال عبادی یا نیکوکارانه خود به دنبال تأیید مردم هستیم، به نحوی ظریف، دیگران را در عبادت خود شریک میکنیم و به نظر آنها وزنی میدهیم که فقط قضاوت خداوند باید آن را داشته باشد. برای غلبه بر تمایل به جستجوی تأیید بیرونی، باید رابطه خود را با خداوند تقویت کنیم. این شامل تعمیق درک ما از صفات او، بهویژه علم مطلق و قدرت بیحدوحصر اوست. وقتی واقعاً باور کنیم که خداوند همه چیز را میبیند و میداند و او تنها منبع همه پاداشهاست، اهمیت نظرات دیگران بهطور طبیعی کاهش مییابد. تفکر در مورد روز قیامت، زمانی که همه اعمال، آشکار و پنهان، سنجیده خواهند شد، نیز یک انگیزه قدرتمند برای اخلاص است. در آن روز، تنها اعمالی که صرفاً برای رضای خدا انجام شدهاند، به ما سود خواهند رساند. در نتیجه، در حالی که میل به تأیید بخشی از وجود انسان است، اسلام از ما میخواهد که در مورد اعمال نیک و عباداتمان از این تمایل دنیوی فراتر رویم. این دین ما را به پرورش اخلاص مطلق دعوت میکند و خشنودی خدا را تنها هدف ما قرار میدهد. با تمرکز تنها بر خدا، نه تنها مقبولیت و پاداش اعمالمان را تضمین میکنیم، بلکه به آرامش درونی عمیق، رضایت روحی و ارتباطی عمیق با ذات الهی دست مییابیم و میدانیم که تلاشهای ما توسط تنها کسی که واقعاً اهمیت دارد، دیده و قدردانی میشود. این اخلاص ما را از بار انتظارات اجتماعی رها میسازد و به ما امکان میدهد با روحی واقعاً آزاد به خداوند خدمت کنیم. موفقیت حقیقی و منفعت نهایی در تمرکز بر پاداش نادیدنی از سوی خدا نهفته است، نه ستایش زودگذر مردم. این سفر پاکسازی نیت، یک سفر پیوسته است که نیازمند هوشیاری مداوم و دعای صادقانه برای یاری الهی است.
و فرمان نیافتند جز اینکه خدا را بپرستند، در حالی که در دین او اخلاص ورزیده، حقگرا باشند و نماز برپا دارند و زکات بپردازند؛ و این است دین راستین و استوار.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقات خود را با منت و آزار باطل نکنید، مانند کسی که مال خود را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ صافی است که بر آن خاکی باشد، آنگاه بارانی سخت بر آن ببارد و آن را از خاک خالی و صاف بر جای گذارد؛ آنان [ریاکاران] از آنچه کسب کردهاند، هیچ بهرهای نمیبرند. و خداوند قوم کافران را هدایت نمیکند.
بگو: من فقط بشری مثل شما هستم که به من وحی میشود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار نیک انجام دهد و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد.
در روزگاران کهن، تاجری بود نامش «حاجی مراد» که به نیکوکاری شهره بود. او هرگاه صدقهای میداد یا مدرسهای میساخت، مطمئن میشد که همه اهل بازار و کوی و برزن خبردار شوند و او را بستاینند. دلش پی تأیید خلق بود و گمان میکرد که اجرش در همین ستایشهاست. روزی در محضر شیخی وارسته نشست که از اسرار دلها آگاه بود. حاجی مراد با غرور از نیکوکاریهایش گفت و انتظار تمجید داشت. شیخ با لبخندی گرم فرمود: «ای جوانمرد، این نیکوکاری تو چون شمشیری است آخته، که در روز روشن بر سر بازار میکشی و هرکه میبیند، تحسین میکند. اما بدان که شمشیر را باید در میدان کارزار به کار گرفت و نه برای نمایش.» حاجی مراد متعجب پرسید: «پس چه کنم تا کارم پسندیده درگاه حق باشد؟» شیخ پاسخ داد: «یک روز بذر مهر را در دل بکار و یک روز در پنهانترین گوشه باغچهای دورافتاده، نهالی بنشان که هیچ چشمی جز چشم باغبان حقیقی آن را نبیند. سپس انتظار میوه بنشین. میوههایش شیرینتر از تحسین هزاران نفر خواهد بود و ریشههایش عمیقتر از هر بنایی که برای نام خود برپا کردهای.» حاجی مراد سخن شیخ را به دل گرفت. از آن پس، هرگاه خیری میکرد، سعی بر پنهان داشتن آن داشت. به یتیمی بیصدا کمک میکرد، در خانهای ویران چراغی میافروخت، و دست نیازمندی را میگرفت، بیآنکه کسی بداند. کمکم دید که دلش آرامتر شده و از اضطرابِ انتظار تعریف و تمجید رها گشته است. شیرینی این آرامش و رضایت درونی، آنچنان بود که هرگز از ستایشهای گذشته به دست نیاورده بود. او فهمید که درگاه دوست، آینه دلهاست و نه صحنه نمایشها.