احساس پوچی اغلب نشانه دوری از هدف اصلی خلقت و یاد خداست. آرامش حقیقی با یاد خدا، توجه به هدف متعالی زندگی و نهادینه کردن شکرگزاری و خدمت به خلق حاصل میشود.
پرسش شما درباره احساس پوچی بیدلیل، یکی از عمیقترین و رایجترین تجربیات انسانی است که در عصر مدرن بیش از پیش گریبانگیر افراد میشود. در فرهنگهای مختلف، این حس به طرق گوناگون تعبیر شده، اما در نگاه قرآنی، ریشههای مشخص و راهحلهای جامعی برای آن وجود دارد. قرآن کریم، انسان را موجودی دارای روح و فطرتی الهی معرفی میکند که جویای کمال و آرامش مطلق است. احساس پوچی، در حقیقت، زنگ هشداری از جانب فطرت ماست که نشان میدهد چیزی اساسی در زندگیمان کم است، حتی اگر ظاهراً همهچیز داشته باشیم و از نظر مادی در رفاه باشیم. این خلاء درونی، ارتباطی مستقیم با بُعد معنوی وجود انسان دارد و اغلب زمانی خود را نشان میدهد که انسان از هدف اصلی خلقت خود غافل میشود و تنها به دنبال ارضای نیازهای مادی و سطحی است. از دیدگاه قرآن، هدف اصلی خلقت انسان، شناخت و پرستش خداوند است. سوره ذاریات، آیه ۵۶ میفرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ یعنی «و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.» این آیه، نقشه راه زندگی انسان را مشخص میکند و بیانگر این حقیقت است که وجود ما دارای غایتی فراتر از خوردن، نوشیدن و لذتهای زودگذر دنیاست. وقتی انسان از این هدف اصلی دور میشود و زندگیاش را صرفاً در پیجویی لذتهای مادی، کسب ثروت بیحد و حصر، قدرت، یا شهرت محدود میکند، به تدریج احساس خلاء و بیمعنایی او را فرا میگیرد. این لذتها، هرچند در ابتدا جذاب و پرشور به نظر میرسند و ممکن است به طور موقت حواس انسان را پرت کنند، اما به دلیل ماهیت ناپایدار و محدودشان، نمیتوانند عطش بیپایان روح انسانی برای کمال مطلق را سیراب کنند و در نهایت، به جای آرامش، پوچی و دلزدگی به ارمغان میآورند. اینجاست که فرد با وجود داشتن همه چیز، احساس تهی بودن میکند. قرآن به صراحت بیان میکند که آرامش حقیقی و دائمی تنها با یاد خدا حاصل میشود. در سوره رعد، آیه ۲۸ میخوانیم: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ یعنی «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.» این آیه، کلید طلایی مقابله با احساس پوچی و رسیدن به طمأنینه قلبی است. «ذکرالله» تنها به معنای تسبیح و دعا و کلمات بر زبان آوردن نیست، بلکه شامل هرگونه توجه و حضور قلبی به خدا در تمام ابعاد زندگی است: تلاوت قرآن با تدبر و فهم معانی آن، اندیشیدن در آیات آفاقی و انفسی (نشانههای خدا در جهان و در وجود خود انسان)، انجام عبادات با حضور قلب و خشوع، رعایت موازین اخلاقی و عدالت در تعاملات اجتماعی، و کمک به خلق خدا و رفع نیازهای آنان. هرگاه انسان خود را در این مسیر قرار دهد و ارتباط خود با خالق را از عمق وجودش تقویت کند، این خلاء درونی به تدریج پر میشود و آرامشی پایدار و عمیق جایگزین اضطراب، سرگشتگی و پوچی میگردد. یکی دیگر از دلایل احساس پوچی، غفلت از حقیقت دنیا و فراموشی آخرت است. قرآن، دنیا را به عنوان مزرعهای برای آخرت و پلی برای رسیدن به حیات جاودانه معرفی میکند و به ناپایداری و فریبندگی آن اشاره دارد. در سوره عنکبوت، آیه ۶۴ آمده است: «وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ یعنی «این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و سرای آخرت، همان زندگی حقیقی است، اگر میدانستند.» هنگامی که انسان ارزشهای دنیا را بیش از حد واقعی آن بزرگ میپندارد و تمام همّ و غمّ خود را صرف دستیابی به آن میکند و آخرت را فراموش میکند، با زوال و ناپایداری آنها دچار یأس و پوچی میشود. این در حالی است که ایمان به آخرت و هدف قرار دادن رضایت الهی، معنایی عمیق به لحظه لحظه زندگی میبخشد و از بیهودگی و پوچی جلوگیری میکند. انسان با این دیدگاه، حتی در مواجهه با سختیها و مشکلات، معنایی متعالی پیدا میکند و آنها را ابزاری برای رشد و قرب الهی میبیند، نه علل پوچی و ناامیدی. همچنین، گاهی احساس پوچی ناشی از عدم شکرگزاری و قدرناشناسی نسبت به نعمتهای بیشمار الهی است. وقتی انسان فقط بر کمبودها و نداشتههایش تمرکز میکند و نعمات فراوانی که در اختیار دارد (سلامتی، خانواده، امنیت و...) را نادیده میگیرد، احساس تهی بودن و نارضایتی او را فرا میگیرد. قرآن بارها بر شکرگزاری تأکید میکند و آن را مایه افزایش نعمتها و آرامش قلب میداند. (سوره ابراهیم، آیه ۷: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ...»؛ یعنی «اگر شکر کنید، [نعمت خود را] بر شما میافزایم...») در نهایت، مواجهه با مشکلات و امتحانات زندگی نیز میتواند به طور موقت احساس پوچی ایجاد کند. قرآن کریم تأکید میکند که زندگی صحنه آزمایش الهی است و هر انسانی به نوعی مورد آزمون قرار میگیرد (سوره بقره، آیه ۱۵۵: «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ یعنی «و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و میوهها میآزماییم و به شکیبایان بشارت ده.»). در چنین مواقعی، پناه بردن به صبر و نماز و توکل به خداوند، راهگشای خروج از این حس است. سوره بقره، آیه ۱۵۳ میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»؛ یعنی «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است.» این آیات نشان میدهند که مشکلات بخشی جداییناپذیر از زندگی هستند و با رویکرد صحیح، میتوان آنها را به فرصتی برای رشد و عمق بخشیدن به معنای زندگی تبدیل کرد، نه منبع پوچی و یأس. این نگاه، به انسان قدرت تابآوری و امید میبخشد. برای رهایی از این احساس، پیشنهادهای عملی بر اساس آموزههای قرآنی عبارتند از: ۱. تقویت ارتباط با خداوند: از طریق نمازهای با حضور قلب، تلاوت و تدبر در قرآن، دعا و مناجات، و ذکر دائمی و آگاهانه در همه حال. ۲. بازنگری در اهداف زندگی: مطمئن شوید که اهدافتان فراتر از مادیات و مطابق با هدف اصلی خلقت (کسب رضایت الهی) است. هدفگذاریهای معناگرا به زندگی جهت میدهند. ۳. خدمت به خلق: کمک به دیگران، دستگیری از نیازمندان و انجام کارهای خیر، حس ارزشمندی، ارتباط و معنابخشی را به زندگی میآورد و احساس پوچی را کمرنگ میکند. ۴. تفکر و تدبر: اندیشیدن در عظمت خلقت و آیات الهی در طبیعت و درون خود، میتواند حس حیرت، شگفتی و معنابخشی را بیدار کند و انسان را از محدودیتهای دنیوی فراتر ببرد. ۵. مداومت بر شکرگزاری: نوشتن لیست نعمتها و تمرکز بر داشتهها به جای نداشتهها، دیدگاه انسان را مثبت کرده و او را از غرق شدن در خلأها نجات میدهد. ۶. صبر و توکل در برابر مشکلات: پذیرش دشواریها به عنوان بخشی از مسیر زندگی و توکل بر خداوند برای عبور از آنها و درک اینکه هر سختی با حکمتی همراه است. با این رویکرد جامع، انسان میتواند معنای حقیقی زندگی را درک کند و احساس پوچی را به آرامش و رضایت درونی پایدار تبدیل نماید. این یک مسیر دائمی است که نیاز به تلاش و مداومت دارد، اما ثمره آن آرامشی است که هیچ چیز دیگری نمیتواند آن را جایگزین کند؛ آرامشی که از درون میجوشد و با گذر زمان و تغییر شرایط بیرونی، خدشهدار نمیشود.
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و سرای آخرت، همان زندگی حقیقی است، اگر میدانستند.
یکی از درویشان بر لب جویی نشسته بود و جامه شسته، با خاطری آسوده و دلی فارغ از دنیا. در این حال، شاهی با خدم و حشم و همهٔ جلال و شکوه از آنجا بگذشت. شاه او را دید که بیاعتنا به زرق و برق دنیا نشسته است. شاه او را خطاب کرد که: "ای درویش، تو را چه شده است که اینگونه بیخبر از دنیا نشستهای؟ آیا از سختیهای روزگار و نیازمندیها بیم نداری؟" درویش تبسمی کرد و گفت: "ای پادشاه، بیمِ من از چیزی است که مرا از یاد پروردگارم غافل کند. تو با همهٔ ثروت و جاه و جلالت، شبها شاید از بیم زوال و حسد بدخواهان، خواب آرام نداری، اما من با دلِ گرسنه و تنی برهنه، چنان آسودهام که گویی گنج عالم در دست دارم. چرا که گنج حقیقی در دل است و هر که دلش به خدا آرام گیرد، دیگر نیازی به گنجهای زمینی ندارد. آنچه مرا بینیاز کرده، نه زر و سیم و طلا، که ذکر و یاد اوست و بس." شاه از سخن درویش به خود آمد و دانست که آرامش واقعی در بینیازی از دنیا و اتصال با خالق است، نه در جمعآوری آن.