احساس رهاشدگی انسانی است، اما قرآن تأکید میکند که خداوند همیشه نزدیک و مراقب است و سختیها آزمایشهایی برای رشد و نزدیکی بیشتر هستند.
احساس رهاشدگی و تنهایی، به خصوص در مواجهه با مشکلات و سختیهای زندگی، حسی انسانی و کاملاً طبیعی است که ممکن است هر کسی آن را تجربه کند. در چنین لحظاتی، ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که "چرا خدا مرا رها کرده است؟" یا "آیا خدا از من رویگردان شده است؟". اما از منظر قرآن کریم، پاسخ به این سؤال روشن و قاطع است: خداوند هرگز بندگان خود را رها نمیکند و همیشه و در هر حالی، نزدیکترین یار و همراه آنهاست. این احساس رهاشدگی، بیشتر ناشی از برداشتها و محدودیتهای فهم انسانی ماست تا واقعیتی در رابطه با ذات پروردگار. در حقیقت، هر گونه احساس دوری از خداوند، ریشه در غفلت و نقص در ادراک ما از عظمت و مهربانی بیانتهای او دارد. قرآن کریم، در آیات متعدد، بر حضور دائمی و بیپایان خداوند در تمامی ابعاد هستی تأکید میکند. یکی از زیباترین و تکاندهندهترین تعابیر در این زمینه، آیه ۱۶ سوره قاف است که میفرماید: "وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ" (و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم). این آیه به روشنی بیان میکند که خداوند نه تنها از ما دور نیست، بلکه آنقدر به ما نزدیک است که هیچ فاصلهای، چه از نوع مکانی و چه از نوع زمانی، بین ما و او متصور نیست. این نزدیکی، نزدیکی فیزیکی به معنای مادی آن نیست، بلکه نزدیکی وجودی، نزدیکی در احاطه علمی، حضوری و قدرت مطلق است. او بر تمام احوال ما، افکار ما، نیازهای ما و حتی نجواهای درونیمان آگاه است، نیازهای ما را میداند و صدای دعای ما را میشنود. بنابراین، احساس تنهایی و رهاشدگی در حضور چنین خدای قادری که بر همه چیز محیط است و از هر چیز به ما نزدیکتر، صرفاً یک برداشت ذهنی است که به دلیل فشار روحی، ضعف ایمان در لحظاتی خاص، یا غفلت از عظمت الهی به انسان دست میدهد. یکی از عمدهترین دلایلی که انسان ممکن است احساس رهاشدگی کند، مواجهه با آزمایشها و بلاهاست که جزء لاینفک زندگی دنیوی است. خداوند در آیه ۲ سوره عنکبوت میفرماید: "أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ" (آیا مردم گمان کردهاند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟). این آزمایشها، نه برای آزار و اذیت انسان، بلکه برای رشد، تعالی، شناخت حقیقت ایمان و تمایز مؤمن واقعی از غیر آن است. گاهی اوقات، آنچه ما آن را رهاشدگی یا بیتوجهی الهی مینامیم، در حقیقت یک آزمون الهی است که قرار است ما را قویتر کند، ایمانمان را صیقل دهد، گناهانمان را پاک کند و به ما درسهایی بیاموزد که در شرایط عادی هرگز فرا نمیگرفتیم. این سختیها، گاهی اوقات پلههایی برای رسیدن به مراتب بالاتر قرب الهی هستند و خداوند با آنها، فرصت جبران خطاها یا کسب ثوابهای عظیم را برای بندگانش فراهم میآورد. همانطور که فلزات گرانبها در کوره حرارت میبینند تا ناخالصیهایشان از بین برود و نابتر شوند، مؤمن نیز در کوره حوادث دنیا، پختهتر و کاملتر میشود. آیه ۳ سوره ضحی، به صورت خاص برای دلداری پیامبر اسلام (ص) نازل شد، زمانی که ایشان برای مدتی وحی دریافت نکردند و برخی گمان بردند که خداوند ایشان را رها کرده است: "مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى" (پروردگارت تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است). اگرچه این آیه درباره شخص پیامبر است و مقام ایشان فراتر از آن است که مورد غضب الهی قرار گیرند، اما پیام کلی و امیدبخش آن، تسلیبخش برای هر مؤمنی است که در مسیر زندگی احساس تنهایی و بییاوری میکند. این آیه، یک تضمین الهی است که خداوند مهربان، بندگانش را نه تنها رها نمیکند، بلکه همواره حامی، پشتیبان و غمخوار آنهاست. هر لحظه، هر دم، وجود ما و بقای ما وابسته به لطف و عنایت بیبدیل اوست و هیچ برگی بدون اذن او از درختی فرو نمیافتد. گاهی اوقات، دلیل احساس رهاشدگی، به ناهمخوانی سرعت ما در دعا و درخواست، با سرعت استجابت الهی بازمیگردد. انسان موجودی عجول است و تمایل دارد که نتیجه دعاهای خود را فوراً و به همان شکلی که میخواهد ببیند. اما حکمت خداوند متعال، فراتر از درک محدود ماست. ممکن است صلاح ما در تأخیر استجابت باشد، یا خداوند برای ما چیز بهتر و ماندگارتری را در نظر گرفته باشد که در حال حاضر از آن بیخبریم. در آیه ۱۸۶ سوره بقره میخوانیم: "وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ" (و چون بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] من نزدیکم و دعای دعاکننده را آنگاه که مرا بخواند، اجابت میکنم؛ پس باید فرمان مرا ببرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند). این آیه نشان میدهد که خداوند دعاهای ما را میشنود و به آنها پاسخ میدهد، اما نحوه، زمان و شکل اجابت، تابع حکمت و علم بیکران اوست، نه تمایلات زودگذر و گاه اشتباه ما. پس برای غلبه بر این احساس، باید به چند نکته کلیدی توجه کرد که همگی ریشه در آموزههای قرآنی دارند: ۱. توکل و اعتماد راسخ به خدا: باور قلبی و عملی به اینکه خداوند متعال، بهترینها را برای ما میخواهد و هر آنچه پیش میآید، خیری در آن نهفته است، حتی اگر در ابتدا قابل درک نباشد. توکل واقعی یعنی واگذاری امور به او و آرامش درونی با وجود سختیها. ۲. صبر و استقامت در برابر سختیها: در مقابل مشکلات، صبر پیشه کردن و عجول نبودن. صبر، نه تنها در تحمل مصائب، بلکه در انتظار فرج و گشایش نیز معنا مییابد. قرآن بارها بر فضیلت صابران تأکید کرده است و وعده داده که خداوند با صابران است. ۳. ارتباط مداوم از طریق دعا، نماز و ذکر: این اعمال، نه تنها آرامشبخش هستند، بلکه یادآوری کننده حضور دائمی خداوند در زندگی ما هستند. یاد خداوند، دلها را آرام میکند: "أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" (آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد). ۴. تفکر در نعمتهای بیشمار الهی: به جای تمرکز بر نداشتهها، کمبودها و مشکلات، به نعمتهای بیشماری که خداوند به ما ارزانی داشته است، فکر کنیم. نعمت سلامتی، امنیت، خانواده، استعدادها و فرصتها. این کار باعث میشود دیدگاه ما تغییر کند، کفران نعمت از میان برود و احساس شکرگزاری جایگزین احساس محرومیت و رهاشدگی شود. ۵. خدمت به خلق و نیکوکاری: مشغول شدن به کارهای خیر، کمک به نیازمندان و همنوعان، نه تنها انرژی مثبتی در انسان ایجاد میکند و او را از انزوای فکری خارج میسازد، بلکه مصداق "یدالله مع الجماعه" است و باعث میشود احساس تنهایی و رهاشدگی از بین برود و نور امید و ارتباط با اجتماع و خالق در دل فرد زنده شود. در نهایت، هرگاه احساس کردید که خداوند شما را رها کرده، به یاد آورید که این وسوسهای از شیطان است که میخواهد شما را ناامید کند و از مسیر بندگی و امید به رحمت الهی بازدارد. خداوند، مهربانتر از آن است که بندهاش را رها کند. او "الرّب" است، پرورشدهنده و تدبیرکننده امور تمام عالم. او همواره با ماست، حتی زمانی که ما از خودمان و از او غافلیم. این مسئولیت ماست که در لحظات دشوار، بیشتر به او نزدیک شویم، دست به دامان لطف و رحمت بیانتهایش شویم و بدانیم که "فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا" (قطعاً همراه با سختی، آسانی است. قطعاً همراه با سختی، آسانی است). این وعده الهی، تضمینی برای پایان یافتن هر سختی و گشایش پس از هر تنگناست، به شرط آنکه ایمان، توکل و صبر ما پا بر جا بماند. خداوند در کمینگاه انسان نیست، بلکه همواره در کنار اوست و با باز شدن درهای رحمتش، منتظر بازگشت بندگانش به سوی خود است، تا آنها را در آغوش لطف خود گیرد و بر مشکلاتشان فائق گرداند.
و به راستی انسان را آفریدهایم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند؛ و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
پروردگارت تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است.
آیا مردم گمان کردهاند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
و چون بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] من نزدیکم و دعای دعاکننده را آنگاه که مرا بخواند، اجابت میکنم؛ پس باید فرمان مرا ببرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.
آوردهاند که درویشی سالها در بیابانی خشک و بیآب و علف زندگی میکرد و با وجود همه سختیها، هرگز از لطف خدا ناامید نمیشد. روزی مسافری او را دید و با تعجب پرسید: "ای مرد خدا، چگونه در این بیابان بیآب و علف روزی میخوری و زنده میمانی؟ آیا از خود نمیپُرسی که چرا خدا تو را اینجا رها کرده است؟" درویش تبسمی کرد و گفت: "ای برادر، تو از ظاهر حال من قضاوت میکنی و گمان میبری که مرا رها کردهاند. اما من هرگز خود را رهاشده ندیدهام. مگر نمیدانی که خالق، روزیرسان است؟ گاهی از آسمان باران میبارد و گاهی از زیر زمین چشمهای میجوشد. او که مرغان هوا را روزی میدهد و ماهیان دریا را غذا میبخشد، چگونه بنده خود را فراموش کند؟ این سختیها برای آن است که ما بیشتر به او روی آوریم و عظمت قدرتش را بشناسیم. آن که ما را آفرید، لحظهای از حال ما غافل نیست." مسافر از سخنان درویش متاثر شد و دانست که احساس رهاشدگی، فقط زاییده ذهن پریشان است و خداوند همواره ناظر و مهربان است.