نیتها به دلیل وسوسه شیطان، شیفتگی به دنیا، تمایلات نفس اماره و ضعف ایمان تغییر میکنند. برای ثبات نیت، باید همواره در مسیر الهی کوشید و از عوامل انحراف دوری جست.
موضوع نیت و تغییر آن از مباحث عمیق و مهم در فهم روانشناسی انسانی و مسیر معنوی در چارچوب تعالیم قرآنی است. قرآن کریم، هرچند به صورت مستقیم فهرستوار به دلایل تغییر نیتها نپرداخته است، اما با توصیف دقیق سرشت انسان، تأثیرات بیرونی و کشمکشهای درونی، چارچوبی جامع برای درک این پدیده ارائه میدهد. نیت در اسلام، صرفاً یک فکر گذرا نیست، بلکه عزم قلبی و جهتگیری روح به سوی انجام کاری است و ارزش اعمال انسان به نیت او بستگی دارد. این اصل بنیادین، در حدیث مشهور نبوی (ص) نیز بازتاب یافته است: "إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ" یعنی "همانا اعمال به نیتها بستهاند." بنابراین، فهم چرایی تغییر نیتها برای هر فرد مسلمانی که در پی قرب الهی و اصلاح اعمال خویش است، حیاتی است. یکی از مهمترین عواملی که قرآن کریم به آن اشاره دارد و تأثیر بسزایی در تغییر و تزلزل نیتها دارد، وسوسه و فریب شیطان است. شیطان، دشمن قسمخورده انسان، از طرق مختلف سعی در انحراف قلب و نیت انسان دارد. او ترس از فقر را به دل میاندازد تا انسان از انفاق در راه خدا منصرف شود، یا زیبایی گناه را در نظر جلوه میدهد تا نیت پاک انسان را به سمت تباهی بکشاند. قرآن در آیات متعددی به وضوح به این نقش مخرب شیطان اشاره میکند. برای مثال، در سوره بقره، آیه ۲۶۸ میفرماید: "الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ" (شیطان شما را از فقر میترساند و به کارهای زشت امر میکند، در حالی که خداوند به شما آمرزش از جانب خود و فضل وعده میدهد. و خداوند گشایشدهنده و داناست.) این آیه نشان میدهد که چگونه شیطان با وعدههای دروغین و ترساندن از عواقب خیالی، نیتهای نیک را سست میکند و انسان را به سمت گناه سوق میدهد. نیت کمک به نیازمند، ممکن است با وسوسه فقر و نیاز خود، به نیت نگهداری مال برای خود تبدیل شود. دومین عامل، فریفتگی به زندگی دنیا و زینتهای آن است. قرآن بارها به ماهیت فانی و زودگذر دنیا و خطرات دل بستن به آن هشدار میدهد. وقتی دل انسان شیفته متاع ناپایدار دنیا میشود – چه مال باشد، چه قدرت، چه شهرت – نیتهای خالص او که برای آخرت و رضایت خدا بودهاند، به تدریج رنگ دنیوی به خود میگیرند. هدف از عبادت ممکن است از رضایت الهی به ریا و جلب توجه مردم تغییر کند، یا قصد خدمت به خلق برای کسب شهرت و نفوذ دگرگون شود. در سوره حدید، آیه ۲۰، خداوند این حقیقت را اینگونه بیان میکند: "اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۚ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ" (بدانید که زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی میان شما و افزونخواهی در اموال و اولاد است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس خشک شود و آن را زرد ببینی، سپس خرد و ریز گردد. و در آخرت عذابی سخت است و آمرزش و خشنودی از جانب خداوند. و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.) این آیه به وضوح نشان میدهد که چگونه مشغول شدن به جنبههای سطحی و فانی دنیا، میتواند نیتهای اصلی انسان را منحرف کند و از مسیر حقیقت دور سازد. سومین عامل و شاید ریشهایترین آن، ضعف و تمایلات نفس اماره (نفس امرکننده به بدی) است. انسان دارای نفسی است که گرایش به راحتطلبی، شهوات و غرور دارد. این نفس، پیوسته انسان را به سمت گناه و خودپرستی میکشاند و میتواند نیتهای خیری را که از فطرت پاک او نشأت گرفتهاند، تغییر دهد. آیه ۵۳ سوره یوسف به این حقیقت تلخ اشاره دارد: "وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ" (من نفس خود را تبرئه نمیکنم؛ چرا که نفس قطعاً بسیار به بدی فرمان میدهد، مگر آنکه پروردگارم رحم کند. به راستی پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.) مبارزه با این نفس سرکش، جهاد اکبر نامیده شده و در این مبارزه، نیتها پیوسته در معرض آزمایش و تغییرند. گاهی انسان با نیت خالص وارد کاری میشود، اما به دلیل ضعف نفس یا خستگی در مسیر، نیت اولیه او تضعیف شده و اهداف دنیوی یا شهرتطلبی جای آن را میگیرد. ضعف ایمان و یقین نیز از دیگر دلایلی است که منجر به تزلزل نیتها میشود. هرگاه ایمان انسان سست شود، قلب او در برابر وسوسهها و تعلقات دنیوی آسیبپذیرتر میگردد. فردی که ایمان قوی دارد، در مسیر خود ثابتقدم است و نیتهایش محکمترند؛ اما کسی که ایمانش ضعیف است، با هر باد و طوفانی، نیتهایش تغییر میکند و ممکن است از راه راست منحرف شود. قرآن بارها بر اهمیت تقویت ایمان و توکل بر خدا تأکید میکند، چرا که اینها سپر انسان در برابر تغییرات منفی نیتها هستند. علاوه بر این، تجارب زندگی و امتحانات الهی نیز میتوانند بر نیتها تأثیر بگذارند. گاهی انسان با نیت خالص کاری را شروع میکند، اما در مواجهه با مشکلات، شکستها یا حتی موفقیتهای ناگهانی، نیتش دگرگون میشود. این دگرگونی میتواند مثبت (مانند صبر و پایداری بیشتر) یا منفی (مانند ناامیدی یا غرور) باشد. خداوند در قرآن میفرماید که بندگانش را با خیر و شر آزمایش میکند تا حقیقت نیتهایشان آشکار شود. در نهایت، باید پذیرفت که قلب انسان به دلیل ماهیت وجودیاش، پیوسته در حال دگرگونی است. این تغییرات ممکن است مثبت یا منفی باشند. نقش مؤمن در این میان، این است که با یاد خدا (ذکر)، درخواست ثابتقدمی از او (دعا)، استقامت در راه حق، و دوری از گناهان و عوامل وسوسهانگیز، پیوسته نیتهای خود را پاک نگه دارد و به سوی رضایت الهی هدایت کند. این یک تلاش مداوم و مبارزهای درونی است که تا آخرین لحظه حیات ادامه دارد. لذا، تغییر نیتها نه تنها طبیعی است، بلکه جزئی از پویایی روح و آزمایش الهی محسوب میشود که فرصتی برای رشد و پالایش مداوم فراهم میآورد.
و من نفس خود را تبرئه نمیکنم؛ چرا که نفس قطعاً بسیار به بدی فرمان میدهد، مگر آنکه پروردگارم رحم کند. به راستی پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.
شیطان شما را از فقر میترساند و به کارهای زشت امر میکند، در حالی که خداوند به شما آمرزش از جانب خود و فضل وعده میدهد. و خداوند گشایشدهنده و داناست.
بدانید که زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی میان شما و افزونخواهی در اموال و اولاد است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس خشک شود و آن را زرد ببینی، سپس خرد و ریز گردد. و در آخرت عذابی سخت است و آمرزش و خشنودی از جانب خداوند. و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
روزی درویشی سادهدل و قانع، با نیتی خالصانه، زندگی خود را وقف عبادت و قناعت کرده بود. او به کمترینها راضی بود و دلش به ذکر خدا آرام میگرفت. روزگار گذشت تا اینکه در راهی، صندوقچهای پر از سکههای زر یافت. ابتدا نیت کرد که از این مال در راه خدا انفاق کند، اما وسوسههای نفس و زرق و برق دنیا آرامآرام نیتش را تغییر داد. به جای انفاق، فکر ساختن خانهای مجلل به سرش زد، سپس به فکر تجارت افتاد تا مالش را بیفزاید، و رفته رفته، آن نیت خالص اولیه به فراموشی سپرده شد. سعدی چه نیکو گفته است که: «دل نهادن بر دنیا، آفت دین است و راحت دل.» و این گونه بود که نیت آن درویش از عبادت خالصانه به سوی جمع مال دنیا دگرگون گشت و آرامش از قلبش رخت بربست.